ناشناس
با سلامدختری 35 ساله ومجردم.با وجود اینکه هم از نظر...
با سلام
دختری مجردم.با وجود اینکه هم از نظر ظاهری و هم از نظر تحصیلی در جایگاه مناسبی هستم اما بدلیل عدم اعتماد بنفس قادر به برقراری ارتباط با دیگران(چه همجنس و چه جنس مخالف)نیستم.اکثر روابطم به دعوا وشکست منتهی میشه .با اعضای خانواده ام هم ارتباط خوبی ندارم.البته بیشتر خانواده ام را مقصر میدانم چون تمامی رفتارهایم از طرف انها مورد انتقادقرار گرفته و همیشه سرکوب شده ام.مادرم شخصیت سلطه گری دارد که اگر برخلاف میلش کاری انجام شود سریعا واکنش نشان داده وفرد موردنظرش را با انواع تحقیرها وحرفهای نا مربوط می ازارد.پدرم از سالها پیش بیکاربوده و بیشتر اوقاتش را در منزل می گذراند وبارفتار وحرفهای بچگانه اش دیگران را کلافه کرده است.این مشکلات مرا تبدیل به انسانی پرخاشگر،بدبین،منزوی و مردم گریز کرده است.لطفا برای رهایی از این مشکلات راهنمائیم کنید.
باتشکر
مشاور: خانم مریم مردانی
با سلام و عرض ادب دوست عزیز به نظر می رسد شرایط زندگی شما را در گیر باورها و اعتقاداتی کرده است که با تکرار شدن در ذهنتان مانع از فعالیت افکار سازنده شده در نتیجه رفتارهایی که در بالا عنوان کردید را برای شما به همراه خواهد داشت. بدون شک شما قادر به تغییر گذشته یا رفتار والدین خود نیستید اما می توانید با اصلاح افکار ، رفتار خود را هم تغییر دهید. تاز مانی که به این باور در ذهن خود مشغول باشید که فردی پرخاشگر،بدبین،منزوی و مردم گریز هستید و تا زمانی که انتظارات درست و به جایی از دیگران نداشته باشید نمی توانید آنگونه که دلخواهتان در زندگی است عمل کنید. در این راستا برای رهایی ذهنتان از این افکار و با ورها لازم است. ارزشهای خود را در زندگی مشخص کنید. برای چه زندگی می کنید و در زندگی به دنبال رسیدن به چه چیز هایی هستید؟ گاهی دور شدن از هدف زندگی منجر به مشغول شدن ذهن به افکار نامناسب می گردد. ارزشها معمولا در نه دسته تقسیم بندی می شود: 1- رابطه اجتماعی خوب، 2- رابطه خانوادگی خوب، 3- تحصیل، 4- کار، 5- هنر، 6- مذهب، 7- رابطه خوب با همسر، 8- تفریح، 9- سلامتی. در این راستا لازم است اهداف خود را مشخص کنید. تفاوت هدف و ارزش در آن است که ارزش همانند جهت غرب دست نیافتنی است. یعنی شما هرچقدر به سمت غرب حرکت کنید باز هم روی کره زمین در نقطه ای که ایستاده اید جهت غرب وجود دارد اما هدف مثل یک کشور در غرب است. مثلا در حرکت به سمت غرب بالاخره روزی به کشور آلمان خواهید رسید. در زمینه ارزشی مثل سلامتی، هرچه قدر در این راه تلاش کنید بازهم شرایط سالمتری برای شما وجود خواهد داشت اما اگر هدف شما در حال حاضر حل مشکل فکری و رفتاری خود باشد بالاخره با تلاش به آن خواهید رسید. در حال حاضر شما در چاله این افکار افتاده اید و تازمانی که خود را درگیر این افکار کنید با بیلچه افکار مختلف در حال کندن و گودتر کردن این چاله هستید. تا زمانی که از اهداف اصلی زندگی خود به واسطه مشغول شدن بیش از اندازه به این افکار دور شوید این افکار هر روز بیشتر شما را به خود مشغول خواهند کرد. در این راستا پرداختن به ارزش ها و اهداف خود در زندگی، برنامه ریزی برای این اهداف و مشغول کردن خود در فعالیت های متعدد و متنوع باعث کمرنگ شدن این افکار خواهد شد. درست است که شروع کار با وجود این افکار دشوار است اما اگر جسم خود را مشغول فعالیت کنید حتی در حضور این افکار، به تدریج ذهنتان نیز از این افکار دور خواهند شد. بهتر است در فعالیت های متعدد و متنوع شرکت کنید و البته ساعات خود را با فعالیت هایی پر کنید که در راستای اهداف و ارزش هایتان قرار دارد. مثلا در حال حاضر شرکت در کارگاه های مربوط به ازدواج، برقراری ارتباط مؤثر، خودشناسی و مطالعه کتاب های سازنده می تواند به تغییر نگرش ها و افکار شما و در نتیجه یادگیری رفتار صحیح کمک کند.