حسین

سلام خسته نباشید سوال من راجع به پسر دو ساله ام...

سلام خسته نباشید سوال من راجع به پسر دو ساله ام هست ایشون خیلی باهوش هستند و من فوق العاده روی تربیت پسرم حساسم زیاد باهاشون صحبت و بازی میکنم و براشون خیلی وقت میذارم اما تازگی ها که پسرم بزرگتر شده وقتی با من توی جمع هستن یا وقتی با من تنهاست و یا وقتی با من گردش میره خیلی اروم و حرف گوش کن میشه اصلا شیطنت نمیکنه و هر چیزی که من بگم گوش میده .ولی وقتی پدرش هست شاداب تر و شیطون تر میشه و گاهی حرف گوش نکن . پدرش ادم شاداب و مهربونیه و من اروم و گاهی عصبی.من خیلی به پسرم توجه میکنم ولی وقتی عصبانی بشم متاسفانه کنترل خشم برام خیلی سخته و داد میزنم که خودم دچار عذاب وجدان میشم. فامیل ما با هم زیاد رفت و امد ندارن و پسر من زیاد تو اجتماع نیست ابته من سعی میکنم هر روز جاهای عمومی ببرمش و اجتماعی بار بیارمش .مشکل من اینه که پسرم توی جمع معذب و ناراحت همش جملات منفی استفاده میکنه مثلا اگه توی اتوبوس تشنه بشه و بگم بیا اب بخور میگه اب میریزه توی اتوبوس انگار افکارش منفی شدن یا اگه بخواد از جایی بپره میگه الان می افتم البته اینم بگم من و بیشتر همسرم وقتی کاری میخواد انجام بده که خطرناکه یا غذا رو میریزه روی زمین البته به صورت عمدی بهش عواقب کارش رو میگیم .همچنین وقتی پدرش کنارش باشه اصلا سمت من نمیاد البته الان کمی بهتر شده . از صدای گریه بچه های کوچک هم به شدت میترسه و فکر میکنه اون بچه داره پسرمو دعوا میکنه و خودش رو مخاطب اون گریه و سر و صدا میدونه و به طور کلی فکر میکنم اینطور احساس میکنه که هر لحظه ممکنه دیگران از دستش عصبانی شن و باهاش دعوا کنن به خاطر کارایی که میکنه خودم رو خیلی خیلی مقصر میدونم احساس گناه میکنم و اعتماد به نفسم توی تربیتش رو از دست دادم فکر میکنم عصبانیت های من و نوع تربیت من که محبت بی حد و مرز همراه با محدودیت بوده رو خوب از اب درنیاوردم .خواهرم میگه زیادی کنترلش میکنی و ازادش نمیذاری البته ایشون زیاد من رو نمیبینن فقط یک مرتبه که بهشون سر زدم از رفتارم این برداشت رو کردن خود خواهرم پسراش رو خیلی ازاد میذاره و هر خرابکاری که کنند بهشون چیزی نمیگه و البته یه پسر هفت ساله داره که خیلی حرف گوش نکنه بعد از شنیدن این حرف خیلی کلافه ام و نمیدونم چکار کنم که پسرم اعتماد به نفس بالایی داشته باشه و دراینده بتونه از پس خودش بر بیاد. خواهش میکنم مادران بی تجربه مثل من رو راهنمایی کنید ایا بچه ها رو باید ازاد گذاشت یا محدودشون کرد و چکار کنیم که دارای افکار مثبت باشن و نسبت به کارهایی که میخوان انجام بدن مایوس نباشن و سوال اخر اینکه وقتی بچه های دیگه توی بازی اسباب بازی هاشو میگیرن و پسرم ناراحت میشه من باید چکار کنم ایا باید ازش دفاع کنم یا دخالت نکنم با توجه به اینکه بچه های دیگه بزرگترن و پسر من نمیتونه از خودش دفاع کنه. پسرم بیشتر تمایل داره با بچه های بزرگتر بازی کنه و زیاد سمت همسالان و کوچک تر ها نمیره.ببخشید طولانی شد ممنون از کمک شما.
شنبه، 18 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

حسین

سلام خسته نباشید سوال من راجع به پسر دو ساله ام...

حسین ( تحصیلات : دیپلم ، ۳۰ ساله )


سلام خسته نباشید
سوال من راجع به پسر دو ساله ام هست ایشون خیلی باهوش هستند و من فوق العاده روی تربیت پسرم حساسم زیاد باهاشون صحبت و بازی میکنم و براشون خیلی وقت میذارم اما تازگی ها که پسرم بزرگتر شده وقتی با من توی جمع هستن یا وقتی با من تنهاست و یا وقتی با من گردش میره خیلی اروم و حرف گوش کن میشه اصلا شیطنت نمیکنه و هر چیزی که من بگم گوش میده .ولی وقتی پدرش هست شاداب تر و شیطون تر میشه و گاهی حرف گوش نکن . پدرش ادم شاداب و مهربونیه و من اروم و گاهی عصبی.من خیلی به پسرم توجه میکنم ولی وقتی عصبانی بشم متاسفانه کنترل خشم برام خیلی سخته و داد میزنم که خودم دچار عذاب وجدان میشم. فامیل ما با هم زیاد رفت و امد ندارن و پسر من زیاد تو اجتماع نیست ابته من سعی میکنم هر روز جاهای عمومی ببرمش و اجتماعی بار بیارمش .مشکل من اینه که پسرم توی جمع معذب و ناراحت همش جملات منفی استفاده میکنه مثلا اگه توی اتوبوس تشنه بشه و بگم بیا اب بخور میگه اب میریزه توی اتوبوس انگار افکارش منفی شدن یا اگه بخواد از جایی بپره میگه الان می افتم البته اینم بگم من و بیشتر همسرم وقتی کاری میخواد انجام بده که خطرناکه یا غذا رو میریزه روی زمین البته به صورت عمدی بهش عواقب کارش رو میگیم .همچنین وقتی پدرش کنارش باشه اصلا سمت من نمیاد البته الان کمی بهتر شده . از صدای گریه بچه های کوچک هم به شدت میترسه و فکر میکنه اون بچه داره پسرمو دعوا میکنه و خودش رو مخاطب اون گریه و سر و صدا میدونه و به طور کلی فکر میکنم اینطور احساس میکنه که هر لحظه ممکنه دیگران از دستش عصبانی شن و باهاش دعوا کنن به خاطر کارایی که میکنه خودم رو خیلی خیلی مقصر میدونم احساس گناه میکنم و اعتماد به نفسم توی تربیتش رو از دست دادم فکر میکنم عصبانیت های من و نوع تربیت من که محبت بی حد و مرز همراه با محدودیت بوده رو خوب از اب درنیاوردم .خواهرم میگه زیادی کنترلش میکنی و ازادش نمیذاری البته ایشون زیاد من رو نمیبینن فقط یک مرتبه که بهشون سر زدم از رفتارم این برداشت رو کردن خود خواهرم پسراش رو خیلی ازاد میذاره و هر خرابکاری که کنند بهشون چیزی نمیگه و البته یه پسر هفت ساله داره که خیلی حرف گوش نکنه بعد از شنیدن این حرف خیلی کلافه ام و نمیدونم چکار کنم که پسرم اعتماد به نفس بالایی داشته باشه و دراینده بتونه از پس خودش بر بیاد. خواهش میکنم مادران بی تجربه مثل من رو راهنمایی کنید ایا بچه ها رو باید ازاد گذاشت یا محدودشون کرد و چکار کنیم که دارای افکار مثبت باشن و نسبت به کارهایی که میخوان انجام بدن مایوس نباشن و سوال اخر اینکه وقتی بچه های دیگه توی بازی اسباب بازی هاشو میگیرن و پسرم ناراحت میشه من باید چکار کنم ایا باید ازش دفاع کنم یا دخالت نکنم با توجه به اینکه بچه های دیگه بزرگترن و پسر من نمیتونه از خودش دفاع کنه. پسرم بیشتر تمایل داره با بچه های بزرگتر بازی کنه و زیاد سمت همسالان و کوچک تر ها نمیره.ببخشید طولانی شد ممنون از کمک شما.


مشاور: خانم رجایی

با عرض سلام خدمت شما. از اینکه اینقدر نگران تربیت فرزندتان هستید قابل درک می باشد. مراحل رشد یا تحول جسمی و شناختی کودکان شامل مرحله حسی و حرکتی از تولد تا 2 سالگی مرحله پیش عملیاتی 2 تا 7 سالگی مرحله عملیات عینی 7 تا 11 و مرحله عملیات صوری یا انتزاعی از 11 به بعد. کودک شما زمانی که نیاز داشته با کنجکاویهاش جهان کوچک اطرافش را کشف کند و دستکاری کند با محدودیت روبه رو شده است.زمان تولد تا 2 سالگی باید به کودک اجازه داده شود تا هر کاری که دوست دارد را انجام دهد اینگونه می تواند در سن 2 سالگی به بعد استقلال به دست آورد. به هیچ عنوان نباید کلمه نه را بشنود بلکه باید با او همگام شد و تحریکات محیطی را برای او غنی کرد. خوب است شما در این مرحله به صرافت افتادید که این مساله را حل کنید. تا می توانید با او بازی کنید البته بیشتر بازیهای دو نفره مثل قایم موشک و... البته بدون وضع قانون از طرف شما . و زمانی حدود 10 ساعت در هفته نیز بازیهای فکری مناسب سنش. قرار نیست هرچیزی خواست فراهم شود و از این ببعد او از آزادی اش به بچه ای لوس تبدیل شود. بلکه قرار است تا می تواند از دنیای کودکانه اش بیشترین بهره را ببرد و اینگونه نیز هوش او نیز تقویت می شود. ولی اگر هر لحظه بخواهد محدود شود دیگر از آن کودک باهوش خبری نخواهد بود. مورد بعدی : شما با بیرون بردنش او را اجتماعی بار نخواهید آورد او بعدا خواه ناخواه وارد اجتماع می شود و دیگر شما در اجتماعی شدنش تاثیر چندانی نخواهید داشت. فعلا با او متناسب با سنش برخورد کنید. مورد بعدی: ترس او ریشه در چه چیزی دارد؟ عکس العمل شما در مواقع خطر چگونه است و شما چگونه واکنش می دهید . ترس ها شرطی هستند . مثلا وقتی مادری سوسک می بیند جیغ می کشد و باعث می شود دفعه بعد کودک نیز جیغ بکشد بدون اینکه آن واقعه ترسناک باشد. در نهایت من احساس می کنم شما کمالگرا هستید و در مورد آینده بسیار نگران. بهتر است از تمرینات ریلکسیشن استفاده کنید تا بتوانید به آرامش نسبی دست یابید. موفق باشید



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مشاوره مرتبط
موارد بیشتر برای شما