ل

با سلام و عرض ادب خدمت شما..بنده 21 سالمه و نامزدم...

با سلام و عرض ادب خدمت شما..بنده 21 سالمه و نامزدم 27 ..کارمند با حقوقی تقریبا ناچیز و از شانس ایشون والدین من سخت گیرن و اجازه عقد و ازدواج نمیدن..چند بار برای کسب اجازه عقد اومدن و والدین من هر بار یه بهونه میارن..ما خیلی همدیگه رو دوس داریم اما دائم تحت نظریم..هردوتامون نازک دلیم و همیشه در حسرت چن دقیقه خلوت کردن و ابراز عشق به هم هستیم..تنها ابزارمون برای ابراز عشق حتی وقتی پیش هم هستیم پیامکه...نامزدم میگه اگه عقد کنیم هم میتونیم وام بگیریم و هم به حقوقش مقداری اضافه میشه و به ازدواج نزدیکتر میشیم..والدین من میگن خونه ندارید پس انداز ندارید و فعلا وقتش نیست..اما ما کلافه شدیم و گاهی به هم نگاه میکنیم و اشک از چشمانمون سرازیر میشه و کسی خبر نداره..چن بار از ته دل برای هم مینویسیم و خدا رو صدا میکنیم..هم من به نامزدم نیاز دارم و هم نامزدم به من..ما بین مردمیم اما روحمون جای دیگه اس..هییییشکی هم توجهی نمیکنه..یعنی ما میدونیم اگه یه ذره همراهی کنن ما میتونیم از صفر شروع کنیم..ولی متاسفانه نمیزارن و اینطور که معلومه چن سال دیگه هم نمیتونیم به هم برسیم..ما چیکار کنیم لطفا راهنمایی کنید ممنونتون میشم.
جمعه، 15 مرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سید نصیر کتابی
موارد بیشتر برای شما

ل

با سلام و عرض ادب خدمت شما..بنده 21 سالمه و نامزدم...

ل ( تحصیلات : لیسانس ، 21 ساله )

با سلام و عرض ادب خدمت شما..بنده 21 سالمه و نامزدم 27 ..کارمند با حقوقی تقریبا ناچیز و از شانس ایشون والدین من سخت گیرن و اجازه عقد و ازدواج نمیدن..چند بار برای کسب اجازه عقد اومدن و والدین من هر بار یه بهونه میارن..ما خیلی همدیگه رو دوس داریم اما دائم تحت نظریم..هردوتامون نازک دلیم و همیشه در حسرت چن دقیقه خلوت کردن و ابراز عشق به هم هستیم..تنها ابزارمون برای ابراز عشق حتی وقتی پیش هم هستیم پیامکه...نامزدم میگه اگه عقد کنیم هم میتونیم وام بگیریم و هم به حقوقش مقداری اضافه میشه و به ازدواج نزدیکتر میشیم..والدین من میگن خونه ندارید پس انداز ندارید و فعلا وقتش نیست..اما ما کلافه شدیم و گاهی به هم نگاه میکنیم و اشک از چشمانمون سرازیر میشه و کسی خبر نداره..چن بار از ته دل برای هم مینویسیم و خدا رو صدا میکنیم..هم من به نامزدم نیاز دارم و هم نامزدم به من..ما بین مردمیم اما روحمون جای دیگه اس..هییییشکی هم توجهی نمیکنه..یعنی ما میدونیم اگه یه ذره همراهی کنن ما میتونیم از صفر شروع کنیم..ولی متاسفانه نمیزارن و اینطور که معلومه چن سال دیگه هم نمیتونیم به هم برسیم..ما چیکار کنیم لطفا راهنمایی کنید ممنونتون میشم.


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام به شما دوست عزیز خواهر محترم و عزیزم؛ پدرو مادر دلسوزترین و مهربان ترین افراد به فرزندانشان هستند. قطعا پدر و مادر شما از نیازهای جنسی و عاطفی فرزند خود مطلع هستند. لذا از آنجایی که تشکیل خانواده بزرگ ترین تصمیم زندگیه هر انسانی است در صورت انتخاب نادرست لطمات و آثار جدی آن بر زندگی دور از چشم نیست. خدمت شما خواهر گرامی عرض نمایم که علاقه دو نفر به یکدیگر تنها شرط ازدواج نیست. البته که شرط لازم است ولی شرط کافی نمی باشد. ازدواج شرایط خاصی دارد که میتوان بلوغ جنسی، بلوغ عاطفی و بلوغ اقتصادی و اجتماعی را از جمله شرایط لازم و کافی برای طرفین دانست. اگر حتی در یکی از این موارد صلاحیت نباشد فرد آماده به ازدواج نمی باشد و در صورتی که این ازدواج صورت بگیرد ریسک بسیار بالایی خواهد داشت. شما و نامزدتان در اوج عاطفه و احساس اصرار بر اتفاقی دارید که والدین شما به جهت تجربه زیاد و از سر دلسوزی مخالفت دارند که البته نگرانی آنها بجا و منطقی است. چه بسا با ازدواج پس از آرام شدن شعله عشق و تمایلات جنسی شما و نامزدتان با شروع مشکلات دیگر به والدین خود خرده بگیرید که چرا شما به عنوان پدر و مادر که تجربه کافی داشتید اجازه این عمل ناپخته را به ما دادید و آنجاست که برگشت به گذشته دیگر غیرممکن است و متاسفانه با پشیمانی شما هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. پس به صلاح شماست که از صلاحدید والدین خود ناراحت نشده و منتظر زمان بمانید تا ان شاءالله پس از حصول شرایط لازم در زمان خود بزرگ ترین و شیرین ترین اتفاق زندگیتان رقم بخورد و ازدواجی مطمئن، با طیب خاطر و همراه با سعادت و خوشبختی را جشن بگیرید. با بهترین آرزوها برای شما دوست عزیز



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.