ن
م
با سلام و تشکر از کانال خوبتون من تازه وارد کانال شدم یک سوال یا اسمش را بزارین بک صحبتی در مورد خودم دارم که خیلی نیاز به کمک دارم من یک زن 38 ساله ام که دوفرزند معلول جسمی حرکتی دارم درسن نوزده سالگی با همسرم که از فامیل درجه 2 بود ازدواج کردم و بیست سالگی صاحب فرزند شدم در خانه پدری یک پدر مهربان ولی خیلی تندخو و عصبانی داشتم که همیشه تندخو یی پدرم برروی افراد خانواده که پنج فرزند بودیم و مادر مهربان و خیلی صبورم اثرات بدی گذاشت پدرم خیلی خیلی مهربانند و همه زندگیشون را فدای فرزندانشون کردن ولی عصبانیت و بدبینی نسبت به فامیل همسرشون هم خودشون را عذاب داده و هم ما را بعد از ازدواجم با داشتن فرزند مریض باز زندگی و روحیه ام را حفظ کردم و زندگی خوبی داشتم تا 5سال بعدش که دوباره فرزند دیگرم رابا سختی و مشکلات شدید روحی خودم به دنیا امد و اولش مشخص نبود بعد از سه چهارسال کم کم متوجه ضعف عضلانی او هم شدیم و بالاخره گذشت کم کم روی اعصابم بیشتر اثر میگذاشت ولی یکچیز راهم بگویم که من خیلی ادم زرنگ و وسواسی بودم و هم تمام مسائل و مشکلات و کارهای زندگی خودم را باوجود و کار اضافه ی بچه ها انجام میدادم چون شوهرم از صبح تاشب سرکار بودن و هم تقریبا زندگی پدرومادرم و مادرشوهر مریض را تاقسمتی انجام میدادم و در حین ان درس هم میخواندم تا اینکه 5 سال پیش برادر کوچکم که 20 سالش بود خودکشی کرد و من بعد از مرگ او خیلی افسرده و مریض شدم من که از صبح تا شب همیشه بیرون بودم و تقریبا هر کسی ازم کمک میخواست دست رد به سینش نمیزدم و همیشه مشغول زندگی خودم و کمک به دیگران بودم بدون اینکه کسی به من کمک کنه و بفهمند که من با وجود دوبچه مریض نیاز به کمک داشتم بالاخره درسن 33سالگی خانه نشین شدم و مرتب گریه و زاری و وسواس خانه داریم بیشتر شد و الان که به یک زن خیلی عصبی و تند خو یی تبدیل شدم که شوهرم ازم ناراضیه اصلا تحمل هیچ بی قانونی که خودم همه را در ذهنم تصویب کردم را از طرف شوهرم ندارم با اینکه شوهرم خیلی نجیب و صبوره و خیلی بدوعده که من را این بد وعدگیش و دل سنگین بودنش خیلی عذابم میده و خیلی در کارهای بچه ها و خرید تنبلی میکنه البته بگم شوهرمم روماتیسم Asداره بدنش خشک شده و تقریبا همیشه مریضه من از زندگیم تقریبا راضیم ولی همیشه عصبی و تندخو هستم خودمم ناراحتم ولی دست خودم نیست وبعضی وقتا شوهرمم بیشتر تشدیدش میکنه چون کلا شوهرم هیچوقت اشتباهاتش را قبول نداره و کلا میگه تو فقط اشتباه داری و بد هستی به هرحال شدم فردی خانه نشین که حوصله و طاقت پنج سال قبل را ندارم و داغونم و اذیت میشم از اینکه صحبتم طولانی شد معذرت میخوام ولی نیاز شدید به یک همصحبتی که درکم کنه داشتم و میخوام کمکم کنید از این حال بیام بیرون که خیلی خیلی خسته ام ممنون از لطفتون
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیز، عاقل ترین، دوست داشتنی ترین و باتجربه ترین آدم هایی که تابحال با آنها برخورد داشته ایم احتمالاً کسانی هستند که بدبختی، شکست، دل شکستگی بخاطر از دست دادن کسی که دوستش داشته اند را تجربه کرده اند و از میان ناامیدی، راه خود را پیدا کرده اند. این افراد فراز و نشیب های زیادی را در زندگی شان دیده اند و درک و حساسیتی نسبت به زندگی پیدا کرده اند که آنها را سرشار از محبت، درک و خردی عالی کرده است. آدمهایی مثل این به دنیا نمی آیند، آنها به مرور زمان و در طول زندگی خود اینطوری می شوند.اگر بخواهیم حقیقت را بگوییم، وقتی شرایط زندگی سخت می شود و با مشکلات متعددی در زندگی روبه رو می شوید، می توانید اجازه دهید آن شرایط شما را توصیف کند، ویرانتان کند و یا قوی ترتان کند. انتخاب با خودتان است.درد بخشی از زندگی و عشق است و به رشد شما کمک می کند.همه چیز بستگی به برخورد شما با چیزهایی دارد که آنطور که می خواهید پیش نمی روند. این چیزی است که مهم است. درد هم یک حس است. احساسات شما بخشی از شما هستند – واقعیت شما. اگر بخاطر آنها شرمسار باشید و آنها را پنهان کنید، اجازه داده اید که دروغ عدم امنیت واقعیتتان را نابود کند. بخاطر حقتان برای حس کردن درد – و تحمل کردن آن – برای داشتن زخم، برای کنار آمدن با واقعیت های عشق و زندگی بایستید تا بتوانید قوی ترین، عاقل ترین و حقیقی ترین نسخه خودتان باشید.داشتن روزهای سخت و ناراحت کننده هیچ اشکالی ندارد. اینکه از زندگی انتظار داشته باشید همیشه عالی باشد یعنی بخواهید در اقیانوسی شنا کنید که هیچ جزر و مدی نداشته باشد. اما وقتی متوجه شوید که جزر و مد اقیانوس جزئی از همین اقیانوس هستند، آنوقت می توانید با واقعیت آنها احساس راحتی کنید. مشخص می شود که فرازهای زندگی نشیب هایی هم به دنبال دارد.به مرور زمان متوجه می شوید که زندگی سخت تر یا آسان تر از چیزی که فکر می کردید نیست. به همان اندازه که پیشبینی می کردید سخت یا آسان است و اتفاقات همیشه همان زمان که انتظارش را دارید نمی افتند. این چیز بدی نیست؛ همین است که زندگی را جالب کرده است. با یک نگرش مثبت همیشه به طور لذت بخشی غافلگیر خواهید شد.شما این قدرت را دارید که زخم ها و نگرانی هایتان را به دانش تبدیل کنید؛ فقط کافی است کاری برایشان بکنید. باید اتفاقی که افتاده را بپذیرید و از چیزی که آموخته اید برای برداشتن قدم به جلو استفاده کنید. هر چیزی که تجربه کرده اید به شما توانایی می دهد تا با چیزهایی که قرار است تجربه کنید، کنار بیایید. این را درک کرده و خودتان را آزاد کنید.زندگی، زندگی کردن در یک سرزمین دور و خیالی که همه چیز در آن ایدآل است، نیست. زندگی کردن در اکنون است، با واقعیت. شما به هر ترتیبی می توانید برای رسیدن به یک آینده ایدآل تلاش کنید اما برای اینکار باید بتوانید با دنیا همانطور که امروز هست کنار بیایید.گاهی اوقات، از تجربه کردن جایی که دقیقاً هستیم خودداری می کنیم زیرا برحسب تجربیات گذشته مان باور داریم اینجا جایی نیست که باید باشیم. اما واقعیت این است که جایی که الان هستید دقیقاً جایی است که لازم بوده باشید تا بتوانید به جایی که فردا باید باشید برسید. پس قدر جایی که هستید را بدانید.خوشبختی یک طرزفکر است که فقط می توان آن را در زمان حال طراحی کرد. نقطه ای در آینده یا لحظه ای در گذشته نیست. بااینحال این باور اشتباه همه چیز را بر هم می ریزد. خیلی از جوانان تصور می کنند خوشبختیشان جایی در آینده منتظر آنهاست، درحالیکه افراد مسن تر باور دارند که بهترین لحظاتشان پشت سرشان بوده است. هیچکدام از اینها نباشید. نگذارید گذشته یا آینده زمان حال را از شما بدزدد.وقتی لبخند می زنید، زندگی بهتر می شود. مثبت بودن در موقعیت های منفی، ساده لوحانه نیست؛ نشانه رهبری و قدرت است. اگر در زمان هایی که چیزهای زیادی برای شکایت کردن و گریه کردن وجود دارد، ترجیح دهید لبخند بزنید و شکرگزار زندگی تان باشید، کار درستی انجام می دهید.به همه زیبایی هایی که اطرافتان وجود دارد فکر کنید، به آنها نگاه کنید و لبخند بزنید. برای همه چیزهای کوچکی که زندگی به شما داده است شکرگزار باشید زیرا وقتی همه آنها را کنار هم قرار دهید، می فهمید که تا چه اندازه اهمیت دارند. در آخر کار، این شادی و خوشبختی نیست که ما را شکرگزار می کند بلکه قدرشناسی و شکرگزاری است که شاد و خوشبختمان می کند.وسط سختی های زندگی، خیلی راحت می توانید به اطراف نگاهی انداخته و آدم هایی را ببینید که زندگی راحتی را می گذرانند. اما اینطور نیست. همه ما به طریقی در زندگی با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنیم. و اگر بتوانیم به آن اندازه شجاع باشیم که درمورد آن با همدیگر حرف بزنیم، متوجه خواهیم شد که در این احساس سردرگمی، تنها نیستیم.وقتی شرایط زندگی سخت شد، شما باید سخت تر شوید. برای داشتن یک زندگی آسان دعا نکنید. برای به دست آوردن قدرت برای تحمل سختی هایی که به عالی ترین زندگی ختم می شود دعا کنید. رسول خدا فرمودند: حکایت مومن حکایت ساقه گیاه است که بادها آن را به این سو و آن سو کج و راست می کنند. مومن هم به واسطه ی بیماریها و دردها کج و راست می شود. اما حکایت منافق، حکایت عصای آهنین بی انعطافی است که هیچ آسیبی به آن نمی رسد، تا اینکه مرگش به سراغش می آید و کمرش را در هم می شکند. اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص258(باب شدة ابلاء المومن حدیث25)، امام صادق عليه السلام:شديدترين بلاها در بين آفريدگان، نخست به پيامبران و سپس به اوصياء ميرسد و آنگاه به مثل و شبيهترين مردم به آنها. مومن به مقدار نيكي هايش آزموده ميشود. هر كه دينش درست و كارش نيك باشد، بلايش شديدتر است، چرا كه خداي عزوجل دنيا را مايه پاداش مومن قرار نداده و نه وسيله عذاب كافر. اما آن كه دينش نادرست و كارش سست باشد، بلايش اندك است. بلا به انسان مومن پرهيزكار زودتر ميرسد تا باران به سطح زمين.اصول كافي (ط-الاسلاميه)، ج۲، ص۲۵۹ (باب شدة ابلاء المومن حديث۲۹) چند راهکار ساده وجود دارد که شما خود را از این حالت بیرون بیاورید .ورزش یک راه حل جادویی برای مبارزه با افسردگی و ایجاد احساس شادی است. انجام مرتب تمرینات ورزشی به کنترل وزن، مبارزه با بیماریها و افزایش انرژی کمک میکند. ورزش کردن همچنین سبب بهبود وضعیت روحی و روانی شده و در شخص احساس شور و نشاط را بوجود میآورد .فعالیت بدنی به انتشار اندورفین در مغز کمک کرده و احساس خوشایندی را برای فرد به ارمغان میآورد. وخواب کافی داشته باشید،نداشتن خواب کافی به طور مستقیم با مشکلات، خلق و خو و روابط افراد ارتباط دارد. با د اشتن خواب کافی و مفید در شب، احساس شادی و رضایتمندی را در خود افزایش دهید.دوستی یکی از عوامل تعیین کننده در شادی یک فرد است .داشتن روابط نزدیک و صمیمانه و قرار گرفتن در محیطهای دوستانه به شما احساس امنیت و حمایت را القا میکند.تحقیقات انجام شده توسط دانشمندان نشان میدهد که کمک کردن به افراد و انجام کارهای خوب و پسندیده به افزایش حس رضایت و شادی در فرد کمک می کند.دانشمندان می گویند که انجام یک کار خوب برای فرد دیگر، احساس شادی و محبت را در هر دو طرف تقویت کرده و نگرش هر دو را نسبت به دنیای پیرامون مثبت میسازد.پیشنهاد آنها این است که در زمان احساس ناراحتی و غم، سعی کنید کارهای خوب و مثبتی را برای افراد(حتی غریبهها) انجام دهید. این کارها لزوما نباید کارهای بسیار بزرگ یا دشواری باشند. برای مثال شما در وسایل حمل و نقل عمومی مانند اتوبوس یا مترو میتوانید جای خود را به فرد دیگری بدهید یا به یک دوست نزدیک در تمیز کردن خانهاش کمک کنید.زمانی که شما احساس غمگین بودن یا عصبانیت میکنید، ممکن است روزها یا هفتهها را با این احساسات بد و منفی سپری کنید. برای رهایی از این احساسات منفی راه حل "نوشتن" را پیشنهاد میکنیم.تمام افکار و احساسات بد و ناخوشایند و آزار دهنده را با نوشتن از خود دور کنید. افراد میتوانند بدون هیچ محدودیت و قضاوتی، افکار و احساسات خود را بر روی کاغذ بیان کنند.پس از نوشتن تمام این احساسات بد و منفی، کاغذ را دور بیندازید. زیرا از نظر علمی ثابت شده که با دور انداختن آن، احساسات ناخوشایند از شما فاصله گرفته و روزنههای امید و شادی در شما شکل میگیرد. با آرزوی سعادت و رضایت در زندگی برای شما