مریم

ارتباط برقرار کردن با خواستگار در گفتگو

دختری 26 ساله مجرد هستم چند وقت پیش ی خواستگار داشتم از همه لحاظ بهم میومدیم اما در گفتگو اول که دیگه ادامه پیدا نکرد من بیشتر شنونده بودم چون اصلا امادگی گفتگو رو نداشتم درخواست کردن منم پذیرفتم و اصلا نتوستم سوالی ازش کنم و عقایدم رو درست انتقال بدم خیلی ناراحتم از همه لحاظ عالی بود و چیزی بود که من میخواستم هرچی میگفت من قبول میکردم مثلا گفت ادامه تحصیل گفتمش دارم میخونم گفتن اگر بگم نخون به هر دلیلی چیکار میکنی گفتم قبول میکنم چون زیاد برام مهم نیست وقتی با همین لیسانسم همون کار رو میکنم چه کاری نمیخونم اما گفت من میخوام بخونم گفتم چه خوب بخون شما برای ارتقا شغلیتون خوبه یا اینکه کار گفتمش کار مقطعی دوسدارم و اون اقا گفتن کار اشکالی نداره محیط برام مهمه گفتن حجاب گفتم معمولی هستم اکا بخوایین چادرم میزنم اخه سوالاتی بودن که قبلا فکر کردم و اصلا برای من موردی ندارن من معیارم اخلاق و کار هست که این اقا داشت و واقعا امادگی نداشتم میگفتمم نه شاید ناراحت میشدن نمیدونم شایدم از نظر اعتقادی بهم نمیومدیم اخه گفتن نماز و روزه من اصلا قضا نمیشه من گفتم بله قضا میشه تو رو خدا راهنماییم کنید چرا هرکی میاد پشت سرشم نگاه نمیکنه
شنبه، 7 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

مریم

ارتباط برقرار کردن با خواستگار در گفتگو

مریم ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

دختری 26 ساله مجرد هستم چند وقت پیش ی خواستگار داشتم از همه لحاظ بهم میومدیم اما در گفتگو اول که دیگه ادامه پیدا نکرد من بیشتر شنونده بودم چون اصلا امادگی گفتگو رو نداشتم درخواست کردن منم پذیرفتم و اصلا نتوستم سوالی ازش کنم و عقایدم رو درست انتقال بدم خیلی ناراحتم از همه لحاظ عالی بود و چیزی بود که من میخواستم هرچی میگفت من قبول میکردم مثلا گفت ادامه تحصیل گفتمش دارم میخونم گفتن اگر بگم نخون به هر دلیلی چیکار میکنی گفتم قبول میکنم چون زیاد برام مهم نیست وقتی با همین لیسانسم همون کار رو میکنم چه کاری نمیخونم اما گفت من میخوام بخونم گفتم چه خوب بخون شما برای ارتقا شغلیتون خوبه یا اینکه کار گفتمش کار مقطعی دوسدارم و اون اقا گفتن کار اشکالی نداره محیط برام مهمه گفتن حجاب گفتم معمولی هستم اکا بخوایین چادرم میزنم اخه سوالاتی بودن که قبلا فکر کردم و اصلا برای من موردی ندارن من معیارم اخلاق و کار هست که این اقا داشت و واقعا امادگی نداشتم میگفتمم نه شاید ناراحت میشدن نمیدونم شایدم از نظر اعتقادی بهم نمیومدیم اخه گفتن نماز و روزه من اصلا قضا نمیشه من گفتم بله قضا میشه تو رو خدا راهنماییم کنید چرا هرکی میاد پشت سرشم نگاه نمیکنه


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام به شما خواهر گرامی دوست عزیز؛ به نظر می رسد که شما هویت ثابت و مشخصی از خود نداشته و انعطاف بسیاری در گفتار و رفتار خود به خرج می دهیدو همین امر باعث ایجاد دلزدگی در خواستگاران شما گردیده و آنها را منصرف می سازد. البته سن شما نیز از سنین نوجوانی گذشته ولی آنچه از ظاهر امر مشخص می گردد شما به کسب هویت مستقل دست نیافته اید چرا که فردی که به کسب هویت دست یافته، دارای ساختار شخصیتی با ویژگی های خاص و عقاید خاصی می باشد. چنین فردی در سن شما تقریبا به تمام ملاک ها و معیارهای ثابت و مشخص خود در زمینه انتخاب همسر واقف و آشناست. همچنین با ذکر ویژگی ها و عقاید شخصی خود، شرایطی را برای خواستگاران خود قائل شده و ازدواج و انتخاب همسر در چنین فردی مستلزم احراز شرایط لازم در طرف مقابل می باشد. شاید علت این امر در شما داشتن والدینی سخت گیر و یا وسواسی و یا از آن طرف والدین بسیار آسان گیر و سهل انگار باشد. همچنین پایین بودن عزت نفس نیز می تواند یکی از دلایل این امر در شما باشد. علت آن هر چه که هست به شما دوست عزیز توصیه می گردد به کمک فردی متخصص و کارآمد در این زمینه اقدامات لازم را مبذول دارید. توصیه می شود با مراجعه حضوری نزد یک روانشناس به بررسی علل این مسئله پرداخته و با کمک ایشان نسبت به رفع آن اقدام نمایید. روانشناس حیطه پیش از ازدواج با بررسی سابقه زندگی شما، شما را در این امر کمک نموده و همچنین شما را جهت تشکیل زندگی مشترک و انتخاب همسر با در نظر گرفتن ملاک های مؤثر آماده ساخته و یاری می نماید. با آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما دوست عزیز



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.