ناشناس

همسرم

سلام و خسته نباشید خدمت شما،شش سال پیش با همسرم ازدواج کردم من اهل تهران همسرم چالوس، همسرم فرزند شهید هستند و خواهر و برادری ندارند و قرار شد از اول که با مادر ایشان زندگی کنیم و تا حالا هم مشکلی از این بابت نداشتم ولی از اول همسرم قول دادن هر وقت دلتنگ شدم میتونم با ایشان یا اگر نتوانستند به تنهایی به دیدن خانوادم برم ولی بعد به دنیا آمدن دخترم چون وابستگی داشتند به دخترم ازم خواستند همیشه با هم به دیدن خانواده برویم من هم برای آرامش خودمون پذیرفتم ولی الان مدتی است که وقتی نزدیک رفتن به تهران جهت بازدید از خانواده ام رو داریم لد خلقی ایشان شروع میشه و همیشه باید با التماس و خواهش و گاهی گریه ایشون رو.راضی به رفتن کنم این بار گفتن دیگه لزومی نداره هر ماه به دیدار خانواده ات بریم و هر وقت هم خواستیم بریم پنجشنبه عصر میریم و.جمعه صبح بر میگردیم من واقعا این شرایط رو.نمیتونم تحمل کنم و خسته شدم میگم پس دلتنگی من چی میگه خودت تنها میتونی بری ولی بدون بچه من با این مرد خود خواه چه کنم؟ ایشون خیلی خیلی انحصار طلب هستن واقعا دیگه بریدم حتی به فکر جدایی هم افتادم ولی فرزندم رو چه کنم، در ضمن ابدا راضی نمیشن که نزد مشاور بریم و میگن اگر پیش مشاور رفتی دیگه نه نیا و.برو، تروخدا کمکم کنید
چهارشنبه، 7 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

همسرم

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 35 ساله )

سلام و خسته نباشید خدمت شما،شش سال پیش با همسرم ازدواج کردم من اهل تهران همسرم چالوس، همسرم فرزند شهید هستند و خواهر و برادری ندارند و قرار شد از اول که با مادر ایشان زندگی کنیم و تا حالا هم مشکلی از این بابت نداشتم ولی از اول همسرم قول دادن هر وقت دلتنگ شدم میتونم با ایشان یا اگر نتوانستند به تنهایی به دیدن خانوادم برم ولی بعد به دنیا آمدن دخترم چون وابستگی داشتند به دخترم ازم خواستند همیشه با هم به دیدن خانواده برویم من هم برای آرامش خودمون پذیرفتم ولی الان مدتی است که وقتی نزدیک رفتن به تهران جهت بازدید از خانواده ام رو داریم لد خلقی ایشان شروع میشه و همیشه باید با التماس و خواهش و گاهی گریه ایشون رو.راضی به رفتن کنم این بار گفتن دیگه لزومی نداره هر ماه به دیدار خانواده ات بریم و هر وقت هم خواستیم بریم پنجشنبه عصر میریم و.جمعه صبح بر میگردیم من واقعا این شرایط رو.نمیتونم تحمل کنم و خسته شدم میگم پس دلتنگی من چی میگه خودت تنها میتونی بری ولی بدون بچه
من با این مرد خود خواه چه کنم؟ ایشون خیلی خیلی انحصار طلب هستن واقعا دیگه بریدم حتی به فکر جدایی هم افتادم ولی فرزندم رو چه کنم، در ضمن ابدا راضی نمیشن که نزد مشاور بریم و میگن اگر پیش مشاور رفتی دیگه نه نیا و.برو، تروخدا کمکم کنید


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، شاید در این ماجرا همسر شما مقصر باشد اما توجه کنید که هدف اصلی و وظیفه اصلی شما حفظ زندگی خودتان است. شاید شما ناخواسته در طول زمان با توجه بیش از حد به خانواده خودتان به او حس بدی منتقل کرده اید که اگر ادامه پیدا کند باعث مشکلات بسیار زیادی در زندگیتان خواهد شد. شاید شما بگوئید من به او گفته بودم! اما گفتن یک مساله دلیل خوبی برای عدم توجه کافی به زندگی نیست. به طور کلی این توجه شما به مادرتان خیلی هم خوب است و به همین دلیل هم ایشان این مساله را در ابتدا قبول کرده اند. اما اگر همسر شما احساس کند این کار اولویت اول زندگی شما شده است حتی با تمام کارهایی که شما برای او می کنید احساس عدم توجه می کند. این شاید برای شما قابل درک نباشد که چرا به همه این کارها او همچنین حسی دارد. اما حس نفر دوم بودن در زندگی مشترک از لحاظ اولویت توجه باعث مشکلات روحی زیادی می شود.او با این کارها ، توجه و محبت شما را درخواست می کند. در این مساله بر خلاف ظاهر مساله که ایشان مقصر هستند شاید در باطن شما کمتر از او مقصر نباشید. این که برای هر کدام از زوجین زندگی مشترک اولین اولویت در زندگی باشد یک مساله حیاتی است. پرداختن بیش از حد به دیگران مثل پدر و مادرها یا بچه‌ها می‌تواند به رابطه شما آسیب بزند مثلا بعضی از زوج‌ها هستند كه با به دنیا آمدن بچه همه توجه خانم به سمت بچه می‌رود در این مواقع آقا به مرور احساس ناامنی و عدم توجه می‌كند و آسیب می‌خورد و حتی احتمال خیانت وجود دارد و... یا مثلا آقا اولویت اول را به پدر و مادرش بدهد و در اولویت بعدی زندگی مشتركش را قرار می‌دهد و اول از همه برایش مهم است كه والدینش چه می‌گویند در صورتی كه وقتی ازدواج می‌كنید ضمن احترامی كه برای پدر و مادرها قائلید باید اولویت اول را به همسرتان بدهید و نظر او برای‌تان مهم‌تر از هركس دیگر باشد تا زندگی‌تان را بهتر مدیریت كنید.با همه این تفاسیر اکنون برای حل مساله سعی کنید حرف همسرتان را بی چون و چرا و بدون دلیل خواستن گوش کنید! شاید غیر منطقی به نظر برسد ولی شما با این کار در حال کم کردن حساسیتی هستید که در طول این مدت ایجاد کرده اید. از گذشت و ایثار هیچگاه پشیمان نشوید مخصوصا برای کسی مثل همسر! اینکه او قبلا با این مساله مشکلی نداشته نشان می دهد انسان منطقی است و اینکه پس از مدتی به دلایلی حساس شده است. اینکه خانواده شما نیاز به کمک دارند نباید باعث شود که پایه های زندگی خود را سست کنید. دقت کنید که دور شدن زوجین از هم به هر دلیلی زندگی را بسیار بسیار آسیب پذیر می کند و شاید وقتی به این مساله پی ببرید که خیلی دیر شده باشد.سعی کنید همسرتان شما را در دیدارهاییتان با مادرو خواهرتان همراهی کند. خلوتهای طولانی شما با خواهر و یا مادرتان احساس بدی به مرد منتقل می کند که حرفهایی دارید که به او نمیزنید و این بدترین اتفاق ممکن در یک زندگی است که کسی به شریکش اعتماد نکند. همراهی همسرتان با شما در گفتگوها به او اعتماد بیشتری از جانب شما می دهد. حتی در کمک ها هم می توانید از او کمک بگیرید و نقش او را پررنگ تر کنید. سعی کنید در مواجهه با اختلافات ناگزیر زندگی مشترکتان، صبر پیشه کنید و اساس کار خود را حل تعارضات قرار دهید. بنابر این، توصیه می‌کنیم کمی تأمل کرده و عاقلانه برخورد کنید. با بی‌توجهی و غلبه بر افکار منفی و بی‌اساس، می‌توانید خودتان حلال مشکلات زندگی مشترکتان باشید. بهتر است شروع کننده حرکت اول برای حل تعارض، خودتان باشید. سعی کنید همیشه در این امر از همسرتان پیشی بگیرید. با کنار گذاشتن خشم و عصبانیت موقت در لحظه تعارض، تلاش کنید آرامش را به زندگی خود و همسرتان برگردانید تا به واسطه آن بتوانید با حفظ ارزش خود و کسی که بسیار او را دوست می‌دارید، پایداری زندگی مشترکتان را تضمین کنید. دوستی همسران با یکدیگر باعث می‌شود که زوجین نسبت به هم، مهربان و صبور باشند، مۆدبانه برخورد کنند، متواضع باشند، به صحبت‌های یکدیگر گوش دهند، یکدیگر را درک کنند، و از همه مهم‌تر آن‌که برای حل تعارضات و مشکلات به وجود آمده، تلاش کنند. همسرانی که دوست یکدیگرند، جریان عشق در زندگی‌شان را لمس و تجربه می‌کنند، تا آنجایی که مشکل دیگری را مشکل خود می‌دانند و برای رفع آن از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنند، چرا که یقین دارند خود و همسرشان یک روح در دو تن هستند و هر تن زخمی می‌تواند روح واحدشان را جریحه‌دار و زخمی کند. خواهر گلم شما برای اصلاح روابطتان یک تکنیک کاربردی را باید انجام دهید .هر روز در ساعت معینی که هر دو شما راحت تر هستید ووقت بیشتری دارید ، 20 دقیقه روبه روی هم قرار بگیرید و دو دست یکدیگر را بگیرید و به چشمان یکدیگر خیره شوید (خیره شدن درچشمان هم و با محبت نگاه کردن لازمه اصلی اجرای این تکنیک میباشد ) و در این 20 دقیقه این رفتارها ادامه دار است و در ضمن آن، شما باید با یکدیگر صحبت کنید و هر روز یک ویژگی مثبت همدیگر را با جزئیات مطرح کنید(هر دو شما) ده دقیقه شما و ده دقیقه ایشان اگر زمان اضافه آمد حتی میتوانید بر سر مسائل جذاب بین خودتان صحبت کنید در این بیست دقیقه نه سرزنش نه بی احترامی نه دلخوری و نه ...هیچ جنبه منفی به ارتباط خود راه ندهید .این رفتار رو دو هفته پشت سر هم انجام دهید .وتا ثیر مثبت ان را ببینید. و ببینید که همسرتان برای خوشحال کردن شما حاضر میشود که هر ازگاهی به مادرتان سر بزنید و شما میتوانید به صورت تلفنی نیز جویای حال آنها شوید . هیچ گاه در بدترین شرایط نیز به طلاق فکر نکنید چرا که تصمیم غیر منطقی و عجولانه ای ست و قطعا آسیب های بیشتری خواهد داشت . در یك خانواده یك خواهر و برادر كه والدین یكسان هم دارند تفاوت‌های زیادی با هم دارند چه برسد به زوج كه از دو دنیای متفاوت با خانواده‌های مختلف آمده‌اند. باید تفاوت‌ها را پذیرفت، اگر بخواهید مرتب طرف مقابل را زیر سوال برده و او را به خاطر عادت‌هایش بازخواست كنید، بحث‌ها شروع خواهد شد بنابراین اول باید بپذیرید با هم اختلاف سلیقه دارید و بعد با هم فكر كنید كه چگونه به نقطه اشتراك برسید. در حقیقت، اگر به دنبال صلح و آشتی باشید، می‌توانید به آن برسید وگرنه دور چرخه‌ای باطل می‌چرخید و در نهایت هم کار به جایی نخواهید برد.اختلاف نظر و سلیقه، جزیی جدانشدنی از زندگی زناشویی است و مشکلات زندگی مشترک، صرفاً مختص به ارتباط شما با همسرتان نیست. بسیاری از زن و شوهرها اختلاف نظر دارند و حتی ممکن است هر روز بر سر مسائل مختلف، بگو و مگو داشته باشند. نگاه بدبینانه خود به اختلافات و مشاجرات زناشویی را تغییر دهید و بدانید که شما اولین زن و شوهری نیستید و نخواهید بود که اختلاف نظر دارند و بر سر حل مسائل زندگی‌شان جروبحث می‌کنند.بهتر است ضرب‌المثل قدیمی "زن و شوهر دعوا کنند و ابلهان باور کنند" را آویزه گوشتان کنید و بپذیرید که تعارضات و اختلافات شما با همسرتان، نمک زندگی مشترکتان است، تا آنجایی که گاهی چاشنی دعوا، به جای تلخی، زندگی‌تان را شیرین‌تر می‌کند و شما را نسبت به هم عاشق‌تر و شیداتر؛ به شرط آن که در مصرف آن افراط نکنید و بدانید با پیمودن این ناهمواری‌ها است که می‌توانید به شناخت کامل‌تر از یکدیگر برسید .در جهت پذیرش یکدیگر گام بردارید .به هر حال، شما همسرتان را دوست داشته‌اید و او را به عنوان همسر انتخاب کرده و پذیرفته‌اید، پس بهتر است مسئولیت انتخاب خود را بپذیرید و تا آخرین نفس، بر سر انتخاب خود بمانید و تمام تلاش خود را برای برقراری آرامش و سامان زندگی مشترکتان بکار گیرید. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی در کنار همسر و فرزند دلبندتان .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.