نویسنده: دکتر بنفشه غرایی
هويت چيست؟
هويت چارچوبي است که افراد از آن استفاده مي کنند تا تجارب زندگي خود را بر اساس آن تفسير، و معنا و نيز اهداف زندگي خود را تعيين کنند. ويژگي اصلي دوران نوجواني، شکل گيري هويت و يا ايجاد همين چارچوب است.هويت، باعث ايجاد يک وحدت دروني در عقايد و ارزش هاي شخصي و گروهي مي شود. نوجوان در فرصتي که بين دوران کودکي و بزرگسالي دارد نقش هاي متعددي را آزمايش مي کند. او ممکن است قبل از انتخاب يک شغل ثابت، اشتباه هايي را مرتکب شود، ممکن است ترک تحصيل کند و مجدداً ادامه ي تحصيل دهد، حتي ممکن است ارزش هاي اخلاقي وي تغيير يابد، اما بالاخره با رشد هويت، يک سيستم اخلاقي و فکري هماهنگ در نوجوان به وجود مي آيد.
بنابراين مي توان گفت هويت، زمينه اي را براي پاسخ گويي به سوالات مربوط به «اهداف» و «معناي» زندگي فراهم مي کند. بر اين اساس برخي محققان، هويت را به عنوان يک تئوري براي زندگي، که توسط هر فرد ساخته مي شود، در نظر مي گيرند. از اين رو ميزان مؤثر بودن هويت و يا تئوري که توسط فرد ساخته شده، وابسته به سودمندي عملي آن است. به طور مثال، آيا تئوري فرد، او را قادر مي سازد که برخورد موفقيت آميزي با موقعيت هاي استرس زا و يا مشکلات زندگي داشته باشد؟ در واقع ميزان موفق بودن شخص در موقعيت هاي جديد و يا در حال تغيير، وابسته به روشي است که او بر اساس هويت و يا تئوري خودساخته، به کار مي گيرد.
بر اين اساس عده اي از محققان انواعي از هويت را مطرح مي کنند که عبارت است از هويت شخصي، هويت جمعي و هويت اجتماعي. هويت شخصي افراد بر اساس اهداف و ارزش هاي شخصي و وضعيت رواني خاص هر فرد مي باشد. در حالي که هويت جمعي و هويت اجتماعي به انتظارات و هنجارهاي جامعه، خصوصاً گروه هايي که در زندگي فرد مؤثر هستند، مانند خانواده و کشور و نيز مذهب اشاره دارد و هم چنين به عواملي از قبيل شهرت، محبوبيت و تأثيرگذاري بر ديگران توجه دارد.
يکي ديگر از مفاهيم مطرح شده در اين زمينه هويت قومي است. اين اصطلاح به معناي وابستگي فرد به گروه بزرگي از انسان هاست و تعلق فرد را به يک مليت يا به گروهي که داراي سرزمين، تاريخ، عوامل اجتماعي و فرهنگي مشترک هستند، در برابر مليت ديگر نشان مي دهد.
به طور خلاصه مي توان گفت که چارچوب باورها و نگرش هايي که هويت در فرد شکل مي دهد اين امکان را براي او به وجود مي آورد که بر اساس آن بتواند ارتباط مؤثري با ديگران برقرار کند و در صورت لزوم از آن ها کمک بگيرد و عضو گروه هاي اجتماعي، مؤسسات و انجمن ها شود. در واقع، هويت يکي از مهم ترين منابع و دارايي هاي فرد است.
هويت چگونه شکل مي گيرد؟
در مرحله ي شکل گيري هويت، نوجوان کليه ي باورها و بايد و نبايدهايي که در دوران کودکي بر اساس آموزش والدين و افراد مهم زندگي خود مانند معلمان و مربيان شکل گرفته را بر اساس واقعيت هاي موجود در زندگي فعلي خود مجدداً بررسي مي کند. در واقع نوجوان تلاش مي کند که با رشد هويت بين آن چه او بر اثر رشد فکري و تجارب شخصي اش در اين زمان به دست آورده و آن چه درگذشته به او آموخته شده نوعي هماهنگي برقرار کند، به همين دليل مرتب سؤال مي کند و همه چيز را با ديده ي ترديد مي نگرد. پس مي توان گفت هويت از طريق تعامل تجربيات گذشته ي فرد با تجارب فعلي او شکل مي گيرد.همان طور که گفته شد با شروع بلوغ، کودکي پايان مي يابد و در اين مرحله نوجوان تمام دلبستگي هاي هيجاني، تفکرات، باورها و اعتقادات خود را دوباره به آزمايش مي گذارد. رشد هويت، حاصل تعامل افکار درونيِ فرد با زمينه هاي بيروني اجتماع است. در جوامع مختلف نوجوانان با باورهاي فرهنگي که در آن زندگي مي کنند درگير مي شوند و مجدداً اين باورها را شکل مي دهند. اريکسون در گزارشي در مورد يک نوجوان، تلاش هاي او را براي کسب هويت در زمينه هاي اجتماعي، مذهبي و فرهنگي با ترس طرد شدن از طرف پدر توصيف مي کند. وي به روشني اکتشافات فلسفي و شخصي اين نوجوان را که به تدريج منجر به طغيان مي شود، ترسيم مي کند و نشان مي دهد که چگونه اين مسئله تحت تأثير روابط بين فردي و موقعيت هاي اجتماعي است که او در آن زندگي مي کند. اريکسون در نهايت عوامل اجتماعي را که با رشد هويت گره خورده است، توصيف مي نمايد. او رشد هويت را ناشي از تلاش هاي نوجوانان براي برخورد با فشارهاي اجتماعي در جهت انتخاب يک زندگي معنادار در نظر مي گيرد. شکل گيري هويت به طور خاص در سال هاي نوجواني صورت مي گيرد و شامل مجموعه اي از عملکردها نظير يکپارچه و دايمي کردن و ايجاد پيوستگي دروني بين باورها و ارزش هاست. هويت يابي موفق موجب محافظت از فرد در مقابل تجارب ناشي از تغييرات ناگهاني مربوط به رشد جسمي يا محيط زندگي مي شود. هويت موجد خودشناسي است، به طوري که اگر فردي نتواند به يک هويت موفق دسترسي پيدا کند دچار آشفتگي در نقش ها و وظايفي مي شود که از او به عنوان يک بزرگسال انتظار مي رود و در نتيجه او مستعد بسياري از اختلالات رواني خواهد شد. با توجه به پيشرفت فن آوري در جوامع امروزي و به تبع آن پيچيدگي زندگي شهري، کسب مهارت هاي شغلي، انتخاب همسر و به طور کلي داشتن يک زندگي مستقل بسيار مشکل است، از اين رو گاهي کسب آن ها تا اواسط دوره ي جواني به تعويق مي افتد. به اين ترتيب شايد ديگر نمي توان انتظار داشت يک نوجوان 18 ساله که معمولاً در مرحله ي گذر از دوره ي نوجواني به جواني است بتواند به يک هويت مستقل دست يابد و گاهي دوره ي نوجواني حتي تا سنيني که در حال حاضر به عنوان دوره ي جواني در نظر گرفته مي شود، يعني تا حدود 25 سالگي، ادامه مي يابد.
منظور از بحران هويت چيست؟
جهت شناخت و تفسير مسائل مربوط به دوره ي نوجواني سعي شده است تغييرات و مشکلات اين دوره تحت عنوان هويت يابي توصيف شود. بر اين اساس وظيفه ي اصلي اين دوره از زندگي هويت يابي است که در صورت عدم موفقيت در اکتساب يک هويت مناسب، فرد درگير آشفتگي نقش در آينده خواهد شد. رشد هويت ناشي از بحران هايي است که در طي نوجواني به صورت موقتي و گذرا رخ مي دهند. اين بحران ها بخش جدايي ناپذيري از رشد رواني اجتماعي سالم اند.بحران هويت بيش تر در اواخر دوره ي نوجواني روي مي دهد که شايد بتوان آن را يک بحران بهنجار و طبيعي خواند، زيرا رويدادي طبيعي است، اما ناتواني در کنار آمدن با اين بحران، نابهنجار تلقي مي شود، چرا که نوجوان را از داشتن يک هويت سالم محروم مي سازد. او به سردرگمي هويت يا آشفتگي نقش مبتلا مي شود، به کسي مبدل مي شود که نمي داند کيست و جاي او در اين دنياي بزرگ کجاست. سردرگمي در نقش ممکن است خود را به صورت اختلالات رفتاري نظير فرار از خانه، بزهکاري، يا حتي روان پريشي نشان دهد.
در واقع با استفاده از مفاهيم بحران هويت و آشفتگي يا اغتشاش هويت مي توان بسياري از مشکلات رفتاري اواخر نوجواني را توجيه کرد. اغتشاش هويت با مشکلاتي در زمينه ي صميميت در روابط بين فردي، ابتکار و درک صحيح زمان لازم براي انجام هر فعاليت، مشخص مي شود. البته لازم به ذکر است که تعدادي از نظريه پردازان معتقدند که بايد بين آشفتگي هاي هيجاني دوره ي نوجواني و علايم جدي اغتشاش هويت که مشخصه ي اصلي يکي از انواع اختلال شخصيت است، تفاوت قايل شد و نبايد همه ي اين علايم از جمله افسردگي شديد، خشونت و بزهکاري در نوجوانان را به عنوان علايمي از بحران هاي گذرا دانست، زيرا ممکن است آن ها نشانه هايي از شروع و يا وجود يک اختلال رواني جدي باشند.
در واقع توانايي تمايزگذاري بين بحران هويت نوجواني، به عنوان يک موقعيت گذرا و طبيعي، و اختلالات روانيِ جدي به آساني ميسر نيست.
منظور از کاوش و تعهد در تشکيل هويت چيست؟
نکته ي کليدي انتقال از دوره ي کودکي به نوجواني، کاوش است. شايد بتوان گفت که منظور از کلمه ي کاوش در اصطلاحات مربوط به هويت در واقع همان بحران هويت است، حتي اگر اين بحران لزوماً حاد يا شديد نباشد. منظور از کاوش، جست وجو و بررسي مجدد باورها و اعتقادات افراد در اين دوران است. انتظار مي رود بعد از يافتن پاسخ سؤالات، فرد به مرحله ي تعهد يا پذيرش باورها و اعتقادات و تعاريف جديدي که از خود و دنياي پيرامون خود دارد، برسد.تعهد همراه با اطمينان به خود، نقش مهمي در رشد عملکرد شخصي و احساس خوشبختي در فرد بازي مي کند. افراد مي توانند از تعهد به عنوان يک چارچوب براي آن که به وسيله ي آن رفتارها و باورهاي خود را ارزيابي و تنظيم کنند، استفاده نمايند. تحقيقات نشان داده اند افرادي که داراي تعهد هستند معمولاً در برخورد با مشکلات تصميم هاي درست تري مي گيرند و از روش هاي حل مسئله به جاي برخوردهاي هيجاني در حل مشکلات استفاده مي کنند و به طور کلي از زندگي خود احساس رضايت بيش تري دارند. هم چنين اين افراد کم تر در کارها و وظايف محوله مسامحه کاري و دليل تراشي مي کنند و کم تر دچار سوگيري هاي اشتباه در ارزيابي مسائل مي شوند. افرادي که به مرحله ي تعهد مي رسند کم تر امکان دارد که قبل از گرفتن تصميم هاي مهم زندگي و برخوردهاي اجتماعي دچار کمرويي شوند، زيرا اين افراد از اعتماد به نفس خوبي برخوردارند. هم چنين امکان ابتلا به افسردگي در اين افراد کم تر است.
تعهد اغلب نقش مهمي در تعيين اهداف و استانداردهاي روشن و چگونگي برخورد مؤثر فرد با مشکلات دارد. در واقع فرد مي تواند از آن به عنوان معياري براي ارزشيابي نتايج حاصل از رفتارهايش براي حل مسائل موجود در زندگي استفاده کند.
منبع مقاله :
غرایی، بنفشه؛ (1387) بحران هویت و مهارت های مقابله ای (نظریه ها و راهبردها)، تهران: نشر قطره