ناشناس

میخوام خودکشی کنم

سلام میخوام خود کشی کنم گفتم قبلش بگم ببینم شاید من تو اشتباه بوده باشم اگه میپرسین چرا؟دلیلش بی نهایته . مشکل خوانواده . مشکل روحی. پوچی. جبر.درد.بن بست.نبود خدا.و... و.... و... و. ما سیزیف روزگاریم فقط به جای سنگ زندگیه خودموننو حل میدیم تا به هیچ تبدیل شویم
جمعه، 17 آذر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

میخوام خودکشی کنم

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 18 ساله )

سلام

میخوام خود کشی کنم گفتم قبلش بگم ببینم شاید من تو اشتباه بوده باشم

اگه میپرسین چرا؟دلیلش بی نهایته . مشکل خوانواده . مشکل روحی. پوچی. جبر.درد.بن بست.نبود خدا.و... و.... و... و.
ما سیزیف روزگاریم فقط به جای سنگ زندگیه خودموننو حل میدیم تا به هیچ تبدیل شویم


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام و احترام خدمت شما برادر گرامی ؛ برادر عزیز ، فرض کنید یک روز از خواب بیدار می شوید و می بینید میان دو دیوار موازی که تا بی نهایت ادامه دارند گیر افتاده اید. چه می کنید؟ احتمالا افراد مختلف در این حال رفتار متفاوتی از خود بروز می دهند، برخی گوشه ای می نشینند وبه بدبختی خود غصه می‌خورند، برخی دیگر بر دیوار ها می کوبند که شاید راه گریزی بیابند، و فریاد خشم و نارضایتی بر سر دنیا می زنند که چرا؟ و جهان را به دشنام می آرایند و در آخر با سر و دستان خونین بی رمق بر زمین می افتند، و برخی در پی ساختن ابزاری برای خراب کردن دیوارند، برخی رویای آن طرف دیوار را می‌بافند وبی هیچ تلاشی به خواب می روند، برخی تلاش می کنند که به زندگی حقیر بین دو دیوار خو کنند و درصد کمی آنقدر بزرگ می‌شوند تا بتوانند از دیوار عبور کنند! حال شما از کدام دسته اید؟ این تعریف زندگی است و راه حلتان ، منش و روش شما .بیانات هزارتوی شما اشاره به مشکلات متعددی دارد که البته نشان دهنده ی دشواری اوضاع و شرایطتان نیز هست. نکته ی قابل توجه تنوع موضوعات مشکل آفرین است و شاید همین ناتوانی شما در نظم دادن به مسائل و مشکلات زندگیتان باشد که اینگونه نا امیدانه حرف می زنید. اما به طور کلی می‌توان این موضوعات را در چند دسته ی کلی دسته بندی کرد که عبارتند از:1- مشکلات درون فردی (شامل ارتباط با خدا ، تنهایی و)2- مشکلات برون فردی و ارتباطی( که موجب خستگی شما از مردم شده است)روشی که شما در پیش گرفته اید و البته شرایط محیطی نیز باعث شده ابتکار عملتان را از دست داده و فراموش کنید برای هر مشکلی چندین راه حل وجود دارد که البته سخت ولی ممکن است. ذکر چند نکته در این خصوص مفید به نظر می رسد، نکته ی اول اینکه در شما گرایش زیادی به سمت افسردگی قابل مشاهده است که برآیند نوع تفکر غلط و باورهای خطای شـــماست، به نظر می رسد که شما در زندگی چیزهایی را خواسته اید و در راستای آن اقدام عملی و لو نادرست هم انجام داده اید ولی به خاطر نا کامی در رسیدن به خواسته ی خود باورِ بی کفایتی و ناتوانی ذاتی در رسیدن به اهداف در شما تشدید شده و احساس ناکار آمدی شما بالارفته است و به جای اینکه این عدم موفقیت را به رفتار و روش غلط خود نسبت دهید و نه به ذات خود و با خود بگویید که روش من غلط بوده و دفعه ی بعد با روش درست و برنامه ریزی صحیح به هدف خواهم رسید، این نا کامی را به ذات خود نسبت داده اید و مثلث شناختی غلط در سیستم روانی شما شکل گرفته است یعنی با خود گفته اید که من همیشه در کارهایم ناموفق بوده ام( ضلع اول مثلث)، و اصلا من ذاتا آدم ناتوانمندی هستم(ضلع دوم) و لذا در آینده هم به هیچ هدفی در زندگی نخواهم رسید(ضلع سوم مثلث) یعنی چون این ناتوانی در ذات من است! همواره همین طور خواهم بود و لذا آینده من نیز تاریک خواهد بود پس این زندگی فایده ای ندارد زیرا من ذاتا بی کفایت و ناتوانمند هستم و تلاش بی فایده است. و همین مثلث شناختی غلط موجب روی آوردن افسردگی به سوی شما شده. پس برای خروج از حالت بن بست باید این مثلث را بشکنید و روش آن این است که زوایای مختلف آنرا به چالش کشیده و بشکنید تا بزرگ شوید و همانند کسانی که در ابتدای کلام گفته شد از ما بین دو دیوار تنگ خارج شوید. بدین معنی که ابتدا زاویه اول را به چالش بکشید یعنی روی موفقیت های و لو کوچکی که تا کنون داشته اید فکر کنید و آنها را پیدا کنید و روی یک کاغذ یاداشت کنید و با مرور این لیست، به این نکته برسید که اینگونه نیست که شما همیشه بدشانس و ناموفق بوده باشید، ضلع دوم این مثلث فکر غلط ناتوانی ذاتی شما است، که شما با تفکر در ذات خود و کشف توانایی های خود در زمینه های خاص و نیز موفقیت هایی که تا کنون داشته اید به این نکته می رسید که ناتوانمندی شما ذاتی نیست و عدم موفقیت در رسیدن به هدف به ذات شما برنمی گردد بلکه به رفتار غلط شما باز می گردد که با اصلاح آن می توانید به موفقیت برسید و ضلع سوم نا امیدی از موفقیت در اینده است که با شکستن ضلع دوم مثلث که ناتوانی ذاتی بود به این نکته می رسید که شما ذاتا توانمند هستید و بخاطر روش غلط ناموفق بوده اید لذا با بکار گیری روش های درست و مشورت با متخصصین فن، در آینده به موفقیت های چشمگیری خواهید رسید.نکته ی دوم در مورد ارتباط شما با مفهوم خداست، یک تضاد درونی در رابطه با خدا در درون شما قابل مشاهده است، از سویی خدا را مبدا وجود می دانید و به او احترام می گذارید و از سوی دیگر از دست او دلخور هستید . پس باید بینش خود را در باره ی خدا اصلاح کنید، بزرگی می فرمود که وقتی اتفاقات ناگواری برای من پیش می اید ابتدا از دست خدا که چنین برایم پیش آورده ناراحت می شوم اما بعد مدتی که از روی ماجرا می گذرد و به پشت سر خود نگاه می کنم می بینم که پرودگار مهربان جز لطف چیز دیگری در حق من روا نداشته است، برای اصلاح بینش خود در مورد پروردگار بهترین کار تهیه ی یک قرآن با ترجمه روان و شیوا است که در طول روز و در ایام فراغت با خویشتن خویش خلوت نمایید و با خواندن و تدبر در آیات قرآن غرق در کلام نورانی وحی که توحید خالص است شوید و راه و روش زندگی خود را مطابق با شاخص های ان تنظیم نمایید .در همین راستا چند تکلیف عملی به شما توصیه می شود تا از این طریق بتوانید از دیوار محدود کننده ی زندگیتان خارج شوید :1- افزایش ارتباطات اجتماعی : البته با شرایط موجود در زندگی شما این نکته قابل درک است که در این مورد تنوع زیادی وجود ندارد. اما لازم است برای کاهش حالت تنهاییتان و افزایش دامنه ی زندگیتان اقداماتی البته مورد قبول در شرایط موجود انجام دهید. مثل شرکت در برنامه های جمعی فرهنگ سراها ، محلات و ... .2- ورزش : شرکت در کلاس های ورزشی جمعی می تواند در اصلاح وضع روحی شما بسیار موثر با شد.3- از یکی از افراد خانواده که می تواند امتیازاتی برای تغییر شرایط به نفع شما ایجاد کند کمک بخواهید.4-جدولی رسم کنید که دارای ستونها ی زیر باشد :- واقعه ناخوشایند- احساس- زمان وقوع- باور بنیادی غلط که منجر به این احساس شده- باور جایگزی این باور غلط- نتیجه کار پس از جایگزینی باور درست به جای باور غلط.حالا به مدت دو هفته به اتفاقات ناخوشایند زندگی خود تمرکز کنید . احساس لحظه ای خود را بنویسید و بیاندیشید کدام باورهایتان در مورد زندگی شما را به این احساس بد رساند. به جای کلمات افراطی مثل باید ، همیشه ، حتماً و ... کلماتی را جایگزین کنید که باورهایتان متعادل شود و در جدول بالا نتیجه ی باور جدید خود را یادداشت کنید.برخی از جملاتی که در پرسش خود به آن اشاره کرده اید اشاره به نگرش منفی شما به زندگی دارد که هم غیر اسلامی است و هم از نظر روانشناسان، نگرشی مشکل زا است و باید اصلاح شود اگرچه می توان باور کرد که چند مورد از چیزهایی که بدست اورده اید با سختی و رنج بسیار همراه بوده ولی این باور نکردنی است که تمام انچه را که شما در طول زندگی بدست اورده اید اینگونه باشد، برای رسیدن به این نکته کاغذی برداشته و قلمی برگیرید و فهرست وار تمام انچه را که از کودکی تا کنون بدست اورده اید را در یک ستون لیست کنید و انگاه منصفانه قضاوت کنید که چند در صد انها همانطوری بوده که شما وصف کرده اید. اعتقاد من بر اینست که شما به خاطر داشتن دید منفی که احتمالا انعکاسی از دید والدین شما است به این مشکل گرفتار امده اید و تمام موارد را به یک چوب می رانید. پس باید برای اصلاح دید خود اقدام نمایید .به یاد داشته باشید که سبک زندگی و طرز نگرش شما به خودتان و آینده و جهان باید تغییر نماید.افرادی که تصمیم به خودکشی می گیرند تصور می کنند که با این کار از مشکلات زندگی در این دنیا رها می شوند ، در حالیکه بدون هیچ شکی با خودکشی مشکلات خود را دو چندان خواهند کرد و فرصتی را که خدا برای زندگی سعادتمند در این دنیا و دنیای ابدی در اختیار آن ها قرار داده است را از خود می گیرند و راه برگشتی هم دیگر نخواهند داشت و پشیمانی نیز دیگر سودی نخواهد داشت و امکان توبه هم دیگر وجود ندارد، چون فرد با خودکشی، دستش از زندگی دنیا کوتاه می شود و نمی تواند از این گناهش توبه کند.فرد اگر بداند با خودکشی شرایط بسیار بدتر و وخیم تری از آنچه که در آن قرار دارد، در انتظار اوست، آیا به فکر این کار می افتد؟ مسلماً نه؛ و ما به شما می گوییم خودکشی مشکلات آدمی را در دنیای ابدی دو چندان خواهد کرد و به عذاب الهی گرفتار خواهد شد. پس بهتر است آدمی از فرصتی که خداوند در این دنیا در اختیارش قرار داده است به نحو احسن استفاده کند و هیچ گاه از رحمت او ناامید نشود و به دستورات او عمل کند و زندگی ابدی خود را با خودکشی نابود نکند.مثل اینگونه افراد مثل کسی است که خاری به انگشتش رفته است و دردی در بدنش ایجاد شده و او به جای اینکه خار را از دست جدا کند، دستش را از بدن جدا می کند و در نتیجه دردش تسکین که نمی یابد هیچ، دو چندان هم می شود.برادر محترم؛ هر مشکلی راه حلی دارد. در بسیاری از مواقع انسان ها مشکلاتی که به راحتی قابل حل هستند را به اشتباه برای خود بزرگ جلوه می دهند و آن را لاینحل می دانند. پس این افکار مسموم و منفی را از خود دور کنید و به جای آن در برابر مشکلات مقاوم باشید و تمام تلاشتان را برای حل آن ها بکنید. ما نیز در کنارتان خواهیم بود. با نگاهی به تاریخ دنیا متوجه خواهید شد که بی تحرکی و نا امیدی و فرار از مشکلات، هیچ مساله ای را تاکنون حل نکرده است و نمی کند. در مواجهه با مشکلات اگر تلاش نکنید یا با چند شکست نا امید شوید و زانوی غم بغل بگیرید و مدام بر طبل ناتوانی بکوبید هیچ گاه به مقصود خود نخواهید رسید و در آینده حسرت روزهایی را خواهید خورد که می توانستید برای ساختن زندگی زیباتر و بهتر تلاش کنید و تلاش نکردید.همواره به یاد داشته باشید که وجود مشکلات و ناکامی ها در زندگی افراد جامعه امری طبیعی است و تنها مختص شما نیست. چه بسا افرادی که مشکلات بسیار بیشتر و بدتری از شما دارند و هیچ گاه این افکار را به ذهن خود راه نمی دهند و به رحمت خدا و آینده بهتر امید دارند و بعد از شکست بر می خیزند و با تلاش های خود زندگی خوبی را برای خود و خانواده شان فراهم می کنند. مشکلات و ناراحتی ها در زندگی افراد به وجود می آید ولی لازم نیست شما به آن مشکلات یک صندلی هم تعارف کنید و به آن ها بگویید بفرمایید و با خیال راحت بنشینید! وظیفه شما هنگام مواجهه با مشکلات و ناکامی ها تلاش در حد وسع و توان، جهت رفع آن ها است. امری که زشت، مذموم و نکوهیده است، سستی، تلاش نکردن و تسلیم شدن در برابر این مشکلات است. شما نیز قطعا استعدادهای متفاوت و فراوانی دارید. باید از جای برخیزید، همراه با توکلی آسمانی، اراده ای پولادین داشته باشید تا با بر همه سختیها پیروز شوید و با افزودن دانش و مهارتهای خود، زمینه های نیل به موفقیت را ایجاد نمایید.گاهی خوب است سری به آسایشگاه ها بزنید؛ مسن ترها شما را یاد نعمت جوانی می اندازند، بیماران بیمارستان شما را یاد نعمت سلامتی می اندازند، کودکان استثنایی و دارای مشکل عقلی، شما را یاد عقلی می اندازند که خدا به شما هدیه نموده است، نابینایان شما را یاد این پنجره ای می اندازند که به همه زیبایی های عالم متصل می کنند، ناشنوایان ...، معلولان ...، و ...پس داشته‌های شما کم نیست. خدا همه هستی را درخدمت شما خلق کرده است. همه هستی، منتظر یک یاعلی شماست که از جای بلندتان کند و عقل، عشق و ایمانتان را ابزاری قرار دهید برای به خدمت گرفتن این هستی و مشکلاتی که برایتان به وجود آمده است را حل کنید. ما می گوییم که شما می توانید. این انتظار اشتباهی است که ما هیچ کاری نکنیم و از خدا بخواهیم مشکلاتمان را حل کند. خداوند یاری گر کسی است که سستی و تنبلی نمی کند و تمام توان و تلاشش را برای رسیدن به هدف به کار می برد. ما مشکلاتمان را را خودمان باید حل کنیم. البته ما می توانیم از دیگران کمک و مشاوره بگیریم ولی مشکل ما نهایتا باید با تلاش خودمان حل شود. با آرزوی آرامش و سعادت روزافزون برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.