تولد "ميشل مونتيني" اديب و فيلسوف فرانسوي (1533م) (ر.ك: 8 نوامبر)
ميشل دو مونتيني، نويسنده و فيلسوف معروف دوره رُنسانس، در 28 فوريه 1533م در منطقهاي در جنوبغربي فرانسه به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود، در جواني خويشتن را وقف حقوق و سياست نمود و به تفكرات فلسفي پرداخت. مونتيني، به عنوان يك اشراف زاده فرانسوي، سفرهاي بسيار كرد و كتب زيادي نوشت كه مهمترين آنها، كتاب تحقيق يا مقالات است كه در سه جلد منتشر گرديد. وي بدون آنكه نقشه منظمي در ذهن طرح كرده باشد، به نوشتن اين اثر پرداخت و در آن، به گفته خويش نه به دنبال افتخار است و نه در انديشه سهولت كار خواننده، بلكه تنها به فكر آن است كه درباره همه مسائل داوري كند، خواه براي مسائل عميق و پيچيده و خواه براي مسائل بيهوده و بيارزش. در اين كتاب، مونتيني، عقايد خود را در خصوص آموزش و پرورش تشريح كرده است. او عقيده داشت كه اگر روش تعليم، دلپذير باشد، ديگر آموزشگاه، چون زندان نخواهد بود و نيازي نيست كه چوب و تازيانه، وسيله نظم و انتظام باشد. مونتيني به عنوان يك اومانيست و انسانگرا، از عقل در برابر تعصب، از بردباري و فروتني در برابر تكبّر و از حكمت صلح در مقابل بلاهت جنگ دفاع ميكرد. او هميشه به نشان دادن بردباري در تفهيم و تفاهم اصرار داشت. نخستين تلقين اخلاقي وي اين بود كه نسبت به همه جانداران، مهربان باش. از همه اينها بالاتر، مونتيني مردي صميمي و يكرنگ بود. سعي وي اين بود كه آنچه مينويسد ساخته دل و پرداخته زبانش باشد. در انديشههاي مونتيني ضد و نقيضهايى نيز مشاهده ميشود، چرا كه گاهي مؤمن است و گاه بيايمان، گاه طرفدار حكمت عقلاني ميباشد و گاهي پيرو اصول شكاكي و گاه محافظه كار است و گاه انقلابي. در واقع، مونتيني از روح و انديشه شكاكي برخوردار است. او در تحقيقات خود به جايى رسيده است كه بشر را از دست يافتن به حقيقت و عدالت عاجز مييابد و از اين رو عبارت معروف "چه ميدانم" را به كار ميبرد. با اين حال، مونتيني از مطالعات فراوان خود قصد ندارد كه نتايج بدبينانه به دست آورد، بلكه ميخواهد بگويد كه هنر زيستن بايد بر مبناي عقل و حكمت محتاطانهاي استوار باشد كه از تسليم و رضا الهام گرفته است. عقايد مونتيني روي هم رفته تاثير بسياري در مدارس و يا اجتماع آن دوران نداشت ولي در افكار انديشمندان بزرگ پس از خود، تاثيري مستقيم نهاد. ميشل دو مونتيني سرانجام در 13 سپتامبر 1592م در 59 سالگي درگذشت.