س
با عرض سلام و تشکر از سایت خوبتان من خواهشی از شما...
با عرض سلام و تشکر از سایت خوبتان
من خواهشی از شما دارم که کمکم کنید چطور نظم رو وارد زندگیم کنم.
من سی و دوسال سن دارم در طول عمرم نظم رو تجربه نکردم در خانواده ای بوده ام که نظم در این خانه جایگاهی نداشته کوچک و بزرگ در هر کاری بی نظم بودن هیچ وقت هیچی سر جای خودش قرار نداشته همیشه برای یک چیز کوچک باید سرگردان باشی و واقعا هر چی تلاش کردم نظم رو حاکم کنم نمیتونم خودم هم واقعا نظم رو یاد نگرفتم هر چی تلاش می کنم نمیتونم الان من شاغل هم هستم که بی نظمی ام در سر کار هم مشکل برایم ایجاد کرده حتی همکارام هم متوجه شدن که من بی نظمم و برام شده یک معزل بزرگ تصمیم گرفتم از الان نظم رو بر زندگیم حاکم کنم ولی نمیدونم چطور من مثلا برای خرج کردن خیلی کارم رو حساب کتاب هست واقعا میدونم چطور خرج کنم که دچار مشکل نشم مثلا یه خواهر دارم با اینکه زودتر از من رفته سر کار ولی من از اون جلوترم ولی برای کارای دیگه نه همیشه گیج و سردر گم هستم همیشه باید دنبال همه چی بگردم کیفم چند روزی یکبار مرتب می کنم باز هم پر آشغاله باید یکی بهم بگه چطور برنامه ریزی کنم و نظم رو در زندگی حاکم کنم نمیدونم چطوری نظم رو وارد زندگیم کنم شروع میکنم ولی نمیتونم ادامه بدم.میخوام در زندگیم تغییر ایجاد کنم بی نطمی شده عذاب روح من خصوصا در محل کار وقتی نگاه در و برم میکنم می بینم کل خانوادم بی نظمن من نظم رو از خانواده یاد نگرفتم.بهم بگین چطور برنامه ریزی کنم از کجا شروع کنم.من با این اوصاف می ترسم بعد از ازدواج هم به مشکل بخورم.آیا واقعا می تونم خودم رو تغیر بدم چون میگن وقتی شخصیت شکل گرفت دیگه تغییر سخته میخوام از هر لحاظی با نظم بشم در خونه محل کار درس هر چی که فکرش کنی.میخوام تغییر اساسی کنم.
مشاور: خانم مریم مردانی
با سلام و عرض ادب دوست عزیز شخصیت در هر سنی تحت اراده فرد تغییر خواهد کرد و اگر فردی نتواند خود را تغییر دهد صرفا به اراده خود این کار را نمی کند. از اینرو این موضوع را به شکل یک باور در خود در نیاورید ضمن آنکه درست است که در خانواده ای بی نظم بزرگ شده اید اما این به معنی محکوم بودن شما به بی نظمی نیست و اگر تاکنون نتوانستید منظم باشید به این خاطر بوده که نظم دغدغه اصلی شما نبوده و تنها بخشی از دغدغه ذهنی شما را به خو اختصاص داده چراکه چنانچه عنوان کردید توانسته اید نظم لازم را در خرج و مخارج خود داشته باشید و این نشان دهنده اهمیت این موضوع در زندگی شما است و در عین حال نشان می دهد شما توانمندی لازم برای برقراری نظم در سایر ابعاد را دارید. پس بیش از آنکه لازم باشد چیزی در مورد شیوه برنامه ریزی به شما بگویم لازم است توجه شما را به اثر باور ها بر روی فکر و عملکرد انسان جلب کنم . چراکه شیوه های برنامه ریزی به کرات در منابع مختلف بیان شده و می توانید از آن ها استفاده کنید. اما درمورد باورهای شما لازم است عرض کنم که در این شرایط ذهن شما به جای آنکه درگیر این باور باشد که من فرد بی نظمی هستم و خانواده بی نظمی دارم و تاکنون نتوانسته ام نظم لازم را برقرار کنم و ....... لازم است درگیر این فکر باشد که اکنون برای برقراری نظم چه کاری لازم است انجام دهم؟ مثلا الان که در حال خواندن این متن هستم پس از پایان کارم حدود ده دقیقه را به تمیز کردن میز کامپیوترم اختصاص می دهم. پس از خواندن این متن و اتمام کارتان به سراغ تمیز کردن میز خود بروید. اما نکته مهمتر آن است که از اکنون که تصمیم به این کار دارید انتظار نداشته باشید که در عرض چند روز تبدیل به فردی کاملا منظم شوید. اگر هدف خود را بزرگ انتخاب کردید و فرصت رسیدن به آن را محدود کردید با کمی ناکامی به راحتی از ادامه راه منصرف می شوید. طبیعی است که وقتی هر شیئی را پس از استفاده سر جای خود نگذارید مجبور خواهید هر چند روز یکبار زمانی را برای تمیز کردن اطراف خود قرار دهید. می توانید انتخاب کنید که همان لحظه شیئ را سرجایش بگذارید یا بعد از آنکه همه چیز یکجا جمع شد شروع به تمیز کردن کنید. این اتخاب بین دو گزینه است و هرکسی هب شیوه ای عمل می کند. با توجه به اینکه تا این لحظه از عمر خود را به این شیوه زندگی کرده اید انتظار نداشته باشید در مدت کوتاهی منظم شوید. به خود فرصت دهید تا تغییر ایجاد شود و در عین حال خود را با ملاکهای کمال گرایانه مقایسه نکنید تا در این مسیر ناکامی و ناامیدی منجر به انصراف شما از ادامه راه نشود. شما فردی خاص با ویژگی های خاص خود هستید که قابل مقایسه با هیچ فرد دیگری نخواهید بود و تغییراتی که در زندگیتان ایجاد می کنید هم مطابق با شرایط و توانمندی های شماست با فرد دیگری قابل مقایسه نخواهد بود.