ناشناس

خواستگاری

سلام من ۲۰ سالمه دانشجوام با پسری ۲۱ ساله توی دانشگاه اشنا شدم و به شدت به هم علاقه مند شدیم،ایشون ابتدایارتباطمون از من خواستگاری کرذن و گفتن جهت اشنایی من هیچ علاقه ای به ایشون نداشتم ولی به مرور زمان ک بیشتر همدیگرو داخل دانشگاه یا بیرون به علت یه سری مسایل دیدم خیلی بهم علاقه مند شدیم ، خصوصیت های رفتاری و اخلاقی که ملاک بود و دوستشون داشتم رو دارن و به گفتخ ایشون برای اون هم همینطوره، با پدرش برای اومدن به خواستگاری صحبت کرده و هم با مادرش ، پسری کاملا مغروره، زیاد با خانوادش راحت نبست ولی با این حساب صحبت کرده ولی خانوادش گفتن که خیلی زوده و باید با ۲۸سالگی صبر کنه ، داره پس انداز میکنخ برای خرید ماشین، اما خب دو سال طول میکشه، حمایتی از طرف خانوادش نیست بهش گفتن برو کار کن بعد دانشگاه و بعد بیا بریم خواستگاری خودش هم دوست داره مثل همه ی مردا ی کامل بی عیب و نقص بیاد جلوی خانوادم، سه سال دیگ قرار شده تا پایان کارشناسیمون صبر کنیم ... ما با هم ارتباط داریم بهم وابسته شدیم و خیلی بیرون میریم و یا صحبت میکنیم این کمی منو نگران میکنه استرس و اضراب دایمی برام ایجاد شده ک اگ خانوادم بفهمن مشکل میشه برام یا نکنه این ارتباط به ضرر رابطمون باشه . به شدت میشناسمش توی سختی ها و مشکلاتش رفتار و منشش رو دیدم الان این استرس دو چنان شده برای من خیلی میترسم ولی راهی نیست حتی سه سال دیگ هم به حد خیلی خوبی نرسیده تا واقعا بی مشکل مورد تایید خانوادم باشع. اما تا این سه سال چیکار کنیم ارتباطمون رو نمیتونیم قطع کنیم چون سعی کردیم، و حتی نمیتونیم کمترش کنیم، چون واقعا بخصوص به طرفم خیلی فشار زیادی وارد میشه و میبینم ک دیگ نمیتونه درس بخونه یا کاری انجام بده لطفا راهنماییم کنید
سه‌شنبه، 2 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

خواستگاری

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، ۲۰ ساله )

سلام من ۲۰ سالمه دانشجوام با پسری ۲۱ ساله توی دانشگاه اشنا شدم و به شدت به هم علاقه مند شدیم،ایشون ابتدایارتباطمون از من خواستگاری کرذن و گفتن جهت اشنایی من هیچ علاقه ای به ایشون نداشتم ولی به مرور زمان ک بیشتر همدیگرو داخل دانشگاه یا بیرون به علت یه سری مسایل دیدم خیلی بهم علاقه مند شدیم ، خصوصیت های رفتاری و اخلاقی که ملاک بود و دوستشون داشتم رو دارن و به گفتخ ایشون برای اون هم همینطوره، با پدرش برای اومدن به خواستگاری صحبت کرده و هم با مادرش ، پسری کاملا مغروره، زیاد با خانوادش راحت نبست ولی با این حساب صحبت کرده ولی خانوادش گفتن که خیلی زوده و باید با ۲۸سالگی صبر کنه ، داره پس انداز میکنخ برای خرید ماشین، اما خب دو سال طول میکشه، حمایتی از طرف خانوادش نیست بهش گفتن برو کار کن بعد دانشگاه و بعد بیا بریم خواستگاری خودش هم دوست داره مثل همه ی مردا ی کامل بی عیب و نقص بیاد جلوی خانوادم، سه سال دیگ قرار شده تا پایان کارشناسیمون صبر کنیم ...
ما با هم ارتباط داریم بهم وابسته شدیم و خیلی بیرون میریم و یا صحبت میکنیم
این کمی منو نگران میکنه استرس و اضراب دایمی برام ایجاد شده ک اگ خانوادم بفهمن مشکل میشه برام یا نکنه این ارتباط به ضرر رابطمون باشه . به شدت میشناسمش توی سختی ها و مشکلاتش رفتار و منشش رو دیدم
الان این استرس دو چنان شده برای من خیلی میترسم ولی راهی نیست حتی سه سال دیگ هم به حد خیلی خوبی نرسیده تا واقعا بی مشکل مورد تایید خانوادم باشع. اما تا این سه سال چیکار کنیم ارتباطمون رو نمیتونیم قطع کنیم چون سعی کردیم، و حتی نمیتونیم کمترش کنیم، چون واقعا بخصوص به طرفم خیلی فشار زیادی وارد میشه و میبینم ک دیگ نمیتونه درس بخونه یا کاری انجام بده
لطفا راهنماییم کنید


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیز ، آشنایی‌های طولانی مدت در رابطه تاثیر منفی دارد.آشنایی‌ها و نامزدی‌های طولانی مدت باعث به وجود آمدن سردی و توقعات زیاد در رابطه می‌شود شاید به این دلیل که مشکل رابطه قبل از ازدواج( در دوران آشنایی و نامزدی) بابعد از ازدواج بسیار متفاوت است.وقتی این رابطه طولانی میشود دو طرف تصور می‌کنند که یکدیگر را کاملاً شناخته‌اند در صورتی که وقتی دو نفر به طور رسمی یا به قول معروف زیر یک سقف می‌روند با وجود دیگر و واقعی‌تر از شخصیت یکدیگر آشنا می‌شوند که برایشان ناآشنا و گاه عجیب است.دختران معمولا تصور می کنند که برای یافتن همسر مناسب باید در یک رابطه احساسی با پسران دخیل شوند. اما واقعیت این است که در اکثر مواقع پسرانی طالب ارتباط دراز مدت، پنهانی، و احساسی و عاطفی با دختران هستند که شرایط ازدواج را ندارند و مایلند این خلاء را با یک رابطه دوستانه با یک یا چند دختر پر کنند و برای این کار از دادن قول ازدواج ابایی ندارند. تفاوتی که بیشتر در دختران و پسران در اوایل جوانی به چشم می خورد در مورد هدف از رابطه دوستی با جنس مخالف است.عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود. در این شرایط، طولانی شدن دوستی، عمق گرفتن آن و نزدیک شدن بسیار زیاد دختر و پسر به هم، برای دختران معنای قطعی شدن ازدواج را دارد. مثلا دختر خانمی فکر می کند حالا که 6 سال با یک نفر دوست بوده، امکان ندارد بتواند بدون او زندگی کند و بی شک طرف مقابل هم او را برای ازدواج در نظر دارد. این در حالیست که از نگاه پسرها ( اگر نگوییم همه، باید بگوییم اکثریت قریب به اتفاق آنها ) طولانی شدن یک رابطه دوستی که خانواده ها از آن اطلاع ندارند ویا اگر داشته باشتد هم آن را به رسمیت نشناخته اند ، به معنی گذرا بودن آن رابطه است و به محض فراهم شدن شرایط ازدواجشان، یا به محض آنکه با فردی موجه تر و مناسب تر از شما رو به رو شوند، رابطه دوستی شان را خاتمه می دهند.دوستی هایی که بنا به گفته دختران و پسران جوان بابت آشنایی بیشترشان با جنس مخالف و پر کردن اوقات فراغت به نحوی شادمانه! صورت می گیرد و گاهی برای توجیه عملکرد خود دم از شناخت برای ازدواج می زنند. دوستی هایی که شروع آن ساده اما عواقب آن سخت جبران ناپذیر است. بخصوص برای دختران که در این گونه دوستی ها بیشترین ضرر را در قالب شکست عاطفی تا هتک حرمت های اخلاقی باید متحمل شوند.این پسرها هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و…بدون پنهان کاری و وعده و وعید باید موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید.بهتر است علنی شدن رابطه در روزهای اول آشنایی باشد در غیر این صورت حداقل یک ماه بعد از آشنایی و کسب شناخت مقدماتی از همدیگر موضوع را به خانواده ها اطلاع داده و بقیه شناخت تان را به دوران نامزدی رسمی یا غیر رسمی واگذار کنید.اگر شرایط یکی از طرفین برای ازدواج یا رسمی شدن نامزدی آماده نیست، از همان ابتدا موعدی را برای علنی کردن رابطه مشخص کنید. مثلا دو ماه، سه ماه یا 6 ماه بعد. متناسب با این موعدی که در نظر گرفته اید، شدت و عمق رابطه یا میزان دیدارها و صحبت ها را تنظیم کنید تا رابطه تان همیشه تحت کنترلتان باشد و زیادی عمیق نشود.مردی که از دوران آشنایی چنین رفتارهایی دارند، نه تنها قابل اعتماد نیستند، بلکه شما را برای ازدواج هم در نظر ندارند:به جای شناخت منطقی شما، سراغ جنبه های احساسی رابطه می رود.از آشنایی با خانواده شما طفره می رود.عفت را زیر پا می گذارد، درخواست های نامشروع دارد یا درباره مسائل جنسی، تحریک کننده و نا متعارف با شما صحبت می کند.مایل است آشنایی تان طولانی شود و برای آن زمان مشخصی را اعلام نمی کند.به شما می گوید که درگیر یک رابطه اجباری شده و خانواده اش دختر دیگری را برای او در نظر گرفته اند اما او مایل است از او فرار کند و شما را به همسری برگزیند.و...اگر این صحبت ها را در میان حرف هایشان میزنند ،شخص قابل اعتمادی نیستند .شما به ایشان هیچ قولی ندهید و بگویید من خواستگاران خود را میبینم و اگر تا زمانی که شما شرایط خوبی پیدا کردید وتمایل داشتید به خواستگاری من بیایید .وگرنه دختر عزیزم شما با صرف وقت و بار عاطفی در این مدت و اینکه شاید خواستگاران به مراتب بهتری داشته باشید باید به این قضیه نگاه کنید .و ممکن است سه سال بعد نظر این آقا پسر تغییر کندو یا خانواده آنها یا شما قبول نکنند و شما زمان را از دست داده باشید و ضربه عاطفی بزرگی بخورید که مشکلات زیادی برای شما ایجاد میکند .پس به وعده هایی که جنبه هیجانی دارد دل نسپارید .و قاطعانه برخورد کنید. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.