ناشناس
مشاوره قبل ازدواج
سلام دختری 22 ساله هستم دانشجوی رشته پرستاری ترم 7 - اهل شیراز تک فرزند خانواده خواستگاری دارم ک متولد 58 هستن فوق دیپلم هوشبری و دانشجوی کارشناسی هستن استخدام رسمی در بیمارستان هستن از نظر اخلاق و خانواده هم همه تاییدشون میکنن تنها مشکل من اختلاف سنیمون هس می خواستم بهم راهنمایی بدین ک سن ملاک مهمی هست یا ن ؟؟ من خودم بشخصه همیشه دوست داشتم همسرم نهایتا 5-6 سال از خودم بزرگ تر باشه - ولی ایشون سایر شرایطش خوبه و همین منو دو دل کرده برای جواب دادن لطفا راهنماییم کنید
مشاور: حسن نجفی
خواهر گرامی ،وجود فاصله سنی زیاد موجب آن می شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک نمایند. فردی با داشتن حدود16 سال سن بیشتر، طبیعی است که می تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد و گاه نیز ممکن است چنین تجاربی وجود نداشته باشد، ولی فرد بزرگتر لااقل می تواند چنین احساسی داشته باشد. لذا داشتن این تجارب و یا احساس داشتن چنین تجاربی، زمینه ای فراهم می کند که یک شخص، ارزش لازم را به مسایل و نظریات فرد کوچکتر ندهد و همین مسأله، زمینه عدم تفاهم را به وجود می آورد که خود سبب پدید آمدن مشکلاتی عظیم در روابط زناشویی خواهد شد. راهنمایی خوب در قبل از ازدواج، می توان از بروز چنین مشکلاتی پیشگیری نمود.وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر یک در دوره ای از زندگانی به سر می برند که به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوتهای عمده دارند. مثلاً زنی که ۳۰ سال دارد، در دوران جوانی به سر می برد و همسر او که در ۵0 سالگی است، به مرز پیری نزدیک شده است. یکی در اوج توانایی و دیگری در زمان افول آن قرار دارد. یکی در کارها غالبا فعال است و دیگری زودتر خسته و در اوقاتی منفعل می شود، و گاه این خستگی و انفعال از طرف همسر جوان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرد و به حساب کم کاری گذاشته می شود، و یا به عنوان شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیّت مطرح می گردد، و وقتی که با این عنوان مسأله را طرح می نمایند، طبیعی است که طرف مقابل احساس ناراحتی می کند و ممکن است این امر، عاملی برای برانگیختگی او شود و در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و غیر قابل تحمل گردد. در حالی که مرد مسنّ قصد شانه خالی کردن از مسؤولیّت را ندارد، ولی به دلیل ناتوانی از عهده انجام همه مسؤولیتها برنمی آید و آن وقت، متّهم به تنبلی و بی مسؤولیتی می شود. از آنجا که در چنین مواردی مرد مسن، تنبلی را نمی پذیرد، مجادلاتی در می گیرد.همسران چنین مردانی باید بدانند که هر چه مرد رو به کهولت می رود، توان او در انجام کارها کمتر می شود و این خود یکی از فلسفه های بازنشستگی است. وقتی که دو نفر جوان با یکدیگر زندگی می کنند، به دلیل جوانی، قابلیت انعطاف بیشتری دارند. هر چند که نمی توان تشبیه کاملی بین انسان و درخت نمود، ولی شاید بتوان گفت که به لحاظ انعطاف پذیری، شباهتهایی در خور توجه، وجود دارد.گاه وجود فاصله های سنی زیاد باعث می شود که برخی از مردان، سوءظن هایی نسبت به همسر خود پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افکار،اقامه نمایند. یکی از اهداف ازدواج، ارضای غرایز است و این خود می تواند عامل مؤثری در تداوم زندگی خانوادگی باشد. اما نوعا مردان در سنین بالا، به لحاظ غریزی افول می نمایند، به نحوی که دیگر نمی توانند موجبات رضایت همسر را در روابط زناشویی تأمین نمایند و همین امر ممکن است موجبات درگیری را فراهم آورده، محیط خانواده را متشنج کند. این مسأله در موارد چشمگیری به بروز افسردگی در زنان جوان می انجامد و در برخی از زنانی که خویشتن دار و با تقوا نباشند، گرایش به انحرافات و لغزشها دیده می شود. معضل دیگری که گاه در خانواده هایی که تفاوت سنی زوجین زیاد است دیده می شود، مسأله عدم تحمل یکدیگر و وقوع طلاق است و در نهایت می توان گفت که مشکلاتی نظیر عدم درک یکدیگر، نداشتن تفاهم، عدم انعطاف پذیری کافی و عدم ارضای غرایز، گاه به عنوان موانعی جدی بر سر راه تداوم ازدواج تلقی می شوند و طلاق را مرگ اجتماع کوچک دانسته اند.در پایان تأکید می کنیم که ضمن رفع مشکلات چنین خانواده هایی از طریق خانواده درمانی، باید به دختران و پسرانی که قصد ازدواج دارند، آموزش داد که فاصله سنی بین آنان بین سه یا چهار سال و یا حداکثر هفت سال باشد و این چیزی است که باید در موقع راهنمایی قبل از ازدواج برای آنان تشریح نمود تا دریابند که با فاصله سنی کمتر، مشکلات کمتری نیز خواهند داشت، مشروط بر اینکه به سایر جنبه های لازم برای ازدواج موفق نیز توجه کافی مبذول بدارند. با آرزوی خوشبختی و سعادت برای شما