متنی که پیش رو دارید، قسمت دوم و پایانی از خلاصه مستندی به نام «گشایش رمز زندگی» به کارگردانی لاد آلن است. این مستند به بررسی نظرات تعداد زیادی از دانشمندان غربی به خصوص آمریکایی میپردازد که با استفاده از
نگاهی به مستند «گشایش رمز زندگی» (2)
متنی که پیش رو دارید، قسمت دوم و پایانی از خلاصه مستندی به نام «گشایش رمز زندگی» به کارگردانی لاد آلن است. این مستند به بررسی نظرات تعداد زیادی از دانشمندان غربی به خصوص آمریکایی میپردازد که با استفاده از استدلالات علمی تجربی و حسی به جنگ نظریات داروین میروند و تا جایی ادامه میدهند که به جرات مرگ این نظریه را اعلام میکنند. در بخش نخست این مستند، مقدمات استدلالاتی که دانشمندان در قسمت دوم میآورند آورده شده بود.
دانشمند و فیلسوفی به نام استیون مایر بعد از 15 سال تحقیق به این نتیجه رسیده است که بهترین توضیح برای منشا اطلاعات لازم برای ساختن اولین سلول زنده، «طراحی هوشمند» است.
این دست کارها، اکنون بخشی از یک پرونده جامع علمی درباره طراحی هوشمند در خلقت است. ایدهای که عدهای از دانشمندان و فلاسفه در سال 1993 به دور هم جمع کرد تا انقلابی علیه ایدهای که 150 سال بر زیستشناسی مسلط بود از میان بردارند.
اکنون طراحی هوشمند به ما ابزاری جدید برای تشریح علمی وقایع میدهد. علت هوش یک علت واقعی است و علم سالم علمی است که حقیقت را جستجو کند. برهانی که طراحی هوشمند را اثبات میکند بر اساس مشاهده واقعیات در لوله آزمایش است. ما اکنون ایمان داریم که امضای یک هوش برتر پای متن همه موجودات خلقت وجود دارد. ما نشانههای آن را میبینیم.
در مورد تکامل داروین ما با چیزی بیش از یک تئوری علمی ساده روبرو هستیم. درواقع یک داستان افسانهوار خلقت است که از فرهنگ ما غربیها میآید. هر فرهنگی یک داستان یا افسانه خلقت دارد که به مردم خود میگوید که از کجا آمدهاند. و هر فرهنگی یک رهبر مذهبی دارد که از آن داستان خلقت حفاظت و امانتداری میکند. در فرهنگ ما غربیها آن رهبران، مذهبی و مسیحی نیستند بلکه طبقه روشنفکر ما هستند.
بنابراین داستان داروین میگوید تنها چیزی که حقیقت دارد طبیعت است و چیزی ورای طبیعت نیست و طبیعت فقط از ماده تشکیل شده و در کل به آن طبیعتگرایی میگویند. و این نتیجه را میگیرند که پس همه خلقت را باید همین ماده شروع کرده باشد؛ یعنی ماده به کمک خدا یا هر جور نیروی هوشمند دیگری. برای همین در نهایت میگویند که خلقت کاملا بیهوده بوده است.
ایده «انتخاب طبیعی» در قرن 19 توسط داروین شروع شد. اما کمکم هر چه که از کشفیات زیستشناسی شروع شد به نظریات داروین هم خدشههای بیشتری وارد آمد. شاید داروین ادامه را توضیح دهد اما در ارائه دلیل آغاز، هیچ چیزی برای گفتن ندارد.
داروین در کتاب منشا گونهها گفته بود اگر کسی بتواند نشان بدهد که ارگانیسمی وجود دارد که نتوانسته باشد با اصلاحات بیشمار مداوم جزئی و گام به گام به وجود بیاید آنوقت تئوری من کاملا از هم میپاشد. یعنی او بر روی طبیعت تدریجی تئوریاش تاکید خاصی میکند.
مایکل بیهی، بیوشیمیدان دانشگاه لیهای: اساسا انتخاب طبیعی باید چیزی را پیدا کند که حداقل کمی کارکرد دارد و بعد کمی اصلاح میشود و درنسل بعدی کمی بیشتر اصلاح میشود و او میدانست که اگر قرار باشد چیزها سریعتر از معمول یا در یک گام بیش از حد بلند اصلاح بشوند آن وقت این گمان به وجود میآید که شاید چیزی غیر از انتخاب طبیعی در کار بوده است.
مایکل بیهی
با این وجود به راحتی میشود به ایرادات ساختاریای – مثل پیچیدگی کاهشناپذیر- در بسیاری از سیستمهای بیولوژیکی اشاره کرد و نشان داد که انتخاب طبیعی موانع بسیار بسیار بزرگی در این سیستمها داشته و میشود اشاره کرد که دانشمندان نتوانستهاند از انتخاب طبیعی برای توضیح چنین مسائلی اسفاده کنند. در نتیجه شواهد زیادی داریم که میگویند بسیاری از سیستمهای بیولوژیکی در خلقت نمیتوانند با اصلاحات بیشمار متداوم و جزئی داروینی پدید آمده باشند. بنابراین نظریه داروین اکنون از هم پاشیده است.
در ویدئوی زیر دکتر دین کنیون با تیشهای از علم ضربهای سنگین بر پیکر نظریه داروین میزند:
جد ماکسکو، بیولوژیست مولکولی در دانشگاه برکلی: در بدن انسان چیزی حدود صد تریلیون سلول وجود دارد و هر کدام آنها هستهای دارد که حاوی دیانای یا ژنوم است. و هر ژنوم انسان در حدود 3 میلیارد بخش اطلاعات دارد؛ هر کدام از آن بخشها میتوانند چهار ترکیب داشته باشند. بنابراین وقتی آن چهار ترکیب را ضرب در 3 میلیارد بخش مختلف اطلاعات میکنید میزان اطلاعات درون سلولهای انسان در حدی باورنکردنی عظیم و هنگفت میشود که و چیزی که حقیقتا باعث حیرت من میشود این است که فقط چند تا ترکیب از آن ژنوم به نسبت احتمال عظیم و ترکیبات مختلف عظیم دنانای درون سلول به انسان اجازه میدهد که عملکرد خودش را انجام بدهد.
جد ماکسکو
و بنابراین اگر تعداد شیوههایی را که میتوانید ژنوم را آرایش بدهید در نظر بگیرید تا یک انسان بهدست بیاورید، احتمال تعداد ترکیبات ممکن آنقدر ناچیز است که محال است چنین چیزی اتفاق بیافتد.
پاول نلسون، فیلسوف بیولوژی در موسسه دیسکاوری: ما دنبالهای از ایدههای محکم داریم اما حالا باید جامعه بزرگی از محققان را دور هم جمع کنیم تا این ایده را گسترش بدهند. به نظرم طی ده تا پانزده سال آینده اوضاع اینگونه باشد که همه بگویند طراح که بود؟ نه این که بپرسند آیا اصلا طراح هست یا نه؟. در مورد حقیقت داشتن طراحی، من هیچ شکی ندارم. فکر میکنم که جامعه علمی بالاخره این حقیقت رو میپذیرد. و وقتی که یک حقیقت مسلم در نزد همه شد آنگاه میتوانیم به سطوح جدید علم نیز برسیم.
اسکات مینیک، بیولوژیست مولکولی در دانشگاه ایداهو: انتقاد میکنند که مذهب را به آزمایشگاه نیاورید ولی ما مذهب را نمیآوریم بلکه داریم روی هوشمندی پشت خلقت کار میکنیم. همه موافق هستند که وقتی به طبیعت نگاه میکنیم ظاهر چیزها طوری است که انگار طراحی شدهاند. اما داروین میگوید که این فقط ظاهرشان است. بروس آلبرت از آکادمی ملی علوم ایالات متحده میگوید ما مجبوریم که طراحی هوشمند خلقت را به برنامه درسی زیستشناسی مدارسمان اضافه کنیم. همینطور در دانشگاه اگر بخواهیم بفهمیم که این ماشینهای مولکولی چطور کار میکنند بنابراین این سوال، یکسره از سر کلافگی پرسیده میشود پس مهندس طراح آن کجاست؟ ما داریم به این نتیجه میرسیم که یک طراح در تمام فرآیندهای خلقت وجود دارد.
برای تهیه اصل این مستند به همراه زیرنویس فارسی به وبسایت مستندنگار مراجعه فرمایید. منبع مقاله : سایت مشرق نیوز