دخالت خامواده همسر
باسلام به مدت ۸ماه که با همسرم عقد کردم بنده با همسرم هیچ مشکلی ندارم هم ایشون به بنده علاقه داره هم بنده به ایشون همه جوره هم باهم تفاهم داریم اما بزرگترین مشکل ما دخالتهای خانواده همسرم خصوصا خواهر ایشون میباشدخواهر همسرم خودش زندگی مستقل دارد خانواده همسرم شدیدا اصرار دارند با اونها زندگی کنیم من با بودن کنار خانواده همسرم مشکلی ندارم اما جایی که خانواده همسرم زندگی میکنن یه روستایی با امکانات خیلی خیلی کم و حتی در حد صفر میباشد حتی برا رفت و آمد هم مشکل وجود دارد این درحالیه که هم من هم همسرم هم شاغلیم هم تحصیل کرده و بودن تو اون روستا واقعا آرزوهامون خراب میکنه شوهرم سر دوراهی مونده و واقعا سرگردون شده از طرفی خودش هم دلش نمیخاد اونجا زندگی کنه از طرفی نمیتونه رو حرف پدر و مادرش حرفی بزنه از طرفی خواهر همسرم پدرو مادرش علیه ما تحریک میکنه و اونا هم با همسرم جرو بحث میکنن واقعا نمیدونیم چیکار کنیم لطفا راهنماییم کنید با تشکر
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیز ،همان طور که میدانید ،جامعه سنتی ما در حال گذار به مدرنیته است، همه چیز تغییر کرده است، دیگر هیچکس مثل سابق نمیاندیشد و رفتار نمیکند. زوجهای جوان امروزی به دنبال استقلال هستند و بیش از هر چیز به آن اهمیت میدهند، اما از طرفی دیگر پدر و مادرها همچنان دوست دارند با قوانین نانوشته روزگار خود با عروس و دامادشان رفتار کنند و جالبتر آن که متمایلند فرزندانشان نیز چون جوانی خودشان به سبک والدینشان، ساز زندگی مشترکشان را کوک کنند. در این موقعیت بغرنج و خواستههای عجیب و غریب، احتمال چالش با خانواده همسر امری حتمی است، هر خانوادهای به نوبه خود یک دولت کوچک است با روش خاص خود، با قوانین منحصربهفرد، با شیوههای تربیتی و شیوههای مقابلهای ویژه در برخورد با مشکلات. به یقین طبیعی است وقتی اعضای دو خانوادهای که قوانینشان با هم متفاوت است بخواهند با هم وصلت کنند، مشکلاتی ایجاد شود؛ مثلا در خانوادهای که حمایت و پشتیبانی در نهایت است و در خانوادهای دیگر استقلال و فردگرایی بسیار مورد تاکید است، بیتردید تلاقی این دو سیستم متضاد بسته و باز مشکلاتی را موجب میشود که دامن هر سه خانواده را میگیرد. هم خانواده دو نفره و هم خانواده همسران درگیر مسائلی میشوند.گاهی والدین، به هیچ قصد و نیت بدی و بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روشها و راهکارهایی به آنان پیشنهاد میدهند .همزیستی یا حضور پررنگ والدین در زندگی زوج حاصلی جز نفرت و کینه طولانیمدت نخواهد داشت. بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی کسی نیست جز خود فرد و همسرش ،شخصیت تکتک اعضای خانواده همسرتان را بشناسید و از نوع رابطهای که بر خانواده همسرتان حاکم است شناخت پیدا کنید، بهتر است بدانید قوانین آن خانواده چه شکلی است و چه کسی حرف آخر را میزند و... با عملیات شناسایی بهتر میتوانید با مشکلات پیش آمده مقابله کنید.احترام بیشترین چیزی است که خانواده همسرتان از شما میخواهند و بدانید احترام گذاشتن هرگز به معنای منفعل بودن و غلام حلقه به گوش بودن نیست. برای برقراری ارتباط سالم با آنان در درجه اول بهتر است والدین همسرتان را بسان والدین خود ببینید، کسانی که نگاهشان به دنیا متفاوت از شماست. در ثانی بپذیرید اگرچه فرزندشان با شما زندگی میکند، اما جدا از آنها نیست و هنوز نسبت به او احساس نگرانی و مسئولیت دارند، بیتردید اگر خودتان را جای آنها بگذارید قطعا میتوانید معنای برخی از نگرانیهای آنها را بفهمید و حرفهای ناراحتکنندهشان را زیر سیبیلی رد کنید.با همسرتان در مورد الگوی رابطه با خانوادههای طرفین از نظر میزان رفت و آمدها، برنامه زمانبندی ارتباطات، نحوه ارتباطات اقتصادی و... صحبت کنید. یادتان باشد منصف و عادل باشید، عدالت را بین خود و همسرتان و هم انصاف در میزان سر زدن به خانوادهها و نوع و کیفیت رابطه با آنها رعایت کنید. میتوان با مهارت خاص ارتباطی همراه با احترام و استفاده از بزرگترهای فامیل و یا شخص سومی که مورد تایید پدر و مادر همسرتان هستند این اجازه را از آنها بگیرید . البته اگر در نهایت پدر و مادر همسر شما راضی به این کار نبودند میتوانید با گذشت زمان و با رعایت احترام آنها را راضی کنید .هدیه دادن ها و رفت و آمدها و اطمینان دادن به اینکه هفته ای یکبار به آنها سر میزنید و اینکه هرگز نمیگذارید از شما بیخبر باشند و صحبت های اطمینان بخش به مرور آنها را راضی خواهد کرد . با کمی تمرین خواهید توانست که خیلی خوب در تصمیم گیریهای افراد تاثیر گذاشته و آنها را متقاعد کنید.رضایت پدر و مادر همسرتان در کیفیت زندگی آینده شما بسیار تاثیر گذار است ، پس سعی کنید با احترام و مهربانی با آنها برخورد کنید و اعتماد آنها را جذب کنید . . پدر و مادرها عشق و علاقه ای سرشار نسبت به فرزندان خود دارند و خواهان دیدارشان هستند و می خواهند آن ها را یاری نمایند. زندگانی به دور از فرزند، برایشان طاقت فرساست. آیا ظالمانه نیست که به دلایل بی اساس و نادانی ، این حق از دو طرف گرفته شود؟ ما خودمان در آینده پدر و مادر نخواهیم شد؟ باید جانب اعتدال را در این مورد رعایت کرد ، در عین جدایی و استقلال و فاصله افتادن باید نیازهای خانواده همسر را هم برطرف کرد که این با کمی سیاست قابل حل میباشد . با آرزوی خوشبختی و سعادت برای شما و همسرتان