د

چگونه به آرامش برسم؟

با عرض سلام و خسته نباشید تا حالا چند سوال پرسیدم که کمک فراوانی به من کردید و متشکرم *زندگی من فراز نشیب های زیادی داشته است وقتی وارد دانشگاه شدم با دختراهای گوناگونی آشنا شدم یکی از دخترها فوق العاده مهربان و منطقی بود در فکر خود که برسی کردم همه چیز ایشان به من می خورد اما به دلیل سربازی حرفی نزدم و در دل خودم سکوت کردم تا سربازیم تمام شود .... اما در ترم آخر دانشگاه وارد یه کارخانه شدم که قبل از خدمتم بتوانم یه پس انداز برای خودم ایجاد کنم در کارخانه با مدیر فنی که خانم جوانی بود اشنا شدم که ایشان به من ابراز علاقه کرد که به ایشان گفتم ما به درد هم نمیخوریم اما ایشان اسرار داشت بعد از 6 ماه به ایشان خیلی وابسته شدم که خدمت سربازی شروع شد در حین خدمت این خانم با پسری اشنا شد که بعد از یه مدت باهم رابطه نامشروع برقرار کردن و خانم بهم گفت من واقعا در مورد شما اشتباه کردم و تو فقط برا من یه کیس بودی و همچنین بعد از اینکه دختر گوهر عفت از دست داد با اینکه به شدت ادعای عاشقی با پسر می کرد از من درخواست کمک کرد که از پسر انتقام بگیره که من قبول نکردم اما در این جریان ها خیلی به روحیه من ضربه وارد شد اما کم بیش خودم آروم کردم و دوباره به خانه اول برگشتم سر یه ماجرایی دوباره با دوستان دانشگاه خانوادگی بیرون رفتیم و انجا فهمیدم خانواده دختر دانشگاه مان مشروب مصرف میکنن ... که نمیتونم یه چنین چیزی من قبول کنم.... قبل از تمام این ماجراها یکی از دخترهای فامیل مان به شدت به من ابراز علاقه میکنه اما به دلیل مخالفت خانواده به دلیل حجاب دختر و کینه های قبلی خانودگی با این وصلت مخالفت میشه ..... خودم خیلی دوست دارم زودتر ازدواج کنم الان 26 سالمه و 7 ماه از خدمت سربازی مانده است پس انداز انچنانی ندارم و از دار دنیا فقط یه ماشین دارم به نظر شما چگونه خودم از فکر ازدواج بیرون کنم و به این قضایا فکر نکنم یا اصلا چطور یه راه حلی برا خودم پیدا کنم؟؟؟ با خانواده خودم صحبت کردم فقط وعده وعید بهم میدن یا دخترایی که اصلا با روحیات سازگاری ندارن بهم معرفی میکنن
چهارشنبه، 11 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

د

چگونه به آرامش برسم؟

د ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

با عرض سلام و خسته نباشید
تا حالا چند سوال پرسیدم که کمک فراوانی به من کردید و متشکرم
*زندگی من فراز نشیب های زیادی داشته است وقتی وارد دانشگاه شدم با دختراهای گوناگونی آشنا شدم یکی از دخترها فوق العاده مهربان و منطقی بود در فکر خود که برسی کردم همه چیز ایشان به من می خورد اما به دلیل سربازی حرفی نزدم و در دل خودم سکوت کردم تا سربازیم تمام شود .... اما در ترم آخر دانشگاه وارد یه کارخانه شدم که قبل از خدمتم بتوانم یه پس انداز برای خودم ایجاد کنم در کارخانه با مدیر فنی که خانم جوانی بود اشنا شدم که ایشان به من ابراز علاقه کرد که به ایشان گفتم ما به درد هم نمیخوریم اما ایشان اسرار داشت بعد از 6 ماه به ایشان خیلی وابسته شدم که خدمت سربازی شروع شد در حین خدمت این خانم با پسری اشنا شد که بعد از یه مدت باهم رابطه نامشروع برقرار کردن و خانم بهم گفت من واقعا در مورد شما اشتباه کردم و تو فقط برا من یه کیس بودی و همچنین بعد از اینکه دختر گوهر عفت از دست داد با اینکه به شدت ادعای عاشقی با پسر می کرد از من درخواست کمک کرد که از پسر انتقام بگیره که من قبول نکردم اما در این جریان ها خیلی به روحیه من ضربه وارد شد اما کم بیش خودم آروم کردم و دوباره به خانه اول برگشتم سر یه ماجرایی دوباره با دوستان دانشگاه خانوادگی بیرون رفتیم و انجا فهمیدم خانواده دختر دانشگاه مان مشروب مصرف میکنن ... که نمیتونم یه چنین چیزی من قبول کنم.... قبل از تمام این ماجراها یکی از دخترهای فامیل مان به شدت به من ابراز علاقه میکنه اما به دلیل مخالفت خانواده به دلیل حجاب دختر و کینه های قبلی خانودگی با این وصلت مخالفت میشه .....
خودم خیلی دوست دارم زودتر ازدواج کنم الان 26 سالمه و 7 ماه از خدمت سربازی مانده است پس انداز انچنانی ندارم و از دار دنیا فقط یه ماشین دارم
به نظر شما چگونه خودم از فکر ازدواج بیرون کنم و به این قضایا فکر نکنم
یا اصلا چطور یه راه حلی برا خودم پیدا کنم؟؟؟ با خانواده خودم صحبت کردم فقط وعده وعید بهم میدن یا دخترایی که اصلا با روحیات سازگاری ندارن بهم معرفی میکنن


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام برادر محترم؛ افکاری که راجع به ازدواج به سراغ شما می آید کاملا طبیعی است. در سن شما و با توجه به موقعیت شما که فردی مجرد می باشید و تمایل به ازدواج نیز دارید، تولید این افکار توسط ذهن شما امری طبیعی و عادی می باشد. همینطور مواردی که بر سر راه شما قرار می گیرند نیز کاملا طبیعی بوده و تنها نوع برخورد شما با این موقعیت و شرایط امری تعیین کننده در سرنوشت شما می باشد. با توجه به شرایط حاضر به شما توصیه می گردد که به ادامه و اتمام خدمت سربازی خود پرداخته و در صورت نداشتن شغل مناسب با تلاش و همت در جهت یافتن شغلی مناسب و با توکل برخدا با تولید افکار مثبت که به انتخاب خود توسط ذهنتان تولید می گردد در جذب همسر ایده آل خود تلاش نموده و منتظر زمان بمانید. اطمینان داشته باشید که با زندگی در لحظه و توکل بر قادر متعال آینده ای روشن برای خود رقم خواهید زد. البته معنای دقیق توکل اطمینان داشتن به این مسئله است که با صبوری منتظر اتفاقات خوب در زندگی خود باشیم. چرا که هر چیز در زمان خودش اتفاق خواهد افتاد. با آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما دوست عزیز



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.