ناشناس
ازدواج و ترس شدید از مسائل جنسی
سوالم خصوصی است، سلام دختری 32 ساله هستم که پسری 27 ساله که 4 سال وهشت ماه از من کوچکتر هست از من خواستگاری کرده بیکار هستم،من ترس شدیدی ازروابط جنسی دارم به ایشون گفتم باز هم میخوان با من ازدواج کنن، ایشون فوق لیسانس کامپیوتر هست وبسیار مهربان و خوش اخلاق و آرام هستند و براشون مهربانی و خوش اخلاق و معرفت وعشق ومحبت مهمه و خرج مادرش هم به عهده اوست گفتن برای خونه و ازدواج پول جور میکنن و یه شرکت کامپیوتری دارند که قصد دارن به دلیل ضررهایی که داشتن مغازه باز کنن، میان خودشون و خانواده شون با اختلاف سنی معکوس ما مشکلی ندارند چون برادری هم دارند که با دختری 9 سال کوچکتر ازدواج کرده، مشکل اصلی من این ترسم هست نگران ترسم از روابط جنسی و اختلاف سنی معکوس ما هستم میخوام جواب مثبت بدم اما...کمکم کنید خواهش میکنم
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با سلام و احترام به شما خواهر گرامی ؛ برای پاسخ به سوال شما ابتدا بایستی توجه شما را به نکاتی درخصوص اختلاف سنی دو نفر و بیشتر بودن سن دختر در ازدواج جلب کنیم.براي انتخاب همسر مناسب توجه به چند نكته لازم است: اول آنكه دختر و پسر بايد هم كفو باشند؛ هم كفو بودن هم به اين معناست كه از نظر شخصيتي، اخلاقي، مذهبي، اقتصادي، تحصيلي، سني و ... با هم سازگاري داشته باشند، برخي از اين موارد لازم و ضروري است و به هيچ وجه قابل اغماض نيستند اما برخي ديگر در مواردي قابل اغماض هستند اما آنچه كه ضروري است هم كفو بودن از حيث اخلاقي و مذهبي و شخصيتي است. دختر و پسر بايد از حيث اخلاق با هم تفاهم داشته باشند و سازگار باشند. ويژگيهاي اخلاقي طرفين بسيار مهم است. اگر يكي بسيار مذهبي و ديگري لاقيد باشد زندگي براي هر دو سخت مي شود. اين شرايط سني و طبقه اجتماعي اگر خيلي با هم سازگار نباشد در صورت بودن تمام شرايط قبلي مي توان از آنها چشم پوشي كرد. اما معمولا در مشاوره هاي ازدواج توصيه مي شود كه دختر حداقل چند سال از پسر كوچكتر باشد و اين به خاطر آن است كه دخترها در رشد خود چند سال از پسرها جلوتر هستند و اگر اين امر رعايت نشود وقتي كه پسر به اوج و كمال خود از تمام جنبه ها مي رسد دختر رو به افول گذاشته است و لذا همين مسأله ممكن است كه باعث شود تا مرد نسبت به همسر خود بي توجه و بي علاقه گردد و يا ا ينكه به انحراف اخلاقي كشيده شود. از بين معيارهاي متعدد انتخاب همسر اختلاف سني يكي از معيارهاي انتخاب همسر است چرا كه اگر سن دختر بسيار كمتر باشد در اول زندگي مشكلاتي خواهد داشت و اگر سن دختر بيشتر از پسر باشد در آينده احتمال بروز مشكل خواهد بود. در نتيجه براي اينكه مرد از عهده اين مسئوليت ها برآيد و بتواند هم اقتصاد خانواده را تأمين كند و هم خانواده را مديريت كند بايد سن او بيشتر از زن باشد؛ ادله روان شناختي نيز براي اين تفاوت وجود دارد كه به برخي از آنها اشاره مي شود: 1- وقتي سن زن چند سالي كمتر از مرد باشد اطاعت پذيري او از مرد به عنوان سرپرست خانواده بيشتر و راحت تر خواهد بود مضافا بر اينكه زن هميشه دوست دارد همسرش فردي، مقتدر، توانا و پناهگاه مطمئني براي او باشد و اگر زن و مرد از نظر سني در يك سطح باشند هيچ گاه زن چنين تصوري را از شوهرش ندارد و او را در حد خودش مي بيند اما اگر شوهر چند سالي بزرگتر باشد و از تجارب بيشتري برخوردار باشد زن احساس مي كند همسر او كسي است كه شايستگي هاي لازم را براي اداره منزل دارد و مي تواند در پناه او يك زندگي آرامش بخش داشت. 2- زن به دليل زايمان، شير دادن و ... زودتر از مرد شكسته مي شود و هم سن بودن زن و شوهر باعث مي شود بعد از يك دهه زندگي و آوردن چند فرزند شادابي زن در حد شادابي و نشاط مرد نباشد و چه بسا مطلوبيت او نزد شوهر كم شود بنابراين براي پيشگيري از مسئله كاملا طبيعي و زيستي بهتر است اين تفاوت سني همواره بين زن و شوهر باشد تا همواره زن از نشاط كافي برخوردار باشد و مطلوبيت او نزد شوهرش كاسته نشود. با اين وجود اختلاف سني با وجود شرايطي مضر نيست و كمتر بودن سن دختر، معيار اساسي خوشبختي نمي باشد. در صورتي كه دختر و پسر همديگر را به خوبي درك كنند و از نظر جسمي به هم بيايند و تحمل سرزنش احتمالي اطرافيان را داشته باشند، بزرگ تر بودن دختر قابل جبران است. البته به شرط اين كه ويژگي هاي ديگر دختر از جهت تحصيلات و خانواده و زيبايي برتري چشم گيري داشته باشد. وجود اين ويژگي ها سن دختر را پوشش مي دهد و جبران خواهد كرد. پس اگر دختر داراي ويژگي هاي ممتازي باشد و پسر و دختر و خانواده هاي طرفين بپذيرند، مسئله بيشتر بودن سن دختر قابل جبران است و مشكل جدي به وجود نمي آورد به ويژه اگر از نظر ظاهري و جسمي دختر ظريفتر و پسر درشت تر باشد. خلاصه اينكه به طور قطع ويقين نمي توان گفت كه اگر سن دختر چند سال بزرگتر باشد زندگي موفقيت آميزي خواهند داشت يا خير چرا كه موفقيت ويا شكست در زندگي مشترك معلول ده ها عامل است. با این مقدمه به شما توصیه می شود که علیرغم اینکه در این خصوص خانواده خواستگارتان مشکلی با این قضیه ندارند، ولی با دو نفرتان با مراجعه به مشاوره حضوری نسبت به این قضیه اطمینان پیدا کنید که مشکلی در آینده برای زندگی مشترکتان از این باب پیش نیاید. و اما درخصوص بحث ترس و اضطراب از رابطه جنسی ؛ این ترس در دختران عمدتا علت هاي رواني دارد : يكي از اين علت ها، ترس و درد ناشي از پاره شدن پرده بكارت در دختران است، مخصوصا هنگامي كه مرد صبر و شكيبايي كافي را نداشته باشد وخيلي ناشيانه عمل كند. ترس شديد از زايمان نيز مي تواند به ترس از عمل جنسي و بازداري ميل جنسي منجر شود. يكي ديگر از عوامل، ترس از بارداري در دختر است. يعني دختر تمايلي به باردار شدن ندارد و از همين مطلب مي ترسد و اين ترس مي تواند به انجام عمل جنسي سرايت كند. يكي ديگر از علل ترس مي تواند وجود اعتقادات خرافي در بين بعضي فرهنگ ها باشد. مثلا برخي از اقوام، در شب زفاف، پشت در اتاق عروس و داماد منتظر مي مانند تا عروس از باكرگي در بيايد. شايد يكي ديگر از علل ترس، مقاربت دردناك باشد. مقاربت دردناك و ديسپارونيا درد تناسلي است كه اغلب هنگام آميزش رخ مي دهد و اين درد گاهي اوقات آن چنان مشكل مي شود كه رفتار جنسي را مختل مي كند. يكي ديگر از عواملي كه ممكن است موجب ترس از روابط جنسي شود، فقدان اطلاعات يا وجود تصورات نادرست است. براي مثال، اين تصور كه آميزش جنسي الزاما دردناك است، مي تواند به سردمزاجي يا ترس از آميزش در دختران جوان بيانجامد. همچنين نگرش ها با اطلاعات و باورهاي شخصي درباره مسائل جنسي و فعاليت جنسي رابطه دارند. شخصي كه با يك نگرش اخلاقي سخت گير نسبت به مسائل جنسي پرورش يافته(براي مثال اين عقيده كه رابطه جنسي فقط براي توليد مثل است نه كسب لذت يا اين عقيده رابطه جنسي ذاتا چيز پليدي است) ممكن است نسبت به مسائل جنسي بازداري هايي پيدا كند. در مورد ترس شما از این رابطه، ابتدا باید علت این ترس مشخص گردد. وقتی علت مشخص شد ، درمان و برطرف کردن آن امکان پذیر خواهد بود. نکته ای که شما باید به آن توجه داشته باشید این است که شما حتما باید بخواهید که این ترس را در خودتان درمان کنید و صرف اینکه به خواستگارتان مطلب را گفته اید و او هم قبول کرده است، و حال تصور کنید که در آینده هم می توانید با این ترس زندگی کنید و او هیچ اعتراضی نکند، قطعا این تصور غلطی است. چرا که یکی از پایه ها و اساس زندگی مشترک داشتن روابط زناشویی است و این نیازی است که خداوند در وجود انسان قرار داده و یکی از اهداف ازدواج برطرف کردن این نیاز به شیوه صحیح می باشد. لذا شما باید قبل از آغاز زندگی مشترک به فکر درمان خود و برطرف کردن این ترس باشید. برای اینکار می توانید به یک روانکاو و یا سکس تراپیست حاذق و مطمئن مراجعه کنید و از مشاوره و تکنیک هایی که به شما ارائه می دهد کمک بگیرید. قطعا کسب اطلاع از مسائل جنسی میتواند آرام آرام این ترس را از شما بگیرد و داشتن نگاه لذت بخش به این رابطه به صورت آرام و تدریجی مطمئن باشید نیمی از ترس شما به راحتی بعد از ازدواج خود به خود درمان خواهد شد . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما