ناشناس

عشق

سلام. حدودا یکسالی میشه که عاشق پسری شدم.دوماه دیگه وارد یکسال می شیم.به شدت بهش وابسته شدم و گاهی اونقدر حالم بد می شه که حرفام از سر دلتنگی با گله و شکایت بیان می کنم.هم من هم ایشون هر دو بهم علاقه مندیم و عاشقانه همو دوست داریم.اما با توجه به موقعیت کاری شلوغ و سنگین ایشون گاهی نسبت به ابراز احساسات من بی حواسی نشون میده.اون لحظه واقعا دلگیر می شم و حالم بد میشه و نمی تونم درست فکر کنم.زیاد دوسش دارم همین باعث شده گاهی درکش نکنم و انتظار داشته باشم همیشه کنارم باشه.و به تک تک احساساتم پاسخ بده.شرایط کاری و ذهنیش واقعا سخته و پر از مشغله ست.می خوام بیشتر مایه ی ارامشش باشم تا اینکه تنش ایجاد بشه. ایشون فردی به شدت قابل احترامن رفتاری لوس و یا بچگونه ندارن.خیلی هم منو دوست دارن.از او دسته از ادمایی هستن که دایما نمی تونن احساساتشون رو بروز بدن اما با محبت و مهربونن.همین بروز ندادن هم باعث می شه بعضی وقتا ازش عصبانی بشم.روی کوچکترین موردی به شدت واکنش نشون می دم و تند می شم.می خوام بتونم صبور تر باشم تا رابطمون کمتر دچار دعواهایی بشه که حتی ریشه ی دعواهامون چیزهای کوچیک وبسیار ریز هست که واقعا ارزشی ندارن که ختم به بحث بشن.من ازش توجه همیشگی رو می خوام و تا نسبت بهم کمی بی توجه می شه بهم می ریزم.با اینکه می دونم به خاطر شغلش و مشغله ها ذهنیش هست. اگه می شه کمکم کنید احساس عشقی که دارم به ایشون باعث رفتارهای تندم نشه و بتونم یک رابطه ی پایدار و با ارامش براشون بسازم.
دوشنبه، 29 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

عشق

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 19 ساله )

سلام.
حدودا یکسالی میشه که عاشق پسری شدم.دوماه دیگه وارد یکسال می شیم.به شدت بهش وابسته شدم و گاهی اونقدر حالم بد می شه که حرفام از سر دلتنگی با گله و شکایت بیان می کنم.هم من هم ایشون هر دو بهم علاقه مندیم و عاشقانه همو دوست داریم.اما با توجه به موقعیت کاری شلوغ و سنگین ایشون گاهی نسبت به ابراز احساسات من بی حواسی نشون میده.اون لحظه واقعا دلگیر می شم و حالم بد میشه و نمی تونم درست فکر کنم.زیاد دوسش دارم همین باعث شده گاهی درکش نکنم و انتظار داشته باشم همیشه کنارم باشه.و به تک تک احساساتم پاسخ بده.شرایط کاری و ذهنیش واقعا سخته و پر از مشغله ست.می خوام بیشتر مایه ی ارامشش باشم تا اینکه تنش ایجاد بشه.
ایشون فردی به شدت قابل احترامن رفتاری لوس و یا بچگونه ندارن.خیلی هم منو دوست دارن.از او دسته از ادمایی هستن که دایما نمی تونن احساساتشون رو بروز بدن اما با محبت و مهربونن.همین بروز ندادن هم باعث می شه بعضی وقتا ازش عصبانی بشم.روی کوچکترین موردی به شدت واکنش نشون می دم و تند می شم.می خوام بتونم صبور تر باشم تا رابطمون کمتر دچار دعواهایی بشه که حتی ریشه ی دعواهامون چیزهای کوچیک وبسیار ریز هست که واقعا ارزشی ندارن که ختم به بحث بشن.من ازش توجه همیشگی رو می خوام و تا نسبت بهم کمی بی توجه می شه بهم می ریزم.با اینکه می دونم به خاطر شغلش و مشغله ها ذهنیش هست.
اگه می شه کمکم کنید احساس عشقی که دارم به ایشون باعث رفتارهای تندم نشه و بتونم یک رابطه ی پایدار و با ارامش براشون بسازم.


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، شما شاید فرد مورد نظرتان را پیدا کرده باشید ولی مسیر آشنایی شما و ادامه دار شدن این رابطه به ضرر هر دو شما ست و همین احساس شما هم ناشی از ایم مسئله میباشد و این علاقه شما را به پریشانی دائم میکشاند چنانکه الان باعث تندی رفتار شما شده است . اگر واقعا این ارتباط برای ازدواج میباشد شما باید با خانواده های خود مطرح کنید و چنانچه مطرح کرده اید هر مقطعی از رابطه باید یک زمان خاص را طی کند برای آشنایی پیش از ازدواج 4 ماه کفایت میکند و آن هم تحت نظارت خانواده ها و بدور از وابستگی عاطفی ولی شما مسیر را گم کرده اید و این باعث میشود ضربه بزرگی در زندگی به یکدیگر وارد کنید .تجربه نشان داده است که این روابط دوستانه طولانی،در اکثر اوقات به ازدواج ختم نمیشود و یا اگر بشود به سرعت طلاق خواهند گرفت ، به این دلیل که این روابط دوستانه طولانی به مرور باعث سردی و عدم جذابیت طرف مقابل برای ازدواج میشود . اگر ایشان مایل به ازدواج با شما هستند باید به اتفاق خانواده به خواستگاری شما بیایند چه ضمانتی وجود دارد که بعد از یک دوستی طولانی ووابستگی زیادی که شما به ایشان پیدا کردید ، ایشان شما را برای ازدواج به خانواده خود معرفی کند و آیا آنها موافقت خواهند کرد یا خیر ، پس قبل از اینکه شرایط آینده خود را بدانید به کسی دل نبندید ،ایشان باید نسبت به شما مسئولیت پذیر باشد در آن صورت شما میتوانید سرمایه عاطفی خود را خرج کنید .به طور كلي روابط باز و آزاد دوجنس مخالف پيش از ازدواج، داراي آفت‏ها و آسيب‏هاي رواني و اجتماعي جبران ناپذيري است. در ذيل به چند نمونه از اين آسيب‏ها اشاره مي‏شود:فقدان شناخت درست و واقع بينانه: معمولا ادّعا مي‏شود اين گونه روابط و دوستي‏ها به انگيزه ازدواج شكل مي‏گيرد، ولي با كمي دقّت فهميده مي‏شود، روح حاكم بر اين گونه دوستي‏ها، عشق‏ورزي كور است نه خردورزي. پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است. در حالي كه تصميم‏گيري درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تكيه بر عقلانيّت و خردورزي ممكن است. دوستي‏هاي قبل از گزينش همسر، راه عقل را مسدود و چشم واقع بين انسان را كور مي‏سازد و اجازه نمي‏دهد تا يك تصميم صحيح و پيراسته از اشتباه گرفته شود. اين نوع انتخاب‏ها كه در فضايي آكنده از احساسات و عواطف انجام مي‏گيرد. به دليل نبود شناخت عميق و واقع‏بينانه، زندي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار مي‏سازد.ايجاد جو بدبيني: اين گونه دوستي ها نه تنها مشكلي را براي دختران و پسران حل نمي‏كند بلكه بر مشكلات آنان مي‏افزايد.اين گونه دوستي‏ها و روابط اگر به ازدواج بي‏انجامد پس از مدتي از شكل‏گيري زندگي جو بدبيني و سوءظن را به دنبال خواهد داشت.پسر به خود مي‏گويد اين دختر وقتي به راحتي با من پيوند و رابطه برقرار نمود، پس از اعتقاد و ايمان قوي برخوردار نيست. بنابر اين از كجا معلوم پيش از ارتباط با من، با فرد ديگري طرح دوستي نريخته است. از كجا معلوم كه در آينده با اين كه همسر من است با ديگري ارتباط برقرار نكند؟دختر نيز همين تصور را نسبت به پسر دارد.بر اين اساس اين گونه ازدواج‏ها داراي پايه واساسي سست و متزلزل است و تجربه نشان داده كه سريع منجر به طلاق و جدايي مي‏گردد.افرادي كه پيش از ازدواج با يكديگر رابطه داشته‏اند بعد از ازدواج در حلّ مشكلات خود عاجزند، چرا كه نسبت به يكديگر بسيار بدبين هستند. ارتباطات اين افراد زودتر از افرادي كه با يكديگر دوست نبوده‏اند، سرد و منجرّ به طلاق مي‏شود. افت تحصيلي يا ركود علمي: اين گونه روابط باعث مي‏شود كه دو طرف تمام فكر و توجه و تمركز خود را صرف ديدارها و ملاقات‏هاي حضوري و تلفني خود بكنند و اين بزرگ‏ترين مانع براي رشد و ترقي علمي است؛ زيرا تحصيل دانش نيازمند تمركز نيروهاي فكري وروحي است.دل‏مشغولي و اضطرابي كه در اثر اين گونه پيوندها پديد مي‏آيد بزرگ‏ترين سد راه تعالي علمي و تحصيلي است.جاذبه و دل ربايي‏ها مربوط به روزها و ماه‏هاي اول دوستي است. ولي ديري نمي‏پايد كه اين روابط عادي شده و به جدايي مي كشد. حس تنوع طلبي انسان از يك طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف ديگر باعث مي‏شود برخي سراغ ازدواج و تشكيل خانواده نروند جامعه‏اي كه از تشكيل كانون خانواده استقبال نكند هيچ‏گونه ضمانتي براي رشد و شكوفايي فضايل انساني در آن وجود ندارد. عمده خوبي‏ها و كمالات والاي انساني در پرتو تشكيل خانواده‏اي سالم، به فعليت مي‏رسد. در دوستي‏هاي موجود بين دختران و پسران، از آنجا که مقاومتي بسيار قوي از طرف پدر يا مادر يا جامعه براي ممانعت از برقراري اين دوستي‏ها وجود دارد، اين گونه دوستي‏ها با مخاطرات رواني گوناگوني از جمله اضطراب و تشويش همراه است.بنابر اين وجود چنين دلهره‏ها و اضطراب‏هايي که گاهي لطمه‏هاي جبران ناپذيري بر جسم و روان انسان دارد، از جمله آسيب‏هاي اين گونه روابط است.آيا پسنديده نيست كه انسان سرمايه عشق و محبت خود را براي زندگي آينده خويش پس انداز کند؟! خواهر عزیزم رابطه دوستانه طولانی قبل از ازدواج به هيچ وجه سبب دوام زندگي زناشويي نمي‏شود .پس خود را درگیر این رابطه نکنید و اگر واقعا مایل به ازدواج هستید خانواده ها را برای ازدواج راضی کنید وگرنه ادامه دادن این رابطه به این شکل به شما و آینده تان ضربه خواهد زد . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.