برگزیده بیانات امام خامنهای درباره اقتصاد مقاومتی
پس از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی اکنون نوبت آن است که مسئولان نظام در قوای سهگانه و سایر نهادها و سازمانهای حکومتی و عمومی وظایف خود را نسبت به اجرایی شدن این سند به انجام برسانند.تفاهم بر معانی کلمات موجود در سند و گفتمانسازی و فرهنگسازی آن، از الزامات عملیاتی شدن ابلاغیه است. از آسیبهایی که معمولا در این رابطه رخ میدهد، برداشتهای معارض از معانی کلمات است. لذا جهت ارائه تصویری صحیح، جامع و متناسب با منظومه گفتمان انقلاب اسلامی؛ مفاهیم کلیدی سند «ابلاغیه اقتصاد مقاومتی» که پیش از این مورد تشریح و تبیین رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفتهاند را ارایه مینماییم.
* اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی معنایش این است که ما یک اقتصادی داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادی در کشور محفوظ بماند؛ هم آسیبپذیریاش کاهش پیدا کند؛ یعنی وضع اقتصادی کشور و نظام اقتصادی جوری باشد که در مقابل ترفندهای دشمنان که همیشگی و به شکلهای مختلف خواهد بود، کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند. ۱۳۹۱/۰۶/۰۲* سند چشمانداز
چشمانداز بیست سالهى ابلاغ شده به مسؤولان سیاستگذارى و برنامهریزى، یک امر عملى و منطقى و قابل تحقق است. نباید تصور شود کلماتى که در چشمانداز بیستساله پشت سر هم نوشته مىشود، صرفا یک آرزوست و بدون محاسبهى عملى است. به فضل پروردگار، ملت ایران و کشور عزیز ما مىتواند در طول بیست سال به این آینده برسد. این یک آیندهى مطلوب و یک گام بلند در راه رسیدن به آرمانهاى والاى اسلامى است که در آن، پیشرفت مادى، پیشرفت اقتصادى، پیشرفت فرهنگى، تعالى معنوى و اخلاقى و هویت اسلامى وجود دارد. امروز نظام جمهورى اسلامى در سایهى کار و تلاشى که در سالهاى گذشته شده است، به عنوان یک چشمانداز روشن براى آینده، مىتواند این را مشخص و ترسیم کند. خود این یک پیشرفت است که جمهورى اسلامى بتواند با توجه به واقعیات کشور و واقعیات جهانى، آیندهى بیست ساله را به شکل منطقى و محاسبه شده ترسیم کند. به فضل پروردگار این آینده محقق خواهد شد. تصمیم داریم با همکارى مسؤولان دلسوز، این آینده تحقق پیدا کند و انشاءالله تحقق پیدا خواهد کرد. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳* حماسه اقتصادی
ما عرض کردیم «حماسهى سیاسى» و «حماسهى اقتصادى». حماسهى اقتصادى فقط دست دولت نیست؛ البته برنامهریزىهاى دولت مؤثر است. حماسه یعنى واقعهى جهادگونه و پرشور؛ این را باید ملت ایران و مسئولان کشور مورد نظر قرار دهند؛ ضعفها را، خلأها را پُر کنند؛ اول بشناسند. در همهى برنامهریزىها باید زندگى و معیشت طبقات ضعیف مورد توجه قرار گیرد؛ بعد براى آنها برنامهریزى کنند. این میشود حماسه. آحاد مردم، چه در مصرفشان، چه در تولیدشان؛ بخشهاى مولّد یک جور، بخشهاى مصرفکننده یک جور، بخشهاى خدمات یک جور؛ بدانند که براى پیشرفت کشور حرکتِ جهشگونه لازم است، خلق حماسه لازم است؛ آن وقت کشور پیش خواهد رفت، استقرار پیدا خواهد شد. حماسهى سیاسى و حماسهى اقتصادى، دو توأمانند؛ هر کدامى دیگرى را تقویت میکند و حفظ میکند و نگه میدارد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۷البتّه حماسهى اقتصادى کارِ شش ماه و یک سال و دو سال نیست؛ حرکت بلندمدّت لازم است. از دولت کنونى هم نه مردم، نه ما و نه هر انسان منصفى انتظار ندارد که حالا در کوتاهمدّت همهى این مشکلات را حل کند؛ نه، انتظار دارند که حرکت به سوى حل آغاز بشود و این را احساس کنند که یک حرکتى به سمت حلّ مشکلات هست و نگاه حکیمانهاى و مدبّرانهاى پشت سر قضایا هست. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
* الگوی اقتصاد بومی
ما باید بتوانیم قدرت نظام اسلامى را در زمینهى حل مشکلات اقتصادى به همهى دنیا نشان دهیم؛ الگو را بر سر دست بگیریم تا ملتها بتوانند ببینند که یک ملت در سایهى اسلام و با تعالیم اسلام چگونه میتواند پیشرفت کند. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱* اقتصاد پیشرو
ملت ایران این استعداد را دارد که آنقدر پیشرفت کند که بتواند در جهات گوناگون به عنوان یک الگوئى در دنیا خودش را نشان دهد. چرا ما به خودمان بدبین باشیم؟ چرا با نظر تحقیر به خودمان و ملت خودمان و آیندهى خودمان نگاه کنیم؟ دشمن میخواهد این را به ملت ما تلقین کند و در طول سالهاى متمادى تلقین کرده است. اینجور باوراندند که حتماً عنصر غربى پیشرو است و باید دنبال او حرکت کرد؛ نه، یک روزى تاریخ ما به ما نشان میدهد که قضیه بعکس بوده است. ما در دنیا پیشرو بودیم؛ پیشرو در علم بودیم، پیشرو در صنعت بودیم، پیشرو در تمدنسازى بودیم، پیشرو در فرهنگ بودیم؛ دیگران از ما یاد میگرفتند، مىآموختند؛ چرا امروز همان طور نشود؟ همت جوانان ما و نگاه آنها به مقولهى پیشرفت باید آنجور باشد که ما آن آینده را در نظر بگیریم. ۱۳۹۱/۰۷/۲۲* اقتصاد مولد و درونزا
ما گفتهایم «ساخت درونى نظام» باید استحکام پیدا کند؛ ما گفتهایم «علم» بایستى رشد پیدا کند؛ ما گفتهایم «تولید داخلى» بایستى اساس کار باشد؛ ما گفتهایم «نگاه خوشبینانه به استعداد بومى کشور» بایستى جدّى باشد، استعدادها پرورش پیدا کند؛ اینها پایههاى اصلى کار است. وقتى کشورى با تکیهى به استعدادهاى درونى، با تکیهى به ابتکار نیروى انسانى خود، با تکیهى به علم و دانش خود، با تکیهى به ایمان خود و با اتّحاد حرکت میکند، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید. ۱۳۹۲/۰۶/۲۶بعضى از کشورها ممکن است تولیدات زیرزمینىِ خودشان را، نفت خودشان را، بشکههاى نفت را، منتقل کنند به صاحبان ثروت و علم در دنیا، محصولات آنها را بخرند، یک ظاهرِ پیشرفتى هم ممکن است بهوجود بیاید امّا این پیشرفت نیست؛ پیشرفت آنوقتى است که "درونزا" باشد، آنوقتى است که متّکى به استعداد درونى یک ملّت باشد. وزن و اعتبار کشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهى به همین درونزایى است. اگر چنانچه از درون، یک حرکتى، جهشى، رشدى بهوجود آمد، به یک کشور، به یک ملّت، وزن میدهد، اعتبار میدهد، ارزش میدهد، ابّهت میدهد. ۱۳۹۲/۰۷/۱۷
بعضى میخواهند مشکلات را با کمک دیگران، با تکیهى به دیگران، با رشوه دادن به دیگران، با تذلّل در مقابل دیگران حل کنند؛ بعضىها هم نه، میخواهند مشکلات را با نیروى خودشان، با توان داخلى خودشان حل کنند - اعتقادمان این است که باید به تقویت ساخت درونى نظام اهمّیّت بدهیم؛ این اساس کار است. از درون، خودمان را باید تقویت کنیم. تقویت درونى با اندیشهى کامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چیزى است ممکن؛ چه بهوسیلهى پیشرفت علمى، چه بهوسیلهى ساخت و مدیریّت درست اقتصادى؛ اینها کارهایى است که به نظر ما ممکن است. ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
* اقتصاد عدالتبنیان
اگر کشورى در علم و فناورى و جلوههاى گوناگون تمدن مادى پیشرفت کند، اما عدالت اجتماعى در آن نباشد، این به نظر ما و با منطق اسلام پیشرفت نیست. امروز در بسیارى از کشورها علم پیشرفت کرده است، صنعت پیشرفت کرده است، شیوههاى گوناگون زندگى پیشرفت کرده است، اما فاصلهى طبقاتى عمیقتر و شکاف طبقاتى بیشتر شده است؛ این پیشرفت نیست؛ این پیشرفتِ سطحى و ظاهرى و بادکنکى است. وقتى که در یک کشورى، جمعیت معدودى بیشترین بهرهى مادى را از آن کشور میبرند و در همان کشور، در خیابانها مردم از سرما و گرما میمیرند، عدالت اینقدر نامفهوم و غیر عملى در آن کشور است.۱۳۹۱/۰۷/۲۲تنظیم همه فعالیتهاى مربوط به رشد و توسعه اقتصادى بر پایه عدالت اجتماعى و کاهش فاصله میان درآمدهاى طبقات و رفع محرومیت از قشرهاى کم درآمد با تأکید بر موارد زیر: جبران نابرابرىهاى غیرموجه درآمدى از طریق سیاستهاى مالیاتى، اعطاى یارانههاى هدفمند و ساز و کارهاى بیمهاى. تکمیل بانک اطلاعات مربوط به اقشار دو دهک پایین درآمدى و به هنگام کردن مداوم آن.هدفمند کردن یارانههاى آشکار و اجراى تدریجى هدفمند کردن یارانههاى غیرآشکار. تأمین برخوردارى آحاد جامعه از اطلاعات اقتصادى. ۱۳۸۷/۱۰/۲۱
* اقتصاد دانشبنیان
اگر ما انشاءالله بتوانیم بنیانگذارى کارهاى اقتصادى بر پایهى دانش را پیش ببریم و به وجه غالب اقتصاد کشور تبدیل کنیم، این نه تنها به کشور قدرت اقتصادى خواهد داد، بلکه قدرت سیاسى هم خواهد داد، قدرت فرهنگى هم خواهد داد. وقتى یک کشورى احساس کرد که با علم خود، با دانش خود میتواند زندگى خود را و ملت خود را اداره کند و به دیگر ملتها خدمت برساند، احساس هویت میکند، احساس شخصیت میکند؛ این درست همان چیزى است که ملتهاى مسلمان امروز به آن احتیاج دارند. ۱۳۹۱/۰۵/۰۸* اقتصاد بدون نفت
امروز شما ملاحظه کنید، وقتى روى نفتِ ما فشار مىآورند، ما دچار مشکل میشویم، این ناشى از چیست؟ ناشى از این است که ما تکیهمان را به نفت از بعد از دورهى جنگ و پایان جنگ تا امروز، نتوانستیم کم کنیم، اگر ما تکیهمان را به نفت کم میکردیم، فشار بر روى نفت اینقدر براى ما سخت تمام نمیشد. ۱۳۹۲/۰۶/۱۴اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابستهی به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسیِ خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر میشود؟! بله، میشود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامهریزی کرد. وقتی برنامهی اقتصادی یک کشور به یک نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمرکز پیدا میکنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
قطع وابستگى هزینههاى جارى دولت به درآمدهاى نفت و گاز تا پایان برنامه. ۱۳۸۷/۱۰/۲۱
* سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی
روح اصل ۴۴ این بود که ما بتوانیم اولاً سرمایههاى مردم و بعد مدیریت مردم را وارد عرصهى اقتصاد کنیم. باید سرمایههاى مردم و مدیریت مردم - بخش خصوصى - وارد عرصهى اقتصاد بشود؛ والّا اگر مدیریتها دولتى باقى ماند، آن مقصود حاصل نخواهد شد.یک خط متعادلى وجود دارد. خط متعادل همین است: سرمایهى مردم و مدیریت مردم اقتصاد را بر دوش بگیرد و کنترل و هدایت به عهدهى دولت باشد. اگر چنانچه انشاءاللَّه این کار بخوبى انجام بگیرد - که البته در کوتاهمدت هم انجام نمیگیرد؛ این جزو کارهاى میانمدت و بلندمدت است و زحمت هم دارد - واقعاً یک فرجى براى اقتصاد کشور خواهد شد. ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
ما در نگرشهایمان در مسئلهى اقتصاد کشور، در رفتارهامان و در ساختارهاى تشکیلاتى و اداریمان، قوانینمان و قواعد موضوعهمان، نقشها و سهمهایى که هر کدام از دستگاهها دارند، باید تغییراتى بدهیم و بر اساس این سیاستگذارى و این سیاستها، آیندهى خودمان را شکل بدهیم. این جزو وظایف حتمىِ همهى دستگاههاى کشور است. بودجه بر اساس این سیاستها بایستى تنظیم و تصویب بشود؛ باید فعالیتهاى اقتصادىِ بیرون از بودجه، بر اساس این سیاستها تنظیم بشود. در این زمینه هم مجلس، هم دولت، هم قوهى قضائیه وظائف بسیار مهمى دارند، که باید انجام بدهند. ۱۳۸۵/۱۱/۳۰
* توانمندسازی بخش خصوصی
بخش خصوصى را باید توانمند کرد؛ هم به فعالیت اقتصادى تشویق بشوند، هم سیستم بانکى کشور، دستگاههاى دولتى کشور و دستگاههائى که میتوانند کمک کنند - مثل قوهى مقننه و قوهى قضائیه - کمک کنند که مردم وارد میدان اقتصاد شوند. ۱۳۹۱/۰۵/۰۳مسئله فقط این نیست که ما بنگاههاى اقتصادى را واگذار کنیم و بگوئیم واگذار شد، خودمان را خلاص کردیم؛ در کنار این واگذارى، کارهاى دیگرى لازم است: بایستى بخش خصوصى توانمند بشود، باید امکان مدیریتِ خوب پیدا کند. ۱۳۹۰/۰۵/۲۶
تقویت و حمایت از توسعه سرمایهگذاری بخش خصوصی و تعاونی در فعالیتهای اقتصادی کشور برابر با سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ قانون اساسی. ۱۳۸۹/۱۱/۲۹
توانمند سازی بخشهای خصوصی و تعاونی در اقتصاد و حمایت از آن جهت رقابت کالاها در بازارهای بین المللی. ۱۳۸۵/۰۴/۱۱
* مصرف تولیدات داخلی
ما باید عادت کنیم، براى خودمان فرهنگ کنیم، براى خودمان یک فریضه بدانیم که هر کالائى که مشابه داخلى آن وجود دارد و تولید داخلى متوجه به آن است، آن کالا را از تولید داخلى مصرف کنیم و از مصرف تولیدات خارجى بجد پرهیز کنیم؛ در همهى زمینهها: زمینههاى مصارف روزمرّه و زمینههاى عمدهتر و مهمتر. ۱۳۹۱/۰۱/۰۱به نظر من یکى از قلمهاى مجاهدت اقتصادى مردم این است که بروند سراغ کالاى ساخت داخل؛ آن را بخواهند. البته این طرف قضیه هم این است که کالاى ساخت داخل بایستى قانعکننده باشد؛ بایستى دوامش، استحکامش، مرغوبیتش جورى باشد که مشترى را قانع کند؛ این هر دو در کنار هم، یک کار لازم و واجبى است. ۱۳۹۰/۰۲/۰۷
* اهداف تحریم اقتصادی
هدف آنها از این تحریمها این بود که ملت را در راه خودشان مردد کنند؛ بین ملت ایران و نظام اسلامی جدائی بیندازند؛ مردم را دلسرد کنند، ناامید کنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱دشمن با تحریم و با فشار اقتصادىِ گوناگون سعى کرد مردم را از میدان خارج کند. میگویند که ما با مردم دشمن نیستیم. دروغ میگویند؛ راحت، با وقاحت! بیشترین فشار براى این است که مردم ناراحت شوند، مردم در تنگنا قرار بگیرند، مردم زیر فشار قرار بگیرند، شاید بتوانند به این وسیله بین مردم و نظام اسلامى فاصله ایجاد کنند. هدف، فشار بر مردم است. ۱۳۹۲/۰۲/۰۷
آنچه که دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنهها و عرصههای مختلف بود؛ عمدتاً عرصهی اقتصاد و عرصهی سیاست بود. در عرصهی اقتصاد، گفتند و تصریح کردند که میخواهند ملت ایران را بهوسیلهی تحریم فلج کنند؛ اما نتوانستند ملت ایران را فلج کنند و ما در میدانهای مختلف، به توفیق الهی و به فضل پروردگار، به پیشرفتهای زیادی دست پیدا کردیم. ۱۳۹۱/۱۲/۳۰
* جهاد اقتصادی
به نظر صاحبنظران، امروز در این برههى از زمان، مسئلهى اقتصادى از همهى مسائل کشور فوریت و اولویت بیشترى دارد. اگر کشور عزیز ما بتواند در زمینهى مسائل اقتصادى، یک حرکت جهادگونهاى انجام بدهد، این گام بلندى را که برداشته است، با گامهاى بلند بعدى همراه کند، بلاشک براى کشور و پیشرفت کشور و عزت ملت ایران تأثیرات بسیار زیادى خواهد داشت. ما باید بتوانیم قدرت نظام اسلامى را در زمینهى حل مشکلات اقتصادى به همهى دنیا نشان دهیم؛ الگو را بر سر دست بگیریم تا ملتها بتوانند ببینند که یک ملت در سایهى اسلام و با تعالیم اسلام چگونه میتواند پیشرفت کند. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱آنچه که در عرصهی مجموعهی مسائل کشور انسان مشاهده میکند، که در سال ۹۰ باید ما آن را وجههی همت خودمان قرار بدهیم، این است که از جملهی اساسیترین کارهای دشمنان ملت ما و کشور ما در مقابلهی با کشور ما، مسائل اقتصادی است. البته در عرصهی فرهنگی هم فعالند، در عرصهی سیاسی هم فعالند، در عرصهی انحصارات علمی هم فعالند، اما در عرصهی اقتصادی فعالیت بسیار زیادی دارند. همین تحریمهائی که دشمنان ملت ایران زمینهسازی کردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال کردند، به قصد این بود که یک ضربهای بر پیشرفت کشور ما وارد کنند و آن را از این حرکت شتابنده باز بدارند. البته خواستهی آنها برآورده نشد و نتوانستند از تحریمها آن نتیجهای را که انتظار داشتند، بگیرند و تدابیر مسئولان و همراهی ملت بر ترفند دشمنان فائق آمد؛ اما دنبال میکنند. لذا این سال جاری را که از این لحظه آغاز میشود، ما بایستی متوجه کنیم به اساسیترین مسائل کشور، و محور همهی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میکنم و از مسئولان کشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری که مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم که در عرصهی اقتصادی با حرکتِ جهادگونه کار کنند، مجاهدت کنند. حرکت طبیعی کافی نیست؛ باید در این میدان، حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
* فرهنگ و روحیه جهادی
روحیّهی جهادی لازم است. ملّت ما از اوّل انقلاب تا امروز در هر جایی که با روحیّهی جهادی وارد میدان شده، پیش رفته؛ این را ما در دفاع مقدّس دیدیم، در جهاد سازندگی دیدیم، در حرکت علمی داریم مشاهده میکنیم. اگر ما در بخشهای گوناگون، روحیّهی جهادی داشته باشیم؛ یعنی کار را برای خدا، با جدّیّت و به صورت خستگیناپذیر انجام دهیم - نه فقط به عنوان اسقاط تکلیف - بلاشک این حرکت پیش خواهد رفت. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱* حمایت از تولید ملّی
یک بخش مهم از مسائل اقتصادى برمیگردد به مسئلهى تولید داخلى. اگر به توفیق الهى و با اراده و عزم راسخِ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانیم مسئلهى تولید داخلى را، آنچنان که شایستهى آن است، رونق ببخشیم و پیش ببریم، بدون تردید بخش عمدهاى از تلاشهاى دشمن ناکام خواهد ماند. پس بخش مهمى از جهاد اقتصادى، مسئلهى تولید ملى است. اگر ملت ایران با همت خود، با عزم خود، با آگاهى و هوشمندى خود، با همراهى و کمک مسئولان، با برنامهریزىِ درست بتواند مشکل تولید داخلى را حل کند و در این میدان پیش برود، بدون تردید بر چالشهائى که دشمن آن را فراهم کرده است، غلبهى کامل و جدى پیدا خواهد کرد. بنابراین مسئلهى تولید ملى، مسئلهى مهمى است.اگر ما توانستیم تولید داخلى را رونق ببخشیم، مسئلهى تورم حل خواهد شد؛ مسئلهى اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلى به معناى حقیقى کلمه استحکام پیدا خواهد کرد. اینجاست که دشمن با مشاهدهى این وضعیت، مأیوس و ناامید خواهد شد. وقتى دشمن مأیوس شد، تلاش دشمن، توطئهى دشمن، کید دشمن هم تمام خواهد شد.
سهم دولت در این کار، پشتیبانى از تولیدات داخلىِ صنعتى و کشاورزى است. سهم سرمایهداران و کارگران، تقویت چرخهى تولید و اتقان در کار تولید است. و سهم مردم - که به نظر من از همهى اینها مهمتر است - مصرف تولیدات داخلى است. ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
* مدیریت مصرف
مسئلهى مدیریت مصرف، یکى از ارکان اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى مصرف متعادل و پرهیز از اسراف و تبذیر. هم دستگاههاى دولتى، هم دستگاههاى غیر دولتى، هم آحاد مردم و خانوادهها باید به این مسئله توجه کنند؛ که این واقعاً جهاد است. ۱۳۹۱/۰۵/۰۳مصرف هم باید مدیریت شود. این قضیهى اسراف و زیادهروى، قضیهى مهمى در کشور است. خب، حالا چگونه باید جلوى اسراف را گرفت؟ فرهنگسازى هم لازم است، اقدام عملى هم لازم است. فرهنگسازىاش بیشتر به عهدهى رسانههاست. واقعاً در این زمینه، هم صدا و سیما در درجهى اول و بیش از همه مسئولیت دارد، هم دستگاههاى دیگر مسئولیت دارند. باید فرهنگسازى کنید. ما یک ملت مسلمانِ علاقهمند به مفاهیم اسلامى هستیم، اینقدر در اسلام اسراف منع شده، و ما متأسفانه در زندگىمان اهل اسرافیم! بخش عملیاتىاش هم به نظر من از خود دولت باید آغاز شود. در گزارشهاى شماها من خواندم، حالا هم بعضى از دوستان اظهار کردند که دولت درصدد صرفهجوئى است و میخواهد صرفهجوئى کند؛ بسیار خوب، این لازم است؛ این را جدى بگیرید. دولت خودش یک مصرفکنندهى بسیار بزرگى است. شما از بنزین بگیرید تا وسائل گوناگون، یک مصرفکنندهى بزرگ، دولت است. حقیقتاً در کار مصرف، صرفهجوئى کنید. صرفهجوئى، چیز بسیار لازم و مهمى است. ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
* مبارزه با مفساد اقتصادی
امروز کشور ما تشنهى فعالیّت اقتصادى سالم و ایجاد اشتغال براى جوانان و سرمایهگذارى مطمئن است. و این همه به فضائى نیازمند است که در آن، سرمایهگذار و صنعتگر و عنصر فعال در کشاورزى و مبتکر علمى و جویندهى کار و همهى قشرها، از صحّت و سلامت ارتباطات حکومتى و امانت و صداقت متصدیان امور مالى و اقتصادى مطمئن بوده و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوءاستفادهکنندگان از امکانات حکومتى، قطع نشود، و اگر امتیازطلبان و زیادهخواهان پرمدّعا و انحصارجو، طرد نشوند، سرمایهگذار و تولید کننده و اشتغالطلب، همه احساس ناامنى و نومیدى خواهند کرد و کسانى از آنان به استفاده از راههاى نامشروع و غیرقانونى تشویق خواهند شد. ۱۳۸۰/۰۲/۱۰* شفافسازی
بایستى فعالان بخش خصوصى بدانند فرصتهاى سرمایهگذارى کجاهاست، کدامهاست؛ همه مطلع باشند، استفادههاى ویژهخوارانه نشود. محصور بودن اطلاعات، محدود بودن اطلاعات به بعضى از افراد، دون بعضى، موجب ویژهخوارىهاى عجیبى میشود؛ که گاهى ثروتهاى بادآوردهى یکشبه را براى افرادى که سوء استفادهچى هستند، فراهم میکند؛ به خاطر اینکه اطلاع دارند که بناست فلان کالا بیاید، فلان کالا تولید بشود، فلان کالا جلویش گرفته بشود، قیمت فلان کالا بالا برود یا پائین بیاید، یا فلان قانون تصویب بشود. اینهائى که مطلعند، سوءاستفاده میکنند. اطلاعات باید عمومى بشود. باید شفافسازى اطلاعات صورت بگیرد. البته این در دولتهاى قبل مطرح بود، در دولت نهم و دهم هم فعالیتهائى انجام گرفته؛ لیکن کافى نیست. بایستى در این زمینه کار بیشترى انجام بگیرد. ۱۳۹۰/۰۵/۲۶* هدفمندی یارانهها
اهداف مهم این کار، در درجهى اول، توزیع عادلانهى یارانههاست. دستگاه مدیریت کشور یارانههائى را بین مردم تقسیم میکند. با شکل قبلى، این یارانهها به کسانى که بیشتر پول داشتند، بیشتر مصرف میکردند، بیشتر میرسید؛ اما به کسانى که کمتر پول داشتند، کمتر مصرف میکردند، این یارانهها کمتر میرسید. با هدفمند کردن یارانهها، توزیعِ عادلانه انجام میگیرد؛ یعنى به همه، به نسبت واحدى میرسد. این، یک گام بلند در جهت ایجاد عدالت اجتماعى است. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱* خودکفایی
کشور در مسائل حیاتی و اساسی باید خودکفا باشد. نه اینکه از دیگران بهکلّی بینیاز باشد، نه؛ امّا اگر به کسی یا کشوری، در چیزی احتیاج دارد، طوری روابطش را تنظیم کند که اگر خواست آن را به دست آورد، دچار مشکل نشود؛ او هم چیزی داشته باشد که مورد نیاز آن کشور است؛ خودکفایی یعنی این. ۱۳۸۵/۰۸/۱۸* استقلال اقتصادی
استقلال اقتصادی، یعنی ملّت و کشور، در تلاش اقتصادی خود روی پای خود بایستد و به کسی احتیاج نداشته باشد. معنایش این نیست که ملّتی که استقلال اقتصادی دارد، با هیچکس در دنیا داد و ستد نمیکند؛ نه. داد و ستد، دلیل ضعف نیست. چیزی را خریدن، چیزی را فروختن، معامله کردن، گفتگوی تجاری کردن، اینها دلیل ضعف نیست. امّا باید طوری باشد که یک ملّت، اوّلاً نیازهای اصلی خودش را بتواند خودش فراهم کند. ثانیاً، در معادلات اقتصادی دنیا و مبادلات جهانی، وزنهای باشد. نتوانند او را به آسانی کنار بگذارند؛ نتوانند او را به آسانی محاصره کنند؛ نتوانند او را به آسانی فرو دهند و هر چه میخواهند به او املا کنند. ۱۳۷۲/۰۲/۱۵* امنیت غذایی
این ملت عزیز و سربلند، در امر تغذیه و تهیه مواد غذایى اصلى خود، نباید به بیرون مرزها هیچ احتیاجى داشته باشد. از اوّل انقلاب تا امروز، تکیه بر مسأله کشت و زرع، براى تأمین این منظور بوده است.ما براى گندم و برنج و روغن و لبنیات و خوراک دام و بقیه مصارف عمده و اصلى کشورمان نباید نیازمند دیگران باشیم. ۱۳۸۰/۱۰/۱۲
امنیت غذایى براى کشورى بزرگ، پُرجمعیت و داراى هدفهاى بلند، بسیار مهم است؛ لذا بخش کشاورزى و دامدارىِ ما یک بخش ویژه و استثنایى است و همه باید براى آن تلاش کنند. ۱۳۸۲/۱۰/۱۴
* ارتباط صنعت و دانشگاه
با توجه به نیاز مبرم صنایع به فنآورى روز و رفع نیازهاى کشور در زمینههاى مختلف، متأسفانه هنوز شاهدیم ارتباط سازمانیافتهاى میان صنعت و دانشگاه برقرار نشده است. برقرارى نظام صحیح میان صنعت و دانشگاه، علاوه بر حل معضل بیکارى و ایجاد اشتغال، باعث صرفهجویى ارزى و استقلال صنعتى خواهد شد. ۱۳۸۲/۰۲/۲۲ارتباط مؤثر بین دانشگاهها و مراکز پژوهشى با صنعت و بخشهاى مربوط جامعه. ۱۳۸۷/۱۰/۲۱
* نقشه جامع علمی
ما باید بدانیم نقشهى جامع علمى کشور چیست. کدام علم، به چه اندازه، در کجاى این نقشه جا دارد. اینجور نباشد که مثل یک ورزشکارى که فقط روزى بازو کار میکند و بازوهایش میشود اینقدر، در حالیکه پا و سینه و شانهاش مثل یک آدم لاغر است، باشیم! این، فایدهاى ندارد. نقشهى جامع علمى، چیزِ لازمى است: جایگاه علوم گوناگون، هرکدام؛ مقدار دانشجو، نوع دانشجو، جنس دانشجویان - دختر، پسر - مناطق گوناگون؛ اینها باید روشن بشود؛ ما بدانیم چهکار میخواهیم بکنیم. این کارها البته شروع شده، لکن باید جدیت بکنید دنبال بشود. ۱۳۸۶/۰۶/۱۲ بعد از آنکه نقشهى جامع علمى تهیه و فراهم شد، کارهاى دیگرى هم بایستى انجام بگیرد؛ از جمله: ایجاد نظام مهندسى این نقشه، تبدیل نقشهى جامع علمى به صدها پروژهى علمى، و سپردن این پروژهها به پیمانکاران امینى که عبارتند از همین دانشگاهها و اساتید و مراکز تحقیقاتى دانشگاهها. بعد، ایجاد شبکهى نظارت بر این پیشرفت علمى؛ حسن اجراء. و درگیر کردن استاد، دانشجو، محقق، اینها حتما باید در این طرح مهندسى نقشهى جامع علمى دیده شود. ۱۳۸۷/۰۹/۲۴* نظام ملی نوآوری
یک خلأیى وجود دارد - و همین خلأ موجب شده نقشهى جامع علمى هم آنچنان که باید و شاید عملیاتى نشود - و آن عبارت است از همین خلأ نظام ملىِ نوآورى، که عبارت است از یک شبکهاى از فعالیتها، تعاملهاى زنجیرهاى، در سطحهاى کلان و میانى و خرد، بین دستگاههاى علمى کشور؛ چه در درون محیط علمى، چه بیرون محیط علمى. یک تعامل اینچنینى باید به وجود بیاید، که این به عنوان نظام ملىِ نوآورى شناخته شود؛ کارش هم عبارت است از این که جریان دانش و نوآورى را مدیریت کند، رصد کند، ارزیابى کند، هدایت کند. این امروز یک چیز لازمى است و به نظر من مسئولان و مدیران باید به این مسئله فکر کنند. ۱۳۹۱/۰۵/۲۲* تجارت جهانی و جهانی شدن
جهانیشدن، اسم خیلی قشنگی است و هر کشوری فکر میکند بازارهای جهانی به رویش باز میشود. امّا جهانی شدن به معنای تبدیل شدن به یک پیچ و مهرهای در ماشین سرمایهداری غرب، نباید مورد قبول هیچ ملّت مستقلی باشد. اگر قرار است جهانی شدن به معنای درست کلمه تحقّق پیدا بکند، باید کشورها استقلال خودشان - استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی - و قدرت تصمیمگیری خودشان را حفظ کنند؛ والّا جهانی شدنی که دهها سال پیش از طریق بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی و امثال اینها - که همه ابزارهای امریکایی و استکباری بودند - به وجود آمده، ارزشی ندارد؛بنابراین، یک اصل مهم، مسئلهی استقلال است؛ که اگر این نباشد پیشرفت نیست، سرابِ پیشرفت است. ۱۳۸۸/۰۲/۲۷* مدیریت واردات
من نسبت به مسئلهى مدیریت واردات به دولتىها سفارش کردم؛ الان هم تأکید میکنم. من نمیگویم واردات متوقف بشود؛ چون یک جاهائى لازم است که واردات انجام بگیرد؛ اما واردات باید مدیریت بشود. یک جائى واردات مطلقاً نباید بشود؛ یک جاهائى باید انجام بگیرد. با مدیریت، واردات انجام بگیرد. البته مسئولین محترم دولتى به من گفتند که قوانینى که مجلس تصویب کرده، به ما اجازه نمیدهد جلوى واردات را بگیریم؛ من خواهش میکنم این قضیه را حل کنند. اگر واقعاً قانونى وجود دارد که دولت را ممنوع میکند از جلوگیرى از واردات، این قانون را اصلاح کنند؛ جورى باشد که مدیریت بشود. باید تولید ملى بالا برود. ۱۳۸۹/۰۵/۲۷* سرمایههای انسانی
این ملت، ملتى با شصت میلیون نیروى انسانى و با ذخیره بسیار باارزشى از تجربهها و سرمایهها - سرمایههاى مادّى، سرمایههاى انسانى، سرمایههاى معنوى و دانش و تجربه است. این ملت، خیلى چیزها را در درون خود دارد. ما اگر همهى دروازههایمان را هم ببندیم، از پا نخواهیم افتاد. ۱۳۷۶/۰۱/۲۷مسأله اشتغال، مسأله جوانها، مسأله این همه سرمایه انسانى انباشته بر روى هم، یکى از مسائل بسیار مهمّ است. مسؤولان کشور باید به فکر این باشند. ۱۳۸۰/۰۲/۱۱
* توانمندسازی نیروی کار
باید کارى کنیم که کالاى ایرانى به عنوان یک کالاى محکم، مطلوب، زیبا، همراه با سلیقه و بادوام در ذهن مصرف کنندهى ایرانى و غیر ایرانى باقى بماند. این باید همت مجموعهى کارآفرینى و کارگرى و متصدیان این امر باشد. البته این کار، پیشنیازهائى دارد. ممکن است آموزش مهارتهاى لازم، دورههاى ایجاد مهارت لازم باشد - که اینها کار دستگاههاى دولتى و امثال دولتى است - لیکن باید هدف این باشد. ۱۳۹۰/۰۲/۰۷به تربیت نیرو، بخصوص در صنایع دانشبنیان - همان طور که دوستان گفتند - بایست خیلى اهمیت داد. در بعضى از بخشها خوشبختانه این کار شده است. در بخش انرژى هستهاى ما اطلاع داریم، در بخش رویان از نزدیک اطلاع داریم که تربیت نیروى ماهر، نیروى کارآمد، نیروى دانشمند و محقق انجام گرفته. بایست به این در بخشهاى مختلف توجه کرد. ۱۳۸۰/۰۶/۱۶
* کیفیت کالای داخلی
یک نکتهى اساسىاى که در باب کار وجود دارد و کارآفرینان باید به او توجه کنند، مسئلهى مرغوبیت تولید داخلى است؛ کیفیت تولید داخلى است؛ این خیلى مهم است. البته بخشى از این، ارتباط پیدا میکند به همان قضایاى مالى و نمیدانم مقررات و غیرذلک، و پشتیبانىهاى دولت؛ اما بخشى هم ارتباط پیدا میکند به عزم و ارادهى مسئولین، کارآفرین و کنندهى کار. فرمود: «رحم اللَّه امرا عمل عملا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر آن انسانى که کارى را انجام بدهد و آن را متقن انجام بدهد، درست انجام بدهد. این آیندهنگرى است، غیر از امروز. شما امروز ببینید در دنیا کمپانىهائى هستند صد سال است اینها دارند کار میکنند، صد و پنجاه سال است دارند کار میکنند و محصولاتشان در دنیا فروش میرود. اسم اینها کافى است که جنس را تو بازار رائج کند؛ به خاطر اینکه درست کار کردند، خوب کار کردند، مشترى مطمئن است به اینها. شما میگوئید که ما سفارش کنیم به مردم که تولیدات داخلى را مصرف کنند. من که خب چند سال است دارم سفارش میکنم؛ بنده که بارها گفتهام، منتها این با شعار درست نمیشود. خب، بله یک مقدارى مردم حالا یک اعتمادى بکنند، یک اعتنائى بکنند به حرف ما، به خاطرى که مثلًا ما گفتیم، بروند یک مقدارى چه کنند؛ این یک بخشى از قضیه است. یک بخش دیگر هم مربوط به کیفیت است. خب کیفیت را باید بالا برد؛ کیفیتها را باید بالا برد. ۱۳۸۹/۰۶/۱۶* رقابتپذیری
ما باید به ایجاد مزیتهاى رقابتى توجه کنیم. ما میگوئیم تولید داخلى. البته امروز خوشبختانه در زمینهى تولید داخلى پیشرفتهاى زیادى به وجود آمده. مطمئناً آن مقدارى که در ذاکرهى عمومى مردم هست، کمتر است از آن مقدارى که کار انجام گرفته... در خصوص برجسته کردن تولید ملى، مسئلهى کیفیت خیلى مهم است؛ که مدیریتهاى تولیدى و کارگرهاى عزیز باید به این مسئله توجه کنند. مسئلهى قابل رقابت بودن قیمت تمامشده مهم است و باید به آن توجه کنند؛ که این البته کمک دولت را میخواهد. اینها کارهاى فراوانى است که باید انجام بگیرد. این کارها فقط بر عهدهى دولت هم نیست؛ دولت، مجلس شوراى اسلامى، دستگاههاى گوناگون مدیریتى، بخش خصوصى، آحاد مردم، فرهنگسازان جامعه - آن کسانى که با بیاناتِ خودشان براى مردم فرهنگ میسازند - تبلیغات صدا و سیما، همهى اینها باید در خدمت تولید ملى قرار بگیرد. ۱۳۹۱/۰۲/۱۰* صندوق توسعه ملی
براساس قانون برنامه پنجم باید حداقل ۲۰ درصد درآمد نفتی هر سال به این صندوق واریز و صرف تولید و صنعت شود که خوشبختانه این کار، شروع شده و باید ادامه یابد. ۱۳۹۰/۱۲/۲۲تغییر نگاه به نفت و گاز و درآمدهاى حاصل از آن، از منبع تأمین بودجه عمومى به «منابع و سرمایههاى زاینده اقتصادى» و ایجاد صندوق توسعه ملى با تصویب اساسنامه آن در مجلس شوراى اسلامى در سال اول برنامه پنجم و برنامه ریزى براى استفاده از مزیت نسبى نفت و گاز در زنجیره صنعتى و خدماتى و پایین دستى وابسته بدان با رعایت:
ـ واریز سالانه حداقل ۲۰ درصد از منابع حاصل از صادرات نفت و گاز و فرآوردههاى نفتى به صندوق توسعه ملى.
ـ ارائه تسهیلات از منابع صندوق توسعه ملى به بخشهاى خصوصى، تعاونى و عمومى غیردولتى با هدف تولید و توسعه سرمایه گذارى در داخل و خارج کشور با در نظر گرفتن شرایط رقابتى و بازدهى مناسب اقتصادى. ۱۳۸۷/۱۰/۲۱
* اشتغالزایی
مسئلهى اشتغال هم مسئلهى مهمى است. طرحهائى که از چند سال پیش به این طرف براى اشتغال پیشبینى شده، آنچنان که انسان انتظار داشت، نشد. اگرچه حالا کارهائى انجام گرفت و خوب بود، بد نیست؛ لیکن ما را مستغنى نمیکند از اینکه نسبت به مسئلهى اشتغال یک اهتمام ویژهاى داشته باشیم. ۱۳۸۹/۰۶/۰۸وقتى اشتغال بود، مفاسد ناشى از بیکارى هم به خودى خود جمع خواهد شد؛ چون بیکارى به دنبال خود مفاسدى را مىآورد - مفاسد اخلاقى، مفاسد اجتماعى، مفاسد امنیتى؛ انواع و اقسام مفاسد - اشتغال که به وجود آمد، همهى اینها به خودى خود جمع میشود؛ هزینهها از دوش دولت برداشته میشود. خب، اگر بخواهیم این اشتغال با همین شکلى که مسئولین محترم تصمیمگیرى کردند، تحقق پیدا کند، کار لازم دارد. ۱۳۹۰/۰۷/۲۸
* کاهش تورم
بخشى از این مشکلات، ناشى از تورم است. ما در کشور کمبود کالا نداریم؛ خوشبختانه کالاهاى گوناگونِ مورد نیاز مردم در کشور فراوان یافت میشود؛ لیکن مسئلهى گرانى و کاهش قدرت خرید وجود دارد؛ این را باید علاج کنید؛ این به عهدهى بخشهاى مختلف اقتصادى است؛ یعنى هم بخشهاى ستادىِ اقتصادى، هم بخشهاى عملیاتىِ اقتصادى - مثل وزارت صنعت و معدن و تجارت، وزارت جهاد کشاورزى، بخشهاى دیگر - که باید به طور جد انشاءالله این را دنبال کنند.باید راهى پیدا کنید که نقدینگىِ افزایشیافته کنترل شود. خب، این روشن است؛ اگر در مقابل نقدینگى تولید وجود داشته باشد، کالا وجود داشته باشد، کمبود وجود نداشته باشد، مشکلى را ایجاد نمیکند؛ اگر چنانچه نه، نقدینگى بیش از تولید کالا در داخل یا به شکل درستِ واردات بود، طبعاً مشکل ایجاد میکند. ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
اگر ما توانستیم تولید داخلى را رونق ببخشیم، مسئلهى تورم حل خواهد شد؛ مسئلهى اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلى به معناى حقیقى کلمه استحکام پیدا خواهد کرد. ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
* طرحهای اقتصاد مقاومتی
به نظر ما طرحهاى «اقتصاد مقاومتى» جواب میدهد. همین مسئلهى سهمیهبندى بنزین که اشاره کردند، جواب داد. اگر چنانچه بنزین سهمیهبندى نمیشد، امروز مصرف بنزین ما از صد میلیون لیتر در روز بالاتر میرفت. توانستند این را کنترل کنند؛ که خب، امروز در یک حد خیلى خوبى هست. حتّى باید جورى باشد که هیچ به بیرون نیازى نباشد، که الحمدللّه نیست. تحریم بنزین را در برنامه داشتند؛ اقتصاد مقاومتى تحریم بنزین را خنثى کرد. و بقیهى چیزهائى که مورد نیاز کشور است. ۱۳۹۱/۰۵/۰۳* ایجاد ثبات در اقتصاد ملی
حرکت بر اساس برنامه، یکى از کارهاى اساسى است. تصمیمهاى خلقالساعه و تغییر مقررات، جزو ضربههائى است که به «اقتصاد مقاومتى» وارد میشود و به مقاومت ملت ضربه میزند. این را، هم دولت محترم، هم مجلس محترم باید توجه داشته باشند؛ نگذارند سیاستهاى اقتصادى کشور در هر زمانى دچار تذبذب و تغییرهاى بىمورد شود. ۱۳۹۱/۰۵/۰۳ثبات و شفافیت و انسجام سیاستها و مقررات اقتصادى انجام بشود - مقررات اقتصادىاى که امروز یک چیزى بگوییم، فردا عوضش بکنیم، فایدهاى ندارد - مقررات اقتصادى و قوانین ما باید هم ثبات داشته باشند که مردم بتوانند روى آن برنامهریزى کنند، هم باید منسجم باشد و با هم بخواند و شفاف باشد.۱۳۸۵/۰۳/۲۹
* تقویت همکاریهای دوجانبه و منطقهای و سازمانهای بینالمللی
من بارها - یعنى از زمان ریاستجمهورى - این مسأله را دائماً به وزارتخارجه گفتهام و تکرار کردهام که ما باید در ارتباطات دوجانبه، ارتباطات منطقهیى و در مجامع جهانى حضور فعال داشته باشیم و نباید هیچ مجمع جهانى را که در آن عضو هستیم، دست کم بگیریم. اینکه ما مأیوس بشویم و بگوییم فایدهیى ندارد، گوش نمىکنند؛ غلط است. همه چیز فایده دارد؛ همهى تلاشها فایده دارد... شماها مىتوانید تغییرات محیطى را کاملاً رصد کنید؛ ظرفیتهاى ممکن، فرصتهاى ممکن و تهدیدها را منعکس کنید؛ باید هم بکنید. البته اینطور هم نباشد که همهاش تهدیدها منعکس شود؛ بعضىها کارشان فقط منعکس کردن تهدیدهاست، که نتیجهاش - نمىگویم آنها قصدشان این است - مرعوب کردن مسؤولان بالاست؛ اگر قابل مرعوب شدن باشند. ۱۳۸۳/۰۵/۲۵پرداختن به همکاریهاى منطقهاى - همین کارهایى که الان انجام مىگیرد؛ اکو، شانگهاى و... - چیزهاى لازمى است. ما این چیزها را باید با جدیت دنبال کنیم و همت بگماریم. ۱۳۸۵/۰۳/۲۹
* تقویت صادرات
این پنجاه، شصت میلیاردى که ما از طریق فروش نفت به دست مىآوریم، با نهصد میلیارد دلار صادرات و معامله و تجارت به دست مىآید؛ این خیلى مهم است. ۱۳۸۵/۰۳/۲۹دولت وظیفه دارد به صادرات و صادرکننده کمک کند. خوشبختانه - همان طور که یکى از آقایان گزارش دادند - صادرات غیرنفتى رشد خیلى خوبى داشته؛ بعد از این هم رشد بیشترى خواهد داشت؛ انتظار هم داریم که در آینده بتواند رشد متناسب خودش را داشته باشد؛ به طورى که معادلهى صادرات و واردات حتماً مثبت باشد. ما باید به اینجا برسیم و بتوانیم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بىنیاز کنیم.
از آن طرف هم خود بخش صادرکنندگان و مسئولین این کار وظائفى دارند. همین کشورهائى که اشاره کردند صادرات عمدهى ما به این کشورهاست، بازخورد سوء عمل بعضى از صادرکنندگان، اینجا به ما میرسد. ارسال جنس نامرغوب، جنس بد، بستهبندى نامطلوب، تأخیر در رساندن، اینها بد است. آن شرکتهائى در دنیا موفقند که صد سال است، صد و پنجاه سال است دارند محصول تولید میکنند و توانستهاند مشترى را راضى نگه دارند. فرض بفرمائید یک شرکت آلمانى یا یک شرکت سوئیسى از صد و پنجاه سال، صد و شصت سال قبل دارد یک جنسى را تولید میکند و میفرستد و همچنان در کشور ما و کشورهاى دیگر مشترى دارد. چرا؟ چون از جنس راضى هستند؛ به وقت میرسد، استحکام لازم را دارد، دوام لازم را دارد، زیبائى لازم را دارد، تنوع و تطور لازم را به تناسب پیشرفت زمان دارد. صادر کننده باید اینها را ملاحظه کند. این احتیاج به یک فرهنگ دارد؛ فرهنگ حسن عمل در تولیدى که میخواهد به خارج از کشور و خارج از مرزها برود. ۱۳۹۰/۰۵/۲۶
* تحول نظام اداری
ما واقعاً در زمینهى مسائل ادارى و نظام ادارى دچار مشکلات و آسیبهاى دیرپا و مزمن هستیم. این سیاستها مطرح شده، در مجمع تشخیص مورد بررسى قرار گرفته و ابلاغ شده، به نظر من سیاستهاى بسیار خوبى است، باید براى اینها برنامهى اجرایى گذاشت و عملیاتى کرد که از جملهى چیزهاى بسیار مهم است که متأسّفانه مانده، تأخیر هم شده است و به جریان نیفتاده. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶ز جمله زمینههایى که بعد از انقلاب تا امروز، با همه تلاشى که شده است، نتوانستهایم در آن پیشرفت شایستهاى را بهدست آوریم، زمینه نظام ادارى متناسب با هدفهاى جمهورى اسلامى است.
ما نمىتوانیم بگوییم در این زمینه کمکارى داشتهایم - شاید هم خیلى کار کردهاند - اما به هر حال کم پیشرفت داشتهایم. الان هم با این که مکرّر گفته مىشود و همه هم مىگویند، اما انسان عمل و تلاشِ بایسته را مشاهده نمىکند. این از نقایص ماست؛ مسؤولان ذىربط باید در این زمینه کار کنند. آن مقدارى که به نصیحت و تذکّر ارتباط پیدا مىکند، این چیزى است که من حالا عرض مىکنم؛ که البته این کافى هم نیست؛ این فقط نصحیت و تذکّر به خودم و به شماست. ۱۳۷۸/۰۴/۱۰
* گفتمانسازی
گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش میکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمانسازى انجام بگیرد؛ که البته نقش رسانهها و بالخصوص نقش روحانیون و نقش بزرگان و اساتید دانشگاهى حتماً نقش بارز و مهمى است. ۱۳۹۰/۱۰/۰۴یکى از مهمترین تأثیرات همین فکر کردنها این است که شما فضاسازى میکنید، گفتمانسازى میکنید. در نتیجه، در یک فضاى معتقد به یک مبناى فکرى یا عملى، رئیس جمهور هم همان جور فکر میکند، وزیر هم همان جور فکر میکند، مدیرکل هم همان جور فکر میکند، کارکنان هم همه همان جور فکر میکنند؛ این خوب است. و شما این کار را انجام میدهید. فکر کنید، بگوئید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛ آن کرسىهاى آزاداندیشى را که من صد بار - با کم و زیادش - تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هى آنجا بگوئید؛ این میشود یک فضا. وقتى یک فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیرى پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند؛ این همان چیزى است که شما میخواهید. بنابراین اگر چنانچه این کارى که شما مثلاً در فلان نشستتان، در فلان مجموعهى دانشجوئىتان کردید، فکرى که کردید، ترجمهى عملیاتى نشد، به صورت یک قانون یا به صورت یک دستورالعمل اجرائى درنیامد، شما مأیوس نشوید؛ نگوئید پس کار ما بىفایده بود؛ نخیر. ۱۳۹۰/۰۷/۱۳
منبع مقاله : پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنهای (مدظله العالی)
/ج