نويسنده: پل استراترن
مترجم: پيام يزدانجو
مترجم: پيام يزدانجو
براي هر که مي خواهد دولتي برقرار و قوانين آن را وضع کند ضرورت دارد از پيش چنين فرض کند که مردم همه شر اند، و همواره هر زمان که فرصتي پيدا کنند به دنائت طبع خود جامعه ي عمل خواهند پوشيد.
ماکياوللي، گفتارها
دستگاه پاپ، نيز، هرگز در جايگاهي نبوده است که سياست مسيحي را پيش برد؛ و آن زمان که دين پيرايان درگير سياست مي شوند، چنان که لوتر شد، خواهيم ديد که آنان نيز به هم اندازه ي هر اخلاق ستيز يا مستبدي پيرويِ ماکياوللي اند.- نيچه، خواست قدرت
بيش تر ناسزاهاي معمولي که نثار اين نام [ماکياوللي] مي شود ناشي از خشم سالوساني است که از اقرار صريح به شرارت ابا دارند.- برتراند راسل، تاريخ فلسفه ي غرب
جنگ ها زماني آغاز مي شوند که مي خواهيد، اما زماني که مي خواهيد پايان نمي گيرند.- ماکياوللي، تاريخ فلورانس
تنها راه براي دور داشتن خود از گزند چاپلوسان تصريح اين نکته براي مردم است که شما براي شنيدن حقايق اهميتي قائل نمي شويد. چه، آن زمان که هر کس بتواند حقايق را به شما بگويد، حرمت خود را از دست مي دهيد.- ماکياوللي، شهريار
مي توان روح خود را رستگار کرد، يا مي توان دولت بزرگ و با شکوهي را برقرار يا حفظ کرد و يا در خدمت آن بود؛ اما هر زمان به هر دو پرداختن هميشه ممکن نيست.- آيزايا برلين، جستارهايي درباره ي ماکياوللي
بعيد نيست که فاشيسم ويژگي هاي نظامي گرانه ي اوليه ي خود را مرهون ماکياوللي بوده باشد، اما در نخستين سال هاي به قدرت رسيدن موسوليني است که تأثير ماکياوللي بر وي بيش از همه مشهود مي نمايد.- لورا فِرمي، بيوه ي دانشمند بزرگ ايتاليايي و نويسنده ي زندگي نامه ي موسوليني
ماکياوللي بزرگ ترين فيلسوف ايتاليايي بود... استاد تمام استادان علم سياست... اما او به قدر کافي بشريت را تحقير نکرد.- بنيتو موسوليني
مارکس سياست را«هنر پرداختن به ممکنات» مي دانست؛ دو قرن پيش از او ماکياوللي سياست واقع بين را ابداع کرده بود:مردم را بايد يا به مهر نواخت يا به کين از بين برد. مردم را ياراي انتقام جويي از پي لطمات اندک هست- اما از پي لطمات عظيم نه.
- ماکياوللي، شهريار
اين رجعت به بي رحمانه ترين ماکياوللي گرايي براي کسي که تا همين ديروز با اين اطمينان آسايش بخش سر مي کرده که تاريخ بشري در راستاي پيشرفت مادي و فرهنگي گام بر مي دارد قابل فهم به نظر نمي رسد.- لئون تروتسکي، زندگي نامه ي استالين
منبع مقاله :استراترن، پل، (1387)، آشنايي با ماکياوللي، ترجمه ي پيام يزدانجو، تهران: نشر مرکز، چاپ دوم.
/ج