ناشناس

چکار کنم ناامید نشم

سلام و خسته نباشید .دختری هستم ۲۳ ساله .احساس میکنم افسرده شدم گوشه گیر شدم و ....توخانواده پرجمعیتی بزرگ شدم اما با سخت گیری های زیاد مادرم .کل سخت گیریاش برای من بود وقتی ابجی بزرگتر از خودم میبینم که چه خونسرد و چه بی استرس زندگی کرد میگم اگه سخت گیریهای شدید مادرم نبود شاید یه کم کمتر عصبی میشدم و...خیلی بد کاری نکرده انگار آماده ام کرد برای مستقل بودن .از ۱۳ سالگی یه دختر باید آشپز ماهری باشه یه دختر باید مودب باشه یه دختر باید خودش حفظ کنه یه دختر باید درس خون باشه و.... صبح با استرس بیدار میشدم با کلی مشغله فکری و حتی اینکه باید برنامه ریز دقیقی باشم روی درس خوندن و کار کردن .اینو ازش ممنونم که مستقل بارم آورد اما برام سخت بود همه جور شرایط پذیرا باشم بخصوص اگه بچه آخر باشی اما خبری از لوس شدنا و....نباشه .با کلی درس خوندن و افتخار کردن که هرجور بوده خودمو با شرایط وفق دادم کنکور دادم و قبول نشدم یکسال پشت کنکور نشستنم باعث شد هرلحظه از خودم متنفر بشم گاهی میگفتم حق من این نبود احساس تنهایی شدید میکردم دلم میخواست یکی بگه تو میتونی نه اینکه کل فامیل گرفته تا خانواده همه بگن وای مگر معدلش بالا نبود مگر درس خون نبود دیگه عرضه یه قبول شدن نداره به هرحال الان دانشجو ام وقتی دانشگاه اومدم روز به روز اخلاقم بدتر میشد اگه آقا پسری میگف جزوه اتون بی زحمت بدین کپی بگیرم زود جبهه میگرفتم که نزدیک من نشو .هرروز میگفتم کسی دوستم نداره چرا هیچ کی دوسم نداره و...با اینکه مادرو پدر سوپرایزم میکردن برای تولد برای روز دختر حتی گاهی میدیدن گریه میکنم میگفتن بیا بریم بیرون هوات عوض شه چرا الکی گریه میکنی اما همش میگفتم دوسم ندارن ودارن ترحم بهم میکنن دلسوزی میکنن و الان سه هفته اس بیخودی گریه میکنم بیخودی ناراحت میشم عصبی میشم حتی حال خودمو درک نمیکنم احساس میکنم دیگه همه شادیام تمام شده به نظرتون چکار کنم خودم باشم نه این ؟!
يکشنبه، 26 آذر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

چکار کنم ناامید نشم

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

سلام و خسته نباشید .دختری هستم ۲۳ ساله .احساس میکنم افسرده شدم گوشه گیر شدم و ....توخانواده پرجمعیتی بزرگ شدم اما با سخت گیری های زیاد مادرم .کل سخت گیریاش برای من بود وقتی ابجی بزرگتر از خودم میبینم که چه خونسرد و چه بی استرس زندگی کرد میگم اگه سخت گیریهای شدید مادرم نبود شاید یه کم کمتر عصبی میشدم و...خیلی بد کاری نکرده انگار آماده ام کرد برای مستقل بودن .از ۱۳ سالگی یه دختر باید آشپز ماهری باشه یه دختر باید مودب باشه یه دختر باید خودش حفظ کنه یه دختر باید درس خون باشه و.... صبح با استرس بیدار میشدم با کلی مشغله فکری و حتی اینکه باید برنامه ریز دقیقی باشم روی درس خوندن و کار کردن .اینو ازش ممنونم که مستقل بارم آورد اما برام سخت بود همه جور شرایط پذیرا باشم بخصوص اگه بچه آخر باشی اما خبری از لوس شدنا و....نباشه .با کلی درس خوندن و افتخار کردن که هرجور بوده خودمو با شرایط وفق دادم کنکور دادم و قبول نشدم یکسال پشت کنکور نشستنم باعث شد هرلحظه از خودم متنفر بشم گاهی میگفتم حق من این نبود احساس تنهایی شدید میکردم دلم میخواست یکی بگه تو میتونی نه اینکه کل فامیل گرفته تا خانواده همه بگن وای مگر معدلش بالا نبود مگر درس خون نبود دیگه عرضه یه قبول شدن نداره به هرحال الان دانشجو ام وقتی دانشگاه اومدم روز به روز اخلاقم بدتر میشد اگه آقا پسری میگف جزوه اتون بی زحمت بدین کپی بگیرم زود جبهه میگرفتم که نزدیک من نشو .هرروز میگفتم کسی دوستم نداره چرا هیچ کی دوسم نداره و...با اینکه مادرو پدر سوپرایزم میکردن برای تولد برای روز دختر حتی گاهی میدیدن گریه میکنم میگفتن بیا بریم بیرون هوات عوض شه چرا الکی گریه میکنی اما همش میگفتم دوسم ندارن ودارن ترحم بهم میکنن دلسوزی میکنن و الان سه هفته اس بیخودی گریه میکنم بیخودی ناراحت میشم عصبی میشم حتی حال خودمو درک نمیکنم احساس میکنم دیگه همه شادیام تمام شده به نظرتون چکار کنم خودم باشم نه این ؟!


مشاور: خانم طیبه قاسمی

باعرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی ؛ حالات روحى و روانى انسان هميشه يكنواخت نيست؛ بلكه فراز و نشيب دارد؛ يعنى، گاهى انسان شاداب و با نشاط است و گاهى ناراحت و غمگين مى‏شود. از نظر شناختى نيز وضعيت روحى انسان به گونه‏اى است كه گاهى آمادگى خوبى براى فراگيرى و آموختن دارد و گاهى اين آمادگى كاهش مى‏يابد و اين امرى طبيعى است و جاى نگرانى ندارد. امّا اگر مدت زمان غمگينى و بى‏حوصلگى، بر دوران شادابى غلبه پيدا كند و يا به گونه‏اى باشد كه همه اوقات را فرا بگيرد و شادابى و نشاط از زندگى انسان رخت بر بندد و همواره انسان بى‏حوصله، بى‏نشاط و غمگين، كم اشتها، انزوا طلب و... باشد و اين وضعيت ادامه پيدا كند؛ اينها علايم افسردگى است و نشان مى‏دهد كه فردى با چنين علايم و نشانه‏هايى دچار افسردگى شده است و بايد براى رفع اين مشكل چاره‏اى بينديشد. البته باز هم جاى‏نگرانى نيست، چه اينكه بسيارى از افراد، افسردگى را به نحوى در زندگى خود تجربه مى‏كنند و اين بيمارى خوشبختانه قابل درمان است. ممكن است شما قبل از آمدن به دانشگاه، يك تصوير آرمانى و ايده‏آلى از دانشگاه در ذهن خود ترسيم كرده‏ايد و بعد از ورود به آن، احساس كرده‏ايد وضعيت دانشگاه با آن تصوير شما، منطبق نيست! در نتيجه فكر مى‏كنيد آن گمشده شما و يا به عبارتى ديگر آن اهداف و آرزوهايى كه داشته ‏ايد، در دانشگاه قابل دسترسى نيست! همين حالت باعث نگرانى و افسردگى شما شده و نگرش منفى در شما ايجاد كرده است. اولين كار و مهترين كاري كه بايد انجام دهيد، اين است كه بينش خود را نسبت به اين دنيا و سختيها و بلاهاي آن عوض كنيد. اين دنيا پر از ناكاميها و حوادث تلخ و ناراحت كننده است؛ بايد در كنار حوادث شيرين زندگي، تلخيها و ناكامي ها را نيز ديد و دنيا را با تمام واقعيتش پذيرفت و با آن كنار آمد. نكته بعد در رابطه با دنيا اين است كه بسيار زودگذر است؛ چه خوب، چه بد، چه تلخ، چه شيرين، مي گذرد. چيزي كه نابود شدني است، آن هم به اندازه يك چشم بر هم زدن، كه غصه خوردن ندارد. بايد غصه سراي ابدي و خانه هميشگي را خورد و خود را براي آنجا آماده كرد. يكي از علتهاي اين بلاها اين است كه به شيريني دنيا دل خوش نكنيم و وابسته و فريفته آن نشويم و آخرت را از ياد نبريم. بنابراين مي توان از اين سختي ها نيز درس ها گرفت و توشه ها برداشت؛ تعيين هدف؛ افرادي كه از اين بيماري رنج مي‌برند اغلب در زندگي روزمره غرق شده‌اند. تعيين هدف براي افراد، حتي بدون از دست دادن انرژي كه با افسردگي همراه است، به اندازه كافي مشكل است. اين تكنيك به فرد مي‌آموزد چگونه كارها را به بخش‌هاي كوچك‌تر و آسان‌تر براي اجرا تبديل كند. اين عمل با كمك به افراد براي دوباره به دست آوردن حس كنترل بر زندگي با اين بيماري مبارزه مي كند. دوباره يافتن اين قدرت، افكار مثبت و و احترام به خود را در شخص تقويت مي‌كند. در هدف گذاري، از ميان اهداف خود، هدفي را انتخاب كنيد كه اميد بيشتري به موفقيت آن داريد و در تلاش براي تحقق آن، به فكر تاييد يا تكذيب ديگران نباشيد. واقع بين باشيد. واقع بيني و پذيرفتن واقعيت و موقعيتي كه در آن هستيم باعث كم شدن عذاب روحي و تلاش براي يافتن راه حل مشكل مي گردد.خود را همانطور كه هستيد قبول كنيد. هر انساني يك سري معايب و يكسري محاسن دارد كه در بسياري موارد توان تغيير آنها را ندارد؛ مثلا ممكن است فردي يك مشكل بدني داشته باشد كه هميشه بخاطر آن مشكل تحت فشار رواني باشد، ولي زماني كه بپذيرد كه حال من اين مشكل را دارم و توان تغيير آن را نيز ندارم و بايد اينگونه زندگي كنم، چه كاري مي توانم انجام دهم كه صدمات كمتري ببينم و چگونه مي توانم اين ضعفم را از طرق ديگر جبران كنم، آرامش رواني بيشتري خواهد داشت.بحران سازي نكنيد. در مواجهه با مشكلات، آنها را از آنچه كه هستند بزرگتر جلوه ندهيد. بسياري از افراد هستند كه مي گويند زماني كه با مشكلي مواجه مي شويم به شدت آشفته و مضطرب مي شويم ولي بعد از مدتي متوجه مي شويم كه آن مشكل آنقدرها هم صدمه زننده نبوده و به راحتي قابل حل بوده است. پس در برابر مشكلات نبايد واكنش افراطي از خود نشان دهيد. سعي كنيد مشكل را آنگونه كه هست ببينيد نه بزرگتر، زيرا ما مي دانيم كه هر مشكلي راه حلي دارد.به نداي منفي دروني خود و تلقين هاي مخرب و نگران كننده ديگران بي توجه باشيد و سعي كنيد عكس آنها را انجام دهيد.اجتناب از تنهايى؛ بكوشيد به جز مواقعى كه ضرورت دارد، در تنهايى قرار نگيريد.با افكار منفى خود مقابله كنيد؛ يعنى، هر وقت اين افكار به شما هجوم آورد به هر صورت ممكن خود را از چنبره آن نجات دهيد؛ براى مثال خود را به كارى مانند: مطالعه يا هر كار ديگرى كه امكان انجام آن براى شما هست، مشغول كنيد و نگذاريد ذهن شما جولانگاه افكار منفى باشد. به جنبه‏هاى مثبت خود فكر كنيد و بكوشيد آنها را در يك برگه‏ براي خودتان ليست كنيد.به جاى اينكه به كمبودها، عيب‏ها و ناكامى‏هاى خود بينديشيد، به موفقيت‏ها و آن امكاناتى كه در زندگى از آن بهرمند بوده و هستيد فكر كنيد. به عبارت ديگر امكانات و شرايط زندگى ما مانند ليوانى است كه بخشى از آن پُر است و بخشى خالى؛ به آن بخش پُر فكر كنيد و از آن بهره ببريد و غصه آن نيمه خالى را نخوريد. فرصت‏هاى زندگى را مغتنم بشمريد و از آنچه در آينده پيش خواهد آمد، نگران نباشيد.خاطره تلخ گذشته را فراموش كنيد و براي آينده برنامه ريزي كنيد و خودتان را با افكار مزاحم آزار ندهيد. تثبيت در گذشته و سرزنش خود به خاطر اشتباه گذشته باعث ركود و كسلي و افسردگي مي گردد؛ همچنين آرزوي هاي بزرگ براي آينده نيز انسان را از واقع گرايي دور ساخته و نمي تواند تفكر خوبي براي زمينه سازي يك تصميم در زندگي حال باشد. بهترين راه عبرت گرفتن از گذشته، زندگي در حال و برنامه ريزي براي آينده مي باشد.از خود انتظار بيش از حد نداشته باشيد و خود را همه فن حريف ندانيد، به عبارت ديگر از كمال گرايي مطلق كه باعث اضطراب و احساس عجز و ناتواني مي شود خودداري كنيد.هر روز صبح كه از خواب بر مي خيزيد با نگاه كردن به يك منظره يك تابلوي نقاشي زيبا و يا اسما الله روز خود را با نشاط و خوش بيني آغاز كنيد.كارهاي هنري انجام دهيد. انجام كارهاي هنري باعث شادابي و سلامتي روان مي گردد. فردي كه ساعاتي از زندگي خود را صرف كارهاي هنري مورد علاقه اش مي كند، انرژي هاي رواني مضر را از اين راه تخليه كرده و مي تواند آرامش بيشتري را تجربه كند.از انزوا و گوشه گيري كه باعث ايجاد افكار منفي مي شود دوري و اوقات خود را در جمع خانواده، فاميل و دوستان سپري كنيد.هر وقت احساس كرديد كه افكار منفي سراغتان آمده است، وضعيت خود را تغيير دهيد و به كاري سرگرم شويد.خنديدن را فراموش نكنيد، خنديدن باعث مي شود تا افكار ناراحت كننده و منفي جاي خود را به مثبت و شاد بدهند.با افراد شاداب، فعال، اجتماعى، و متدين و در عين حال مثبت‏نگر معاشرت كنيد و از افرادى كه هميشه وقتى با آنها مواجه مى‏شويد، از زندگى شكايت مى‏كنند، دورى گزينيد.فضاي محيط زندگي خود را تغيير دهيد و آن را تبديل به محيطي سرزنده و شاداب كنيد. براي اين كار، هم مي توانيد به مسافرتي تفريحي برويد .ورزش را جزء ضرورى‏ترين فعاليت‏هاى خود قرار داده هر روز حداقل نيم تا يك ساعت ورزش كنيد.از گوش دادن به موسيقي هاي تند و غير شرعي اجتناب كنيد.گوش دادن به موسيقي غمگين باعث افزايش افسردگي و ناراحتي بيشتر شما مي گردد، پس از آنها پرهيز نماييد.از بيكارى و بى‏برنامگى بپرهيزيد و همه اوقات خود را به صورت منطقى پر كنيد.به تغذيه خود - به خصوص صبحانه - اهميت بدهيد و هيچ‏گاه بدون خوردن صبحانه، مشغول تحصيل يا مطالعه نشويد.شايد بتوان گفت علت اصلي افسردگي انسان دوري او از خداوند و عدم ايمان به او است. دعا بهترين وسيله قرب و انس انسان با خداوند است و آرامشي كه انسان از طريق دعا و به خصوص همراه با گريه بدست مي آورد، قابل توصيف نيست. در پايان مطالعه كتب زير را توصيه مي كنيم: راز شاد زيستن، اندرو ميتوس، ترجمه: وحيد افضلى راد، نشر نيريز. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.