تکريم شخصيّت مهمترين اصل تربيّت

مهم ترين اصل تربيّت اسلامي، اصل کرامت انساني است. توجه مربّي در امر تربيّت به اين واقعيت که انسان در مقايسه با ساير موجودات، از بهره هاي وجودي افزون تري برخوردار است و مي تواند با بهره گيري درست از استعدادها و
چهارشنبه، 28 آبان 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تکريم شخصيّت مهمترين اصل تربيّت
تکريم شخصيّت مهمترين اصل تربيّت

 

نويسنده: علي محمد رفيعي محمدي




 

مهم ترين اصل تربيّت اسلامي، اصل کرامت انساني است. توجه مربّي در امر تربيّت به اين واقعيت که انسان در مقايسه با ساير موجودات، از بهره هاي وجودي افزون تري برخوردار است و مي تواند با بهره گيري درست از استعدادها و توانايي هاي دروني خويش، کامل تر شود و از همه موجودات فراتر رود، سنگ بناي تربيّت است.
بايد کوشش مربّي به اين نکته معطوف باشد که شخص تحت تربيّت او به اعتلاي روحي دست يابد و در پرتو علم و ايمان و عمل صالح به کرامت انساني نائل گردد؛ زيرا هر چند آدمي از کرامت تکويني برخوردار است؛ اما اين کرامت داراي نوسان است، به گونه اي که اگر در کنار آن بشر از کرامت تشريعي- که از طريق تلاش و کوشش و در نتيجه افعال اختياري براي آدمي حاصل مي شود- برخوردار نگردد، از همه موجودات پست تر مي شود.(1)

نوجوان و تکريم شخصيّت

يکي از خواهش هاي طبيعي نوجوانان اين است که مانند بزرگسالان به شخصيّت شان احترام گذاشته شود و مورد تکريم قرار بگيرند. آنان اين توقع را دارند که والدين و بستگان و ساير مردم آنان را به چشم يک فرد کامل نگاه کنند و در برخوردهاي اجتماعي، احوال پرسي ها و پذيرايي ها مانند بزرگسالان با آن ها برخورد نمايند.
تمنّاي تکريم و احترام و حس استقلال و آزادي با فرا رسيدن دوران بلوغ در نهاد جوان بيدار مي شود و ديگر نوجوان و جوان حاضر نيست مانند دوران کودکي مطيع و فرمانبردار باشد.
گاهي والدين به علّت عدم آگاهي، اين حسّ استقلال طلبي و شخصيّت خواهي فرزندان- که حق طبيعي آنهاست- را نشانه خودسري، بي حيايي و يا خودپسندي و تند روي آنان تلقي مي نمايند و با گفتار بد، شخصيّت جوان را زير سؤال مي برند. در صورتي که اگر والدين با شيوه تکريم شخصيّت با جوان خود برخورد کنند بيشتر مي توانند در او نفوذ نمايند؛ زيرا پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) دوره سوم تربيّت را دوره مشورت اعلام کردند« الولدُ وزير سبع سنين».(2)
امام (عليه السلام) با ابراز علاقه و محبت سعي در تکريم شخصيّت جوانان داشت.
اکنون بخشي از بيانات امام (عليه السلام) در مورد جوانان را مرور مي کنيم:
«من به همه شما جوانان ارادت دارم، اخلاق دارم، محبت دارم، دوستي دارم. شما را از خودم مي دانم و من هم از خود شما هستم، شما جوانان ذخيره ما هستيد و من خدمتگزار شما هستم. اميد من به شما جوانان است. خداوندا! تو يار اين جوانان مخلص باش».(3)
يکي از حقوق فرزندان که بر عهده ي والدين است، حق تکريم شخصيّت و احترام است. همه انسان ها- خصوصاً کودکان و نوجوانان- دوست دارند شخصيّت آنها مورد توجه و احترام ديگران قرار گيرد؛ چون نياز به احترام از اساسي ترين نيازهاي انسان است. انسان معمولاً تشويق پذير و تنبيه گريزند؛ لذا همه انسان ها دوست دارند در جمع مورد احترام و تشويق باشند. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: « أکرموا أولادَکم؛(4)... فرزندان خود را اکرام کنيد.»
کودکاني که در خردسالي مورد تکريم والدين و اطرافيان باشند در بزرگسالي قدرت سازگاري فردي و اجتماعي بيشتري دارند.
اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) مي فرمايند:
«مَن کرمت عليه نفسه هانت عليه شهواتُه»؛(5)
«هر کس کرامت نفس داشت شهوات و پستي ها در چشم او زشت و نازيباست.»
يکي از مهم ترين علت هاي گرايش بعضي از کودکان و نوجوانان به رفتارهاي نابهنجار، از بين رفتن کرامت انساني در وجود آنان است. تکريم شخصيّت کودک و نوجوان باعث تقويت رفتارهاي مطلوب و احساس خود ارزشمندي در آنان است. همچنين با توجه به اينکه انسان غريزه حب ذات دارد؛ علماي تعليم و تربيّت مي گويند تنها چيزي که باعث ارضاء و اشباع غريزه حب ذات مي شود اين است که مورد احترام ديگران باشد.

نتايج تکريم شخصيّت و احترام به کودکان

1-احساس آرامش دروني؛
2- تقويت حس اعتماد به نفس؛
3- ارضاي غريزه حبّ ذات؛
4- به توانايي و توانمندي خود پي بردن؛
5- يادگيري احترام به ديگران؛
6- مصون شدن از خطا و گناه؛ همانطور که حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايند « هر کس نفس خود را کوچک بشمارد اميد خيري به او نداشته باش»؛(6)
7 - ايجاد دلگرمي در زندگي و تحصيل

اسلام و تکريم شخصيّت کودک و نوجوان

تکريم و احترام به شخصيّت کودک را مي توان به عنوان يک روش تربيّتي معرفي کرد. به همين جهت اسلام به والدين اکيداً سفارش مي کند که به کودکان خود احترام بگذاريد. در اينجا توجّه شما را به چند حديث در اين زمينه جلب مي کنيم:
پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند: « فرزندان خود را گرامي بداريد و آنان را نيکو تربيّت کنيد تا خدا گناهانتان را بيامرزد».(7)
ابن عباس مي گويد: « رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) امام حسن (عليه السلام) را بر دوش خود سوار کرده بود. مردي اين منظره را ديد و عرض کرد، پسر! چه مرکب خوبي داري؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: چه سوار خوبي».(8)
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: « وقتي نام فرزندانتان را «محمد» گذاشتيد او را گرامي بداريد و در مجالس برايش جايي باز کنيد و با صورت در هم کشيده با او برخورد ننماييد».(9)
در حديثي ديگر آمده است؛ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نشسته بود که حسن و حسين (عليه السلام) به سوي ايشان آمدند. همين که آنان را مشاهده کرد به احترامشان از زمين برخاست. وقتي آمدن آنان قدري به تأخير افتاد به سوي آنان شتافت. آنان را بر دوش خود سوار کرد و فرمود «مرکب شما خوب مرکبي است و شما نيز سواران خوبي هستيد. پدر شما از شما بهتر است».(10)

راه هاي تکريم شخصيّت کودکان و نوجوانان

1-انتخاب نام و فاميل زيبا؛ نام خوب در واقع قسمتي از ساختمان رواني کودک را تکميل مي نمايد. اسم بچه ها بخشي از هويت شخصي و رواني آنها است. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در وصيت خود به علي (عليه السلام) فرمود: «اي علي! فرزند بر پدر خود حق دارد که نام زيبايي برايش انتخاب کند و خوب او را تربيّت نمايد».(11)
2- نام کودک را با احترام بردن، مثل حسن آقا، زهرا خانم؛
3- سلام کردن به کودک و نوجوان؛
در روايت از رسول گرامي اسلامي آمده است که حضرت فرمود: «پنج کار را تا آخر عمرم فراموش نمي کنم؛ يکي از آنها سلام کردن به کودکان است».(12)
4- دست دادن و احوال پرسي کردن موقع ملاقات با کودکان؛
5- جا دادن و احترام گذاشتن موقع ورود در مجالس؛ متأسفانه بارها ديده شده در مجالس مذهبي وقتي شخص مورد احترامي وارد مجلس مي گردد، بچه ها را از مجلس بيرون کرده و يا به قسمت پايين مجلس هدايت مي کنند.
6- دعوت رسمي کودکان براي مجالس جشن، مانند بزرگسالان؛
7- در منزل، کودکان مانند بزرگسالان وسايل مخصوص خود داشته باشند.
8- در مسافرت ها براي کودکان صندلي در نظر گرفتن؛
9- برگزاري جشن تکليف هنگام رسيدن بچه ها به سن تکليف.
ورود بچه ها به دوران بلوغ، تأثير بسزايي در شخصيّت نوجوانان دارد. سيد بن طاووس (از علماي بزرگ) با عنايت به اهميت تکريم شخصيّت نوجوان براي سه فرزند پسر خود جشن تکليف گرفت.
10- در جمع خانواده و فاميل نقاط مثبت او را بيان کردن؛
11- در صورت تخلف، در جمع تذکر ندادن و پرهيز از تنبيه هاي عاطفي و غيرعاطفي؛
12- در هنگام مسافرت، با تماس تلفني از آنان احوال پرسي کردن؛
13- موقع حرف زدن، به حرف و صحبت آنان گوش دادن؛
14- در صورت امکان در بعضي از موارد با آنان مشورت کردن؛
15- مسئوليت دادن به کودک و نوجوان، که نوعي احترام به اوست؛
16- به فرزندان اعتماد کردن؛
17- در صورت اظهار نظر درباره يک مسئله، گوش کردن و توجه نمودن؛
18- تغافل کردن و نديده گرفتن در صورت اشتباه در بخشي از رفتار؛
19- عدم استفاده از زور و اجبار و تحميل در انجام تکاليف مدرسه اي و ديني؛
20- حق انتخاب براي آنان قايل شدن و نظر آن ها را پرسيدن.
در اين جا بايد اين نکته را يادآور شويم که:
احترام و تعريف نبايد از حد و مقدار متعارف تجاوز کند؛ زيرا در غير اين صورت اين مسئله باعث تکبر و خود بزرگ بيني فرزندان خواهد شد و در نتيجه باعث لوس شدن و زود رنجي او در مواجهه با مشکلات خواهد گرديد.

نمونه هايي از اهانت به شخصيّت کودکان

با کمال تأسف بسياري از اولياء و مربيان، برخلاف تعاليم عاليه اسلام آن طوري که طبيعت کودکان اقتضاء مي کند شخصيّت و روح حساس آنان را در نظر ندارند و اکثراً به اشکال مختلف خواسته و ناخواسته اسباب اهانت به شخصيّت آنان را فراهم مي آورند. در اين جا ما به بيان نمونه هايي از اين اهانت ها مي پردازيم:
1- دعوت نکردن مستقل از کودک در مهماني ها؛
2- در مهماني ها و در هنگام تقسيم غذا ابتدا به بزرگترها توجه مي شود و بعد با صداي بلند مي گويند « غذاي بچگانه بياوريد»؛
3- نگرفتن بليط و صندلي مستقل براي فرزندان؛
4- وجود نداشتن تلفن عمومي براي کودکان؛
5- در مجالس و مراسم ها در پايين مجلس آن ها را جا دادن و يا نسبت به آنان بي توجه بودن.

علل عقده حقارت به خاطر عدم تکريم شخصيّت

عقده حقارت يکي از مهم ترين و مرموزترين بيماري هاي رواني است که معلول بي توجهي به شخصيّت کودکان در دوران رشد است. در اين بخش به چند نمونه از علت هاي آن اشاره مي کنيم:

1- نقص عضو

نقص عضو در کودک دو علت مي تواند داشته باشد:
الف) به صورت ژنتيک يا مادرزادي در کودک ايجاد شده است.
ب) کودک بعد از تولد در اثر بي توجهي والدين يا بروز حادثه اي دچار نقص عضو شده است.
به هر صورت کودکان يا بزرگسالاني که دچار نقص عضو در ساختمان بدني خود هستند از دو جهت رنج مي برند؛ اول نقص و محروميتي که در خود احساس مي نمايند؛ دوم، از توهين و تمسخر ديگران.
در تعاليم اسلام به طور عموم استهزاء، اهانت، ملامت و شماتت ممنوع شناخته شده است و اولياي اسلام با تأکيد زياد مردم را از اين اعمال ناپسند برحذر داشته اند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در بياني زيبا فرموده اند: « به مردم بلا زده و جذامي، چشم ندوزيد و نگاه طولاني نکنيد که باعث ملال و آزردگي انسان مي شود».(13)

2- نام بد

نام معرّف انسان است. از حقوقي که فرزندان بر عهده اولياء خود دارند، انتخاب نام و فاميل نيکو است. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: « از حقوق فرزندان بر عهده والدين اين است که نام خوبي براي او تعيين کنند و به نيکي ادبش نمايند ».(14) امام صادق (عليه السلام) نيز فرموده اند: « رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نام هاي زشت و زننده اشخاص و شهرها را تغيير مي داد».(15)
در تاريخ وارد شده که «عمر» دختري داشت که نامش «عاصيه» به معناي گناهکار بود؛ حضرت نام او را جميله گذاشت.

3- برچسب زدن

يکي از رفتارهايي که باعث تقويت حس حقارت فرزندان مي شود- و چه بسا تا مدتهاي مديدي در ذهن کودک باقي بماند- برچسب زدن به وسيله القاب بد است. در همين رابطه خداوند متعال در قرآن مي فرمايد:
(وَ لاَ تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ )،(16) با القاب زشت از يکديگر ياد نکنيد.
از روش هاي زشت بعضي از مربيان مدرسه، نامگذاري دانش آموزان با الفاظ تمسخر آميز است گاهي خود بچه ها در محيط مدرسه اين کار را مي کنند اما زماني که معلم آن کلمه زشت را به کار برد، بچه ها بيشتر تشويق مي شوند که فرد موردنظر را مسخره کنند.

4- اعتياد والدين

فرزنداني که والدين معتاد دارند حس حقارت در آنان تقويت مي گردد؛ چون يک فرد معتاد در جامعه جايگاهي ندارد و لذا افراد يک خانواده معتاد در روابط اجتماعي و حتي در انتخاب همسر و تشکيل خانواده، مورد پذيرش عمومي نيستند.

5- فقر و محروميّت

محروميّت کودک از امکانات زندگي مثل خانه، لباس، غذا و اسباب بازي، زمينه حس حقارت را تقويت مي کند. کودکي که در جمع همسالان خود، لباس و کفش نامناسب و کهنه دارد، احساس حقارت مي کند.
گاهي بعضي از کودکان در چنين شرايطي دچار عقده حقارت شده و براي جبران محروميت خود به صورت هاي مختلفي انتقام مي گيرند که اين انتقام نتيجه فقر و نداري است.(17) خلاصه اينکه يکي از اصول مهم در تربيّت، توجه به تکريم شخصيّت کودک و نوجوان است.
اسلام رابطه اي را سالم مي داند که براساس احترام متقابل، تکريم شخصيّت و عزت نفس باشد؛ پس کساني که کرامت نفس و شرف معنوي خويش را باور دارند و مايلند که براي هميشه اين گوهر گرانبها را حفظ کنند، هرگز پيرامون گناه و نادرستي نمي گردند. امام هادي (عليه السلام) فرمودند: «کسي که خود را کوچک و موهون بداند و در خود احساس حقارت کند، خويشتن را از شر او در امان ندان».(18) توصيه ما اين است: هر کس در مصدر و بستر تربيّت قرار دارد، بايد به متربي خود احترام بگذارد و او را گرامي بدارد.

پي نوشت ها :

1-تعليم و تربيّت اسلامي، آموزش عقيدتي سياسي، شماره 114، ص 65
2- بحارالانوار، ج104
3- ديدگاه امام خميني (ره)، ص 4 تا 6
4- کنزالعمال، ج16، ص 456
5-غرر الحکم، ج2، ص213
6- غرر الحکم، ج2، ص 2،ح 77
7- مکارم الاخلاق، ص 255
8- بحارالانوار، ج42، ص 285
9 وسايل الشيعه، ج8، ص 441
10-وسايل الشيعه، ج15، ص 123
11- بحارالانوار، ج43، ص 398
12- مستدرک الوسائل، ج2، ص 618
13-بحارالانوار، ج2، ص 122
14- مستدرک الوسائل، ج2، ص 618
15- قرب الاسناد، ص 45
16- حجرات: 11
17-تعليم و تربيّت اسلامي، کد1000
18- بحارالانوار، ج17، ص 214

منبع مقاله :
رفيعي محمدي، علي محمد (1392)، بيست اصل در تربيت: اصول برقراري ارتباط با کودکان و نوجوانان، قم، انتشارات رسول اعظم (ص)، چاپ دهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط