سلام وقت بخیر دختری هستم بیست و دوساله دوبار نامزد کردم وجدا شدم که اولی شیرینی خورده بودم ودومی عقد کردم هرکدومشون هم حدودا بعد یک سال ونیم بهم خورد.الان با پسری اشنا شدم که اختلاف سنیمون1سال است ومن یک سال ازاین اقا کوچکترم.تقریبا روی هم شناخت داریم البته نه کامل.وهمدیگه رو تاحدودی دوست داریم .تصمیم داریم که ازدواج کنیم.ولی مشکل اینجاست که خانواده هاراضی نمیشن خصوصا خانواده ی پسر حرفشون هم اینه که دختره قبلا دوبار نامزد داشته.پدر من هم بخاطر اینکه اون اقا غریبه است ومن ازدواج کنم بایددر یه شهر دور زندگی کنم.پسرحاضرشده که اگه خانوادم قبول کنن.قید خانواده اشو بزنه وبا من ازدواج کنه.چون خانوادش گفتن یا ما یا اون دختر.ولی من راضی نشدم بالاخره هرچی باشه اونامادرو پدرشن براش زحمت کشیدن.الان فقط توکل بخدا کردیم ببینیم چی میشه .ازاینور هم برای من خواستگار میاد وازسمت پدرم تحت فشارم که باید جواب بدم.مادرم میگه بیخیال اون اقا بشم وباهرکی که بابام میگه ازدواج کنم چون انتخابهای قبلی ام با پدرم بوده یه خورده نگرانهستم چوننمیخوام خدایی نکرده دوباره تو زندگی شکست بخورم حالاعاجزانه خواهشی که دارم راهنماییم کنید که چه باید کرد