شناخت ویژگی ها و قابلیّت های جوانان، هم برای استفاده ی خود آن ها در راه تعالی و هم برای اطرافیان در برخوردها و انتظار ها ضروری است.
ویژگی های دوران جوانی بر دو گونه اند:
الف) ویژگی های مثبت، سازنده و با برکت در انسان مانند: کار و تلاش، استقلال، عزّت نفس، اراده ی قوی، کسب علم و حکمت، حق پذیری، پاکدلی، ابتکار و نوآوری و...
ب) ویژگی های منفی و مخرّب مانند: خود دوستی و مال دوستیِ مفرط، طمع، حسد، بی توجّهی به حقوق دیگران، خشم، تبعیّت از شهوات، بخل، پر خوری، پر خوابی، پر حرفی ، بی غیرتی، خیال پردازی و...
در این بخش چند نمونه از مهمترین ویژگی های ایّام جوانی، با استفاده از تعالیم ائمه اطهار ( علیه السلام) و نیز روان شناسان و اساتید فن مرور خواهد شد.
1- حق پذیری
پذیرش حق از ویژگی های بارز جوانان و از بهترین نعمات الهی است که خداوند در وجود انسان به امانت گذارده است. این خصوصیّت درعامه ی مردم وجود داشته اما در نهادنوجوانان و جوانان آشکارتر است.
به یک ندم برهاند حق اربود یکدم *** زبان و سینه ی حق گوی و حق پذیر مرا(1)
گویند مردی به نام « ابوجعفر احوَل» که از مبلّغان تشیّع و دوستان امام صادق ( علیه السلام) بود، روزی شرفیاب محضر آن حضرت شد، امام ( علیه السلام) از او سؤال کرد: « مردم بصره را در پذیرش آئین تشیّع چگونه یافتی؟» عرض کرد: عدّه ی اندکی تعالیم اهل بیت ( علیه السلام) را پذیرفتند.
امام ( علیه السلام) فرمود: « توجّه خود را به نسل جوان معطوف دار و نیروی خویش را در راه هدایت آنان به کار انداز، زیرا جوانان زودتر حق را پذیرفته و سریعتر به هر خیر و صلاحی می گرایند».(2)
در این حدیث امام صادق( علیه السلام) ضمن تصریح به صفای باطن و فضیلت دوستی نسل جوان، یادآور شده اند که روح جوان، خوبی ها را زودتر می پذیرد، و به صفات انسانی سریع تر تمایل پیدا می نماید.(3)
2. پاک دلی و اثر پذیری
پاک دلی از جمله خصائص زیبا و پسندیه ی ایّام جوانی است.پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله) پیرامون این موضوع چنین می فرمایند:
« به شما درباره ی جوان به نیکی سفارش می کنم که آن ها دلی رقیق تر و قلبی فضیلت پذیرتر دارند. خداوند مرا به پیامبر برانگیخت تامردم را به رحمت الهی بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبّت بستند، ولی پیران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند.»(4)
آری، جوانان همچون مزارعی هستند که سزاوار است با بذری سالم، سرزمین وجودشان آباد شود. آنان از آمادگی و نشاط بالایی برای پذیرش مطالب برخوردارند. زیباترین تمثیل برای به تصویر کشیدن این حالتِ جوانان، درکلام حضرت علی ( علیه السلام) تجلّی نموده که زمینه ی وجودی جوان راهمچون زمینی بکر و آماده، معرّفی می نمایند:
« دل جوان مانند زمینِ آماده ایست که از هر سبزه و گیاه خالی باشد، هر بذری که در آن افشانده شود می پذیرد و در آغوش خود به خوبی می پرورد.»(5)
3. تمایل به اثبات شخصیّت
میل به اظهار وجود و اثبات شخصیّت برای جوانان، یکی از طبیعی ترین حالات روانی آن ها است که به قضاء حکیمانه ی الهی در نهادشان قرار داده شده است.(6) جوان چون در حال تکوین هویّت جدید خود است، مایل است شخصیّت جدید او به رسمیّت شناخته شود.(7)یکی از بهترین موارد اظهار وجود در جوانی، توسط حضرت ابراهیم( علیه السلام) صورت گرفت. آنگاه که او با همان سنین کم در مقابل بت پرستیِ قوم خود قیام نمود. قرآن کریم از زبان بت پرستان چنین می فرماید: ( قالُوا سَمِعنا فَتًی یَذکُرُهُم یُقالُ لَهُ إبراهِیمُ)
گفتند: شنیده ایم جوانی که به او ابراهیم گفته می شود از آن ها ( بتها) به بدی یاد کرده ا ست.
باید دانست جوانان عاشقِ اثبات شخصیِت خود هستند و به هر کاری که باعث شهرت و خود نمایی آنان گردد یا نشانه ی نیرومندی و قدرتشان باشد، رغبت بسیار دارند. پس چه بهتر است که این خود نمایی و اظهار وجود در مسیر پاکدامنی و کمال او قرار گیرد. زیرا کسی که برای خود شخصیّت قائل است، تمایلات پست حیوانی و شهوات، در پیش روی او خوار و ذلیل می باشد.(8)
4- ابتکار و نوآوری
« ابتکار» به معنای قوّه ی اختراع، روش و یا چیز بی سابقه ای را به وجود آوردن به کار می رود.« نوآوری» نیز به معنای پدید آوردن چیزهای نو به ویژه روش های نو در علوم و صنایع است.(9) که البته می توان گفت ابتکار و نوآوری به نوعی مترادف هستند.
ابتکار و نوآوری نیرویی است که گران بها که خداوند در مسیر تکامل انسان به همه، خصوصاً جوانان عطا فرموده و انسان را به استفاده از این قوّه راهنمایی نموده است.
برخی این موهبت الهی را غنیمت شمرده و تمام قوای فکری و جسمی خود را در جهت بهره ی کامل از این موهبت بسیج می نمایند. برخی هم به این هدیه ی خداوندی توجّهی ندارند.
اما در مجموع می توان گفت که علاقه به انجام کارهای نو و افکار جدید یکی از تمایلات و ویژگی های مثبتی است که درهمه ی جوانان ( به جز موارد اندک) به طور طبیعی وجود دارد.
جوانان پیگیر مطالب تازه و سبک های نوین روزگار خود می باشند. باکمال دقّت به سخنان جدیدگوش فرا می دارند و پیرامون مطالب نو با علاقه ی فراوان گفتگو می کنند، همچنین مایلند در زندگی برنامه های جدیدی را برای خود انتخاب کنند و روشهایی را غیر از روش دیگران برگزینند.(10)
5. خود برتر بینی
بدین معنا که کسی خود را از دیگران برتر و بهتر بدانند و در این صدد باشد که در مال و منال و شهرت و نام و نشان بر دیگران تفوّق جوید تا نظر اشخاص را به خود جلب نماید که این از نکوهیده ترین روش هایی است که در اسلام بسی از آن مذمّت شده است.متأسفانه برخی جوانانی که با عقل و هوش فوق عادی آفریده شده اند یا این که صورتی زیبا، اندامی موزون و آهنگی گرم دارند و یا...، درخود احساس برتری و مزیّت می کنند و خویشتن را فوق مردم می بینند که این احساس آن ها، باعث تکبّر و خودپسندی شان شده و در نتیجه دیگران را به دیده ی تحقیر و پستی می نگرند.(11)
باید توجه داشت که این گونه با مردم تعامل داشته و به دیگران فخر می فروشند از محبّت و دوستی خدا دورند.
به این نکته توجه شود که در نظر گرفتن نیروهای مثبت و به کارگیری آن ها برای رسیدن به کمالات علمی و معنوی، کار پسندیده ای است که مرز آن از خود برتر بینی جداست.
دین اسلام، اولین و مهمترین نشانه ی قدرت و برتری هر فرد را در پیکار با غرائز و پیروزی بر تمایلات نفسانی خود می داند. به عبارت کوتاه تر، از نظر اسلام قهرمان کسی است که با اراده ی آهنین بر نفس خود غلبه کند و حاکم بر تمایلات غریزی خویش گردد. از امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) نقل است که فرمودند:
« من أعجب بحُسن حالته، قًصَّرعن حُسن حیلته» *** « هر که از نیکویی حالت خود دچار خودپسندی و غرور شود از چاره اندیشی درست در کار خود فرو ماند.»(12)
6. تقلید از روش دیگران
از آنجایی که جوانان اثر پذیرند، روحیه ی تقلید در ایشان قوی است، ولی باید این روحیه را در مسیر صحیح هدایت کرد زیرا تقلید دو گونه است:الف: تقلید بدون دلیل.
ب: تقلید از روی آگاهی و خرد
تقلید بدون دلیل و کورکورانه، شایسته ی مقام انسانی نیست. اما تقلید خردورزانه و از روی منطق، باعث پیشرفت، کمال و در واقع اسوه قرار دادن نیکان و تلاشگران است.
از این رو بجاست تا جوانان میهن اسلامی ایران، برای رسیدن به اوج کمال درعرصه های علمی، معنوی، فرهنگی، ورزشی و...، همواره از اندیشمندان علمی و اخلاقی، مخترعین و مبتکرین بزرگ و ورزشکاران قهرمانی که روحیه ی گذشت، مردانگی و پهلوانی در آنان عیان است، الگو گیرند و تلاش آن ها را برای رسیدن به مدارج عالی، مدّ نظر قرار دهند.
7. نا آزمودگی و بی تجربه بودن.
از بارزترین ویژگی های طبیعی ایّام جوانی که گاه یپران و بزرگسالان نیز به آن متبلا می شوند، استفاده نکردن از تجربیات گذشتگان است.رهایی از این خامی با قبول نصیحت خردمندان و والدین، مشورت کردن با آنان و برخی راه های دیگر امکان پذیر است. البته بعضی از جوانان از نصیحت گریزانند و از مشورت با بزرگترها امتناع دارند و اینجا هنر بزرگترهاست که با شخصیّت دادن، دوستی و تبادل فکر با جوان ها، نظر آن ها را برای استفاده از تجربه، خیر خواهی و مشورت جلب کنند.
امام خمینی ( رحمه الله) در جملاتی کوتاه اطرافیان جوان را مورد خطاب قرار داده و پیرامون شیوه ی صحیح برخورد با آن ها چنین می فرماید:
« ...امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی مان احساس می کنند که می توانند اندیشه های خود را با موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرف های آنان را بشنوند و اگر بیراهه می روند تا بیانی آکنده ازمحبّت و دوستی، راه راست اسلامی را نشان آن ها دهید و ... به جای پرخاش و کنار زدن آن ها، با پدری و اُلفت با آنان برخورد کنید.»(13)
لازم به ذکر است احترام و تکریم اطرافیان نباید جوانان را مغرور نموده و چنین تصوّر کنند که اکنون بالغ شده و به تنهایی خیر و شرّ خود را می فهمند و نیازی به راهنمایی مربیّان و کارشناسان و حتّی والدین خود ندارند. این گونه تفکّر، شیوه ای نابجا و ناقص است.
امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) در حدیثی مشورت نمودن و استفاده از نظرات صاحب نظران را از ویژگی های انسان عاقل دانسته و چنین می فرماید:
« شایسته ی مرد عاقل آن است که نظر خردمندان را بر اندیشه ی خود بیفزاید و دانش خویش را به علم دانشمندان پیوند دهد.»(14)
* استفاده از نصایح گامی در تکامل افکار:
گفتیم از جمله راه های فرار از ناپختگی ایّام جوانی، قبول سخنان دلسوزانه ی والدین و خردمندان است؛ گاهی ممکن است احساس کنید که با نصایح بسیاری روبرو هستید!
پیشنهادات ذیل در تصمیم گیری های شما راه گشاست:
* تمام نصایح را با ارزش تلقّی کنید، ولی ضرورتاً آن ها را درست و صحیح ندانید: نصایح غالباً بر پایه ی تجربیات و اشتباهات دیگران قرار دارند، شما ممکن است بتوانید از آن ها درس بگیرید.
* حالت دفاعی به خود نگیرید: این کار به معنی از دست دادن بعضی از نصایح مفید است که ممکن است در پیشرفت و کمال شما مؤثّر باشد.
* افرادی را که نصایح آن ها برای شما واقعاً مفید بوده است، از دست ندهید: بهتر است گروهی از افراد مورد اعتماد خود تشکیل دهید و در مواردی که نیاز به تصمیم گیری برای اجرای کاری دارید از آن ها راهنمای بخواهید.
* از دیگران به خاطر نصایحی که در اختیار شما قرار داده اند تشکّر کنید: حتّی اگر نصایح آن ها را اجرا نمی کنید باز هم از آن ها قدردانی کنید.
* پندهای گوناگون را پذیرا باشید، به محض روبه رو شدن با نصیحتی که مطابق میل شماست، از پذیرش سایر نصایح دست نکشید، ببینید آیا راه های دیگری برای روبه رو شدن با موقعیّت خاص شما وجود دارد؟
آنگاه انتخاب کنید.
* خود را در معرض نصایح قرار دهید:
نصیحت های خوب، نصیحت کسانی می شود که خود را در معرض نصایح قرار می دهند و خود را مخفی نمی کنند.
* فراموش نکنید که این شما هستید که تصمیم می گیرید از کدام نصیحت استفاده کنید و کدام یک را بکار نبندید.
* مشتاقانه در پی نصایح باشید: زمانی که در پی نصیحت باشید، نسبتاً بیشتر خود را ملزم می دانید که آن را بپذیرید و یا حداقل به دقّت آن را بررسی کنید.
* راهنمائی ها را به عنوان منبع فرصت غنیمت شمارید، گاهی یک نصیحت عاقلانه سرنوشت انسان را تغییر می دهد.
8. میل به آزادی نامحدود
ممکن است در بین جوانان، جوانی به دنبال آزادی نامحدود باشد. چنین فردی میل دارد حدود و مقررّات اجتماعی را نادیده انگارد و به آداب و رسوم ملّی پشت پا زند.طبیعی است که در راه ارضاء تمایلات خویش سعی می کند، از آزادی های تند و بی حساب استفاده کند و به هر صورتی که میسّر است به هدف های درونی و خواهش های نفسانی خود نائل گردد.
ولیکن باید گفت آزادی بی قید و شرط با توجه به موانع طبیعی و دینی اساساً غیر ممکن می باشد و در محدوده ی آزادی های عقلی و قانونی قرار نمی گیرد؛ لذا در تمام جهان، حکومت ها و مکتب ها، حدّی برای آزادی معیّن نموده اند، و هیچ مکتب و دولتی، آزادیِ بی حدّ و مرز را امضاء نکرده است.
* اخطار!
جوانان اگر خواهان خوشبختی و سعادت خویش هستند سزاوار است در اِعمال غرائز، از زیاده روی بپرهیزند و در حدود مصلحت قانع باشند،(15) از خواهش های بی حساب خویش چشم پوشیده و تمنیّات ناروای خود را سرکوب کنند وگرنه نفس متجاوز و سرکش، سعادتشان را تباه می سازد.
نقل است که حضرت باقر العلوم ( علیه السلام) خطاب به فرزندشان چنین وصیّت فرمودند:
« ای فرزند... بر تو باد به این که نفس خود را مطیع کرده و بر آن چیره شوی. همانا اگر همه ی ثروت عرب را به من بدهند، به اندازه ی چیره شدن بر نفس خود خوشحال نمی شوم.»(16)
ای شهان کُشتیم ما خصم برون *** ماند خصمی زو بتر در اندرون
سهل شیری دان که صف ها بشکند.*** شیر آن است آن که خود را بشکند.(17)
پینوشتها:
1- لغت نامه ی دهخدا، ج 6، ص 8031.
2- روضه ی کافی، ص 93.
3- جوان از نظر عقل و احساسات، ج 1، ص 49- 50.
4- همان، ج2، ص 248.
5- إنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالاَرضِ الخالِیَةِ ما اُلقِیَ فیها مِن شَیءٍ قَبِلَتهُ ( نهج البلاغه، شرح محمّد عبده، ص 529).
6- جوان از نظر عقل و احساسات، ج 2، ص 103.
7- بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در اجتماع پر شور جوانان در مصلای بزرگ تهران، اول اردیبهشت ماه 1379.
8- مَن کَرُمَـت عَلَیهِ نَفسُهُ هانَت عَلَیهِ شَهَواتُهُ ( نهج البلاغه، شرح محمّد عبده، ص 725، حکمت 443).
9- فرهنگ بزرگ سخن، ج8، ص 7994.
10- نگاه کن به: جوان از نظر عقل و احساسات، ج2، ص 105.
11- نگاه کن به: جوان از نظر عقل و احساسات، ج 2، ص 19.
12- میزان الحکمه، ج 7، ص 3452.
13- صحیفه ی نور، ج 20، ص 243.
14- حَقُّ عَلَی العاقِلِ اَن یُضیفَ إلی رَأیَ العُقَلاءِ وَإلی عِلمِهِ عُلُومَ العُلَماءِ ( غرر الحکم، ج1، ص 384).
15- امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) می فرمایند: « این نفوس سرکش را مقهور کنید و از خواهش های نادرستشان بازدارید که خود سر و بی قیدند. اگر خواسته های آن ها را یپروی نمایید، سرانجام شما را در بدترین پرتگاه می افکنند».( اِقمَعُوا هذِهِ النُفُوسَ فَإنَّها طَلِقَةُ إن تُطیعُوها تَنزَعُ بِکُم إلی شَرَّغایَةٍ ) غررالحکم، ج1، ص 138).
16- پندهای پدران به فرزندان، محمّد راجی قمی، ص 185.
17- کلّیات مثنوی مولانا، ج 1، ص 39.
مؤسسه امام هادی علیه السلام، (1388)، جوانی فرصت نوآوری و شکوفایی، قم: پیام امام هادی، چاپ دوم