ناشناس

خانواده

سلام من چند ماهه ازدواج کردم..18سالمه و فقط به خاطر اينکه از دست پدرم راحت شم بااقاي که14سال از خودم بزرگتره وصلت کردم.اون خيلى منو دوست داره ولى من هرکارى ميکنم نميتونم علاقه اى بهش پيدا کنم..همين هم باعث شده ک اذىتش کنم و ببخششى نداشته باشم..کمکم کنيد
دوشنبه، 19 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

خانواده

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 18 ساله )

سلام من چند ماهه ازدواج کردم..18سالمه و فقط به خاطر اينکه از دست پدرم راحت شم بااقاي که14سال از خودم بزرگتره وصلت کردم.اون خيلى منو دوست داره ولى من هرکارى ميکنم نميتونم علاقه اى بهش پيدا کنم..همين هم باعث شده ک اذىتش کنم و ببخششى نداشته باشم..کمکم کنيد


مشاور: خانم دکتر طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما دختر عزیزم دختر گلم ،اگر چه شما در این انتخاب خود به صرف رهایی از اذیت های پدر دچار یک ازدواج شتاب زده شدید و نه خود را در نظر گرفتید نه جوانی که قطعا با امید به خواستگاری شما آمده و برای آینده زندگیش با شما برنامه ها ریخته ،پس به جای اینکه مجدد اشتباه کنید و شتابزده تصمیم بگیرید .با خود تان روراست باشید، مسلما تفاوت سني که در برخي مواقع حالت «شکاف سني» به خود مي گيرد براي زوجيني که بيش از يک دهه با يکديگر فاصله سني دارند مخاطرات زيادي را به همراه دارد. پختگي زياد يکي از طرفين در مقابل ناپختگي و بي تجربگي هاي طرف مقابل، مهم ترين عاملي است که کفه ترازوي ارتباط را در بيشتر ابعاد زندگي زناشويي نامتوازن مي سازد.ترس از دست دادن همسر، وابستگي به او، احساس برتري و کامل بودن، موظف دانستن خود واحساس مسئوليت نسبت به کنترل رفتارهاي فرد کوچک تر، زير سوال بردن تعدادي از رفتارهاي او، کهولت سن و زوال جسمي و ... همه و همه از جمله نگراني هايي است که در اين نوع روابط گريبان گير همسر «مسن تر» مي شود.فرد «کوچک تر» نيز با نگراني هايي نظير دلزدگي و سردشدن نسبت به رابطه زناشويي، احساس بي حوصلگي و تمايل به انزوا، احساس خجالت زدگي از حضور در جمع و معرفي همسر به دوستان و آشنايان، حس پشيماني و ...، دست و پنجه نرم مي کند.اگر چه فاصله سنی شما زیاد میباشد ولی نمیتوان به صرف آن به جدایی فکر کنید ،دلیل عدم علاقه مندی شما بسیار مهم است اگر دلیل خاصی ندارید .بدانید که این تفاوت سنی اگرچه توصیه نمیشود ولی در برخی موارد مزایای زیادی خواهد داشت از جمله اینکه می توان با کمک این مرد از دیدگاهی متفاوت به دنیا نظر کرد و مسائل و مشکلات را با نگاهی عمیق تر حل کرد.روبه رو شدن با مردی که از نظر مالی به موفقیت و ثبات رسیده، برای بیشتر زن ها خوشایند است چراکه مردی که سن بیشتری دارد ، احتمالا شرایط مالی بهتری دارد.دخترانی که رابطه عاطفی محکمی با پدرشان نداشته اند برایشان ازدواج با مردی مسن تر جذاب است چراکه به دنبال مردی هستند که آنها را زیر پر و بال خود بگیرد و ترسهایشان را دور کند.مردهایی که اختلاف سنی زیادی با همسرشان دارند، دوست دارند به هر طریقی شریک زندگی شان را از خود راضی نگه دارند تا مبادا همسرشان به دلیل اختلاف سنی دچار مشکل شود.مردانی که همسران کم سن دارند، نگران از دست دادن آنها هستند. مثلاً نگران آن هستند که مبادا همسرشان روزی از آنان طلاق بگیرد و زندگی آنان را متلاشی کند و در نتیجه محبت بیشتری به همسرشان می کنند.مرد با تجربه بسیاری از مشکلات را مدیریت می کند و نمی گذارد به این راحتی ها بحرانی در زندگی ایجاد شود و در نتیجه زندگی حالت یکنواخت تری دارد.مرد با بیشتر چشیدن خوب و بدی های دنیا قدر زن و زندگی اش را بیشتر می داند. هرچند علاقه اولیه پسر و دختر از شرایط لازم برای یک ازدواج موفق است اما یک ازدواج موفق لوازم دیگری نیز نیاز دارد که از جمله آنها موافقت و هماهنگی خانواده ها است. متأسفانه مشکلی که شما مطرح نموده اید مشکل بسیاری از دختر پسرها به شمار می رود.رضایت داشتن یك فرد از زندگی، تنها منوط به داشتن و برخورداری از نعمت و سرمایه( مادی و معنوی) نیست، بلكه به شناختن نعمت و حق شناسی آن نیز هست! چه بسا فردی از داشته‌های فراوانی برخوردار باشد اما از زندگی خویش رضایت نداشته باشد و حال آنكه شخصی در مقابل باوجود عدم برخورداری از داشته قابل توجه، از زندگی خویش راضی باشد. رضایت از زندگی از درون افراد و مبتنی بر سرمایه‌های فردی، می‌جوشد، و اگر قرار باشد از دیگران وام گرفته شود، نه تنها رضایتی در كار نخواهد بود بلكه جز تلاطم و تشویش چیز دیگری به ارمغان نخواهد آورد . دختر عزیزم ،اگر ذهن فردی گرفتار تحریفات شناختی گردد، تفسیری كه از امور مختلف خواهد داشت، تفسیری تحریف شده خواهد بود كه در صورت تكرار، خروجی آن می‌تواند اضطراب، افسردگی، نارضایتی از زندگی وعدم علاقه به شوهر و ...باشد. تحریف شناختی به زبان ساده و خودمانی، همان عینک بدبینی یا خوشبینی است که میتواند تمام تفسیرها و نگاه ما را به زندگی یا به یک فرد یا یک اتفاق عوض کند. نگاهی که با برداشتن آن عینک به کلی متفاوت می شود. وضعیت فعلی شما معلول عدم ازدواج با معشوقتان نیست، بلكه ناشی از نوع نگاه و روش غلط شما در مواجه با مسائل و تفسیر همراه با تحریف از وقایع است. و مادامیكه چنین رویكردی بر قضاوتهای شما حاكم باشد، نتیجه‌ای جز عدم رضایت از وضع موجود ( به صورت افراطی و پاتولوژیك) به دنبال نخواهد داشت چه با معشوقه ازدواج كنید و یا ازدواج می‌كردید و چه ازدواج نمی‌كردید!شما ناراضی بودید ،پس نگاه بدبینانه را از خود دور سازید.افرادی که در وضعیت شما قرار دارند به هیچ وجه نقاط منفی و بدی ها و آسیب هایی که از طرف مقابل متحمل میشوند را نمی بینند و به همین دلیل علاقه و وابستگی آنها ثابت می ماند. شما با تهیه لیستی از نقاط مثبت همسرتان (مطئنا همه ما آدمها هم نقاط مثبت داریم و هم نقاط منفی) آن را هر روز مرور کنید تا نگرشتان نسبت به ایشان منطقی تر شده و احساس بهتری پیدا کنید. در مقابل درباره امتیازات و خوبی های ماندن و زندگی کردن با ایشان با خود فکر کنید و سعی کنید با خوشحالی از اینکه با ایشان ازدواج کرده اید مطالبی را یادداشت کنید. و با خود بیندیشید كه ایشان نیز یك انسان دارای نقص هستند، مثل همه. سعی کنید بدون خود سرزنشی و مقایسه، نقاط مثبت و خوبی های خودتان را فراموش نکنید و با نوشتن و مرور و نادیده و بی ارزش نکردن آنها به آینده خوشبین و امیدوار باشید.انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی، تعاملات اجتماعی، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند .به تغذیه ( نه كم خوری و نه پرخوری، استفاده بیشتر از ویتامینها(میوه)، و خواب خود اهمیت بدهید ( متوسط ۷ ساعت، حذف خواب روزانه و مبادرت به خواب سرشب )با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید. موفقیتهای خویش را كه در واقع نعمتهای الهی هستند را به صورت روزانه بنویسد و شكر آن را ادا كنید. سعی کنید تمام اوقات خود را با همسرتان بگذرانید و با برقراری ارتباط های عاطفی از طریق صحبت کردن، اس ام اس و تماس تلفن، نیازهای خود را در کنار همسرتان برآورده کنید. همانطور که خودتان هم میدانید یکی از راههای آرامش یافتن و خلاصی از دست افکار مختلف انحرافی، تقویت معنویت و ارتباط با خدا است زیرا که اوست که آرامشگر واقعی است .میتوانید هر زمانی که احساسات و افکار ناخواسته به ذهنتان هجوم می آورد با گفتن ذکر، آرام آرام آنها را از خود دور کنید. دخترگلم ،شما برای تزریق عشق به روابطتان یک تکنیک کاربردی را باید انجام دهید .هر روز در ساعت معینی که هر دو شما راحت تر هستید ووقت بیشتری دارید ، 20 دقیقه روبه روی هم قرار بگیرید و دو دست یکدیگر را بگیرید و به چشمان یکدیگر خیره شوید (خیره شدن درچشمان هم و با محبت نگاه کردن لازمه اصلی اجرای این تکنیک میباشد ) و در این 20 دقیقه این رفتارها(خیره شدن و فشردن دست ها ی یکدیگر) ، ادامه دار است و در ضمن آن، شما باید با یکدیگر صحبت کنید و هر روز یک ویژگی مثبت همدیگر را با جزئیات مطرح کنید(هر دو شما) ده دقیقه شما و ده دقیقه ایشان اگر زمان اضافه آمد حتی میتوانید بر سر مسائل جذاب بین خودتان صحبت کنید در این بیست دقیقه نه سرزنش نه بی احترامی نه دلخوری و نه نفرتی ...هیچ جنبه منفی به ارتباط خود راه ندهید .این رفتار رو دو هفته پشت سر هم انجام دهید .وتا ثیر مثبت آن را ببینید .حتما ساعت و زمان خاص و یک تعهد دو طرفه در اجرای این تکنیک که مورد نیاز هست را رعایت کنید . خوشحال میشویم تاثیرات مثبتی که در زندگی شما ایجاد میشود بعد از اجرای این تکنیک را با ما در دو هفته آینده از طریق مکاتبه در جریان بگذارید . البته حتما باید به طور دقیق و روزانه انجام شود .دختر عزیزم اگر بعد از انجام این تکنیک ها و با گذر زمان علاقه ای درشما ایجاد نشد حتما به صورت حضوری نیز به مشاور مراجعه کنید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در کنار همسرتان



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.