ن
علاقه افراطی به دوست
با عرض سلام و احترام.
من پسری 16،17 ساله هستم.چندماه پیش در مدرسه با پسری آشنا شدم و کم کم نسبت به او دچار علاقه فراوانی شدم.به طوری که این علاقه باعث افسردگی،افت تحصیلی و معنوی من شد.در حال حاظر مدارس...
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام و احترام خدمت شما برادر گرامی برادر عزیز ، حقيقت اين است که تا انسان خودش از خطرات يک کار افراطی آگاه نباشد و آن کار را به صلاح خود بداند نمی توان او را از آن کار منصرف نمود.قبل از ارائه راهکارها بايد اصل مسأله را ريشه يابي کنيم و علل اينگونه رفتارها را کشف کنيم و سپس حد و حدود آن را با توجه به مسائل شرعي و يافته هاي روان شناختي مشخص کنيم. بدون ترديد انسان داراي يک سلسله نيازهاي مادي و غيرمادي است و رشد و کمال او نيز در گرو ارضاي صحيح و به موقع اين نيازهاست.يکي از مهمترين نيازهاي انسان، نيازهاي عاطفي است. انسان از بدو تولد تا پايان عمر بايد عواطفش ارضا شود و الا دچار مشکل مي شود. نياز به محبت ورزيدن به ديگران و مورد محبت ديگران واقع شدن دقيقا يک نياز عاطفي است. اين نياز در طي مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگي شکل هاي مختلفي پيدا مي کند و در هر دوره اي به گونه اي متناسب با آن زمان بايد ارضا شود. در دوره نوزادي از طريق والدين به خصوص مادر با بوسيدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه هاي محبت آميز مادر به او و با چسباندن او به خود نياز کودک ارضا مي شود. در اين دوره تأمين نيازهاي عاطفي کودک به اندازه نيازهاي فيزيولوژيکي مانند آب و غذا و پوشاک براي رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکي تأمين اين نياز توسط اعضاي خانواده و همه کساني که به نحوي با کودک ارتباط دارند تأمين مي شود. در دوره نوجواني از طريق دوستان و گروه همسالان و در دوره جواني از طريق دوستان، خويشاوندان و همسر به اين نياز پاسخ داده مي شود. روان شناسان علت وابستگي انسانها را به يکديگر همين نيازهاي عاطفي مي دانند. اگر اين نيازها از همان اول به طور صحيح و به موقع تأمين شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگي ايمن پيدا مي کند و الا وابستگي ناايمن و مرضي در او شکل مي گيرد يعني در عين حال که به ديگران وابسته است ولي احساس امنيت کافي نيز نمي کند و مستعد انواع اختلالات رواني مانند بيماري هاي اضطرابي، افسردگي و... مي شود و دير يا زود به دامن يکي از اين بيماري هاي رواني مبتلا میشود .اساس و پايه دوستي ها در سن نوجواني و جواني که با جذبه و شور زيادي همراه است، غالبا بر مبناي عواطف و احساسات شکل مي گيرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه اين دوستي ممکن است جاذبيت يک فرد از نظر ظاهري يا شخصيتي يا پاره اي از صفات اخلاقي باشد که او را براي فرد ديگر دوستداشتني مي سازد که توانسته در روح و روان او تأثير عميقي بگذارد و خلأ عاطفي اش را به وسيله آن پر کند. ماهيت اين دوستي گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بي شائبه است، ولي امکان آلوده شدن آن به مسايل ديگر وجود دارد. زماني که اين علاقه به اوج خود مي رسد، آنها را دچار سرگرداني مي کند که اکنون چه بايد بکنند. اين سرگرداني ممکن است با بعضي آثار مخرب ديگري همراه شود.جوان تمام هم و غم اش و فكر و انديشه اش ، دوستي است كه براي او ارزش و اهميت قائل است به همين جهت است كه روابط دوستانه اش بسيار زياد است. بنابراين چنين حالتي در اين دوران چندان غيرطبيعي نيست. علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى كه موجب اخلال در برنامه زندگى و كارى انسان، مزاحمت با حقوق والدين، مشغوليت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ايمان نگردد اشكالى ندارد، بلكه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشيدن به اين امور باشد بسيار خوب و مفيد خواهد بود، البته بهترين سياست در اين مسائل، ميانهروى است و زيادهروى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشكلات خواهد گشت، در نتيجه اگر بخواهيد در اين مسأله در حد اعتدال رفتار نماييد درباره مشكلات آن فكر كنيد و سعى كنيد خود را قانع كنيد كه افراط در اين زمينه به ضرر روح و سلامت روان شما است. علاوه بر اين كه افراط در اين گونه دوستىها گاهى اثر عكس مىگذارد و روابط دوست با انسان به جاى گرمى به سردى مى گرايد. زيرا افراط شما موجب به وجود آمدن توقع زيادتان مىگردد و ممكن است او نتواند در حدّ توقّعتان شما را راضى نمايد.از نظر شرعي دوستي با جنس موافق و محبت ورزيدن به يکديگر اشکالي ندارد اما اگر تبديل به لذات شهوي و جنسي شود در هر مرتبه اي که باشد اعم از نگاه کردن، بوسيدن و تماس بدني، همه حرام است .همچنين تذکر اين نکته ضروري است که افراط در اينگونه وابستگي ها به زندگي آينده شما به صورت جدي آسيب مي رساند زيرا با هزينه کردن عواطف بيش از حد معمول با دوستان، باعث مي شود در آينده نتوانید روابط عاطفي وجنسي مطلوبي با همسر خود داشته باشید زيرا هر انساني داراي يک منبع محدودي از انرژي رواني است و همين طور که توانايي جسماني او محدود است انرژي هاي رواني او نيز محدود است بنابراين بايد اين انرژي ها را به موقع، به تدريج و با احتياط هزينه کرد.يکي ديگر از آسيب هاي خطرناک وابستگي هاي افراطي، ضعيف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زيرا افراد وابسته در تصميم گيري هاي خود نيز به ديگران وابسته مي شوند و نمي توانند به موقع و به نحو صحيح تصميم بگيرند.براي اينكه بتوانيد در ارتباط دوستانه خود جانب اعتدال را رعايت كنيد علاوه بر رفتارهاي صحيحي كه داشتيد، لازم است:ارتباط صميمانه خود را محدود به طرف مقابل نكنيد و سعي كنيد با ساير اطرافيان و همكلاسي هاي هم جنس خود نيز روابط صميمانه داشته باشيد وقتی روابط شما گسترده شود و با افراد بیشتری در ارتباط باشید تمرکز شما معطوف به یک شخص نخواهد بود و منجر به عمیق شدن ارتباط شما نخواهد شد .به ياد داشته باشيد هدف اصلي شما از ورود به مدرسه تحصيل علم و سپس قبولی در کنکور مي باشد؛ بنابراين سعي كنيد با برنامه ريزي دقيق براي رسيدن به اين هدف تلاش كنيد و از نداشتن کار و اختصاص زمان زیادی به اوقات فراغت خودداری کنید ،همیشه خود را سرگرم کارهای زیادی بکنید و برای خود برنامه داشته باشید مانند مطالعه کتاب ،عکاسی و مثلا حتی آموزش دروس خود به مقاطع پایین تر از خود وکارهای مقطعی که حتی برای شما درآمد زایی داشته باشد و برای آینده خود سرمایه گذاری کنید . براي شبانه روز خود برنامه دقيق و مشخصي داشته باشيد . از بيكاري اجتناب كنيد و اوقات خود را بيهوده نگذرانيد. با تفكر در مورد نتايج و عواقب افراط و وابستگي بين شماها، رابطه خودتان با ايشان را معتدل كنيد تا هر دو روي پاي خود بايستيد و به كارها و فعاليتهاي ديگر خود به خوبي برسيد. قدرت تمركز خود را تقويت كرده و سعي كنيد افكار مزاحم را از خود دور كنيد که این با نوشتن افکار خود بر روی کاغذ ، محقق خواهد شد .هر چيزي که اضطراب احتمالي شما را پايين بياورد ( از جمله ورزش منظم و تفريحات سالم) بسيار مفيد ميباشد؛ زيرا در افراد مضطرب شاهديم که براي کاهش اضطراب خود به چيزي پناه ميبرند و از آن کسب آرامش ميکنند . در برخي موارد نسبت به آن شيء يا فرد شرطي ميشوند. انسان در روابط خود با ديگران نبايد به گونه اي رفتار كند كه ارتباط او با ديگران موجب زحمت و آسيب رساندن به ساير فعاليت هاي خود و طرف مقابل شود؛ بلكه در تمام روابط خود با ديگران حتي نزديك ترين افراد به خود بايد جانب اعتدال را رعايت كند.رابطه عاطفي خودتان با خانواده مخصوصاً با پدر و مادرتان را تقويت كنيد.عشق و علاقه افراطی در برخي موارد رفتار وسواسي محسوب ميشود، پس با از کار انداختن چرخه رفتار وسواسي کم کم و به تدريج اين روند معيوب را از فرايند زندگيتان حذف کنيد و ببينيد که هيچ اتفاق خاصي نمي افتد . بدين منظور اگر مثل يک فرد وسواسي عادت داريد که هر روز او را ببينيد یا با او تماس بگیرید ، فاصله بين وهلههاي ديدارتان از هر روز به يک روز در ميان و به همين ترتيب فاصله وهلهها را افزايش دهيد.پس هرچه که تداعي گر ايشان براي شما باشد، روز به روز بر کاهش عملکرد شما خواهد افزود. شک نکنيد که ترک تدريجي ديدار ایشان راهی برای حلّ مسأیل شما خواهد بود ولی باز هم به معنای درمان نخواهد بود.بلکه به توصیه ها باید جامه عمل بپوشانید .سعي کنيد معناي جديدي براي زندگي خود بيابيد . اين فرد را تنها معنى زندگي خود ندانيد . اين وابستگي افسردهوار چيزي جز عميقتر کردن رگههاي افسردگي در شما ثمره ديگري نخواهد داشت؛ پس با مطالعه و رفاقت با افراد مستقل و غير وابسته و همچنين يافتن معناهاي اصيل زندگي (که از هر گونه افسردگي و وابستگي به دور است ) زندگي مستقل عاطفي براي خود فراهم آوريد.بسياري از اين رفتارها در دوران نوجواني تشديد مي شود كه با گذشت زمان و حذف برخي از عوامل و عناصر، يا حصول جدايي در يك مدت زمان، روند درمان تسريع خواهد شد.در صورت اراده خود در مدیریت روابط خود طبق گفته ها میتوانید در آن مدرسه بمانید ولی اگرمی بینید شدت این دوستی به گونه ای است که از مدیریت شما خارج شده ترجیحا در این مقطع بهتر است برای افزایش تمرکز خود بر درس و پیشرفت خود مدرسه خود را تغییر دهید چرا که وقت زیادی در این مقطع ندارید و مقطع سرنوشت سازی برای شما میباشد ولی باید بدانید به صرف تغییر محیط درمان صورت نمیگیرد بلکه باید موارد بالا را را حتما رعایت کنید . با آرزوی موفقیت و پیشرفت روزافزون برای شما در زندگی