ناشناس

وسواس فکری

سلام من ب مدت دوساله که وسواس فکری دارم درباره بودن یانبودن خداالان حس میکنم همش میخوام ب شوهرم خیانت کنم بیرون که میرم حس میکنم هم ی مردارودوست دارم درصورت اینکه من عاشق شوهرمم وایناهمش فکره الکیه حتی روبرادم همچین فکرای دارم که منودچاراسترس شدیدمیکنه که بعدچاره ای جزگریه ندارم باابنکه میدونم الکیه ولی نمی دونم بایدچجوری بهشون فکرنکنم من یک سال پیش روانپزشک رفتم ودارومصرف کردم جلوی دیگران میتونم خودموکنترل کنم ولی این فکراخودمواذیت میکنه پیش روانشناسم نمیتونم برم چیکارکنم احساس می کنم خودشیطانم؟
دوشنبه، 27 آذر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمید خیبری
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

وسواس فکری

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام من ب مدت دوساله که وسواس فکری دارم درباره بودن یانبودن خداالان حس میکنم همش میخوام ب شوهرم خیانت کنم بیرون که میرم حس میکنم هم ی مردارودوست دارم درصورت اینکه من عاشق شوهرمم وایناهمش فکره الکیه حتی روبرادم همچین فکرای دارم که منودچاراسترس شدیدمیکنه که بعدچاره ای جزگریه ندارم باابنکه میدونم الکیه ولی نمی دونم بایدچجوری بهشون فکرنکنم من یک سال پیش روانپزشک رفتم ودارومصرف کردم جلوی دیگران میتونم خودموکنترل کنم ولی این فکراخودمواذیت میکنه پیش روانشناسم نمیتونم برم چیکارکنم احساس می کنم خودشیطانم؟


مشاور: خانم طیبه قاسمی

باعرض سلام و احترام به شما خواهر گرامی؛ در پاسخ به مشکل شما خواهر محترم، لازم است توجه شما رو به این نکته جلب کنیم که خطور افکاری ناراحت کننده که به صورت غیر اختیاری، ناخواسته و تکراری وارد ذهن می‌شه و فرد علی رغم تلاش در جهت جلوگیری از ورود اونا به ذهن، قادر به کنترلشون نیستید، برای بسیاری اتفاق میفته و شما تنها فردى نيستيد كه از اينجور افكار مزاحم و تكرارى رنج مى‏بريد. تو سیستم خدا هم رسم بر این نیست که فکر گناه رو گناه تلقی کنن و واسش عذاب بنویسن.حقیقت اینه که شیطان، گاهی اونقدر خوب سفسطه می بافه که خیال می کنیم بزرگترین فیلسوف عالمه. گاهی اونقدر عاطفی و دلسوز نشون میده که انگار بهترین روان شناس دنیاست. اونقدر با دقت برخورد می کنه که گاه اونو فرشته ای می بینیم که داره ما رو به سوی خدا می بره. همۀ اینا واسه اینه که نقابهای او، خیلی شبیه اصله. یه وقتایی یه کار اشتباه کوچیک رو چندین برابر بزرگ می کنه و آیینه دق ما می کنه تا فکر کنیم ما اینیم و هرگز نمی تونیم کاری رو انجام بدیم که خدا رو خوشحال کنه. اون به راحتی می تونه حتی یه رفتار درست و عادی رو، اشتباه جلوه بده تا ما دست از اون و خیلی رفتارهای شبیه اون برداریم، تا به خودمون در انجام کار درست، نمرۀ کمی بدیم. نقطۀ محوری انحراف از دوستی با خدا، همین کم ارزش دیدن خودمونه. من وقتی احساس کنم ارزش کمی دارم، قطعا خودمو آمادۀ کارهای خوب که ارزش زیادی داره نمی بینم؛ مثل سکه ای که میشه باهاش فقط پفکی خرید یا انداخت گوشه ای تا از شرش خلاص شد. اما اگه بدونم تو دستم یه گوهره که می تونم باهاش همۀ عالم رو بخرم، بازم رهاش می کنم یا دنبال چیزای کم ارزش میرم؟ نه. امامان خوب ما فرمودن، ارزش شما به اندازۀ بهشته، شیطان با همین مهارت منو از قرآن و آموزش اون به دیگران دور می کنه؛ منو از همسر خوبم دور می کنه؛ منو از وظایف همسرداری دور می کنه، منو ...، تا اونجا که حاضرم نباشم. هه اینا واسه اینه که اون تونسته منو از خودم، خود واقعیم، دور کنه.ابزارهای شیطون واسه آدما متناسب با شخصیت اوناست. او همۀ توانشو میذاره تا همۀ موفقیتهای شما رو برای خودش تصاحب کنه و اگه شده قدمی، عقل و احساس شما رو به عقب برگردونه. گاهی این اتفاقات خیلی خیلی نامرئی و ناهوشیار بوجود میاد. مثلا همون فکرایی که گفتید در مورد مقدسات دارید. خدا تو قرآن فرموده؛ شیطان وسوسه داره تا خودشو به شما نزدیک و شما رو از خدا دور کنه. این شما نیستید که اون فکرها رو دارید بلکه شلیک وسوسه‌های شیطون طرف شماست. پس این در اختیار شما نیست که شما به حساب خودتون واریز می کنید. همین خودپنداری این رفتار باعث میشه توان عاطفی و ذهنی کمتری در بقیه کارها داشته باشید. اجازه بدید دلتون رو به قبول این حرفها و آرامش نزدیکتر کنم با بیاناتی از امام صادق (علیه السلام). جوونی شاید با همین حالی که شما دارید اومد خدمت ایشون و همین حرفهای شما رو عرض کرد که من فکرای بدی میاد تو ذهنم در حالیکه ازشون بیزارم. آقا با یه طمأنینه و شاید یه لبخند مهربانانه فرمودن این نشونۀ ایمانه. اگه مؤمن نبودی که آزار دهنده نبود. در حديث دیگه اى از امام صادق (عليه‏السلام‏) مى‏خونيم: «ما من مؤمن الا و لقلبه اذنان فى جوفه : اذن ينفث فيها الوسواس الخناس و اذن ينفث فيها الملك فيؤيد الله المؤمن بالملك ، فذلك قوله و ايدهم بروح منه»: هر مؤمنى قلبش دو گوش دارد، گوشى كه در آن وسواس خناس (شيطان) مي دمد، و گوشى كه فرشته در آن مى‏دمد، خداوند مؤمن را به وسيله فرشته تقويت مى‏كند، و اين همان است كه مى‏فرمايد: و ايدهم بروح منه. هیچکدوم از مشکلات زندگی اونقدر بزرگ نیست که بتونه دل پاک و ذهن منطقی شما رو از مسیر دوستی با خدا و دوستانش جدا کنه. یقین داشته باشید که خدا اونهمه خوبی شما رو بهتر از دیگران می بینه. مطمئن باشید که او از هرکسی برای ما دلسوزتره. شک نکنید که او برای شما بهترینها رو میخواد. اینا باعث میشه شما اعتماد بیشتری بهش داشته باشید و صبرتون رو تقویت کنید. همون و صبر و درایتی که شیطون رو خلع سلاح می کنه.خدا شما رو دوست داره. دلتون تیره نیست و احساس محبتتون کم نشده. شما خوبید. مهم اینه که اینو قبول کنید و به سوی بهتر شدن راه رو ادامه بدید و ناهمواریها رو با همون شناخت درست از شیطون و ایمان به خدا، بگذرونید. با این مقدمه و دانستن این موارد اکنون توجه شما را به مطلبی درخصوص وسواس فکری و عوارض و پیامدهای سوء این اختلال و راهکارهایی که شما می توانید برای درمان آن بکار بگیرید جلب می کنم.(وسواس) يك نوع اختلالي است كه انسان , بدون اختيار و از روي اجبار, عملي را مكررا انجام مي دهد و يا مطلب و موضوعي را در فكر و ذهن خود تكرار مي كند. اولي را (وسواس عملي ) و دومي را (وسواس فكري) گويند. در واقع در ذهن فرد وسواسي , اختلالي به وجود مي آيد كه توقف قطعي آن فكر يا آن عمل حاصل نمي شود. اغلب مبتلايان به وسواس فكري نيز, افكار بيهوده و شرم آور يا وحشتناكي در ذهن خود به وجود مي آورند كه اين افكار در چرخه اي بي پايان, مرتب تكرار مي شود. توجه به ضررها, عوارض و پيامدهاي سوء وسواس وبكارگيري راهكارهاي ارائه شده در درمان اين عارضه بسيارمفيد ومؤثرخواهد بود. الف ) ضررهاي وسواس عبارت است از: 1- اتلاف وقت و از دست دادن سرمايه ارزشمند عمر; زيرا بازيابي زمان از دست رفته امكان ندارد; 2-عدم توانايي در تمركز حواس و ايجاد حواس پرتي; 3- بازماندن از كارهاي اصلي (از جمله تحصيل علم و مطالعه و درس خواندن و به دنبال آن افت تحصيل; 4-خسته شدن ذهن و بي حوصله شدن فرد براي فكر كردن درباره موضوعات مهم و اساسي زندگي و تحصيلي. ب ) راهكارهاي عملي جهت مقابله با وسواس فكري و درمان آن عبارت است از: 1-كش نازكي را دور مچ دست خود ببنديد. هرگاه افكار وسواس به سراغ شما آمد, با كشيدن كش و رها كردن آن روي دستتان و ايجاد درد مختصري روي مچ خود, از آن فكر رهايي خواهيد يافت. 2-با خودتان عهد ببنديد و برنامه ريزي كنيد كه زمان فكر كردن درباره موضوع وسواس, ساعت خاصي باشد (مثلا 5/4 تا 5 بعد از ظهر) و در طول روز هرگاه اوهام و افكار وارد ذهنتان شد, به خودتان بگوييد زمان فكر كردن فلان ساعت مقرر است و در زمان مقرر نيز مدتي را به فكر كردن درباره آن موضوع اختصاص دهيد و ذهنتان را به آن مشغول سازيد تا اين كه در طول روز و به طور پراكنده , ذهنتان مشغول آن نباشد. ضمنا آن زمان اختصاصي را به تدريج در طي (مثلا 30 روز) روزي يك دقيقه كم كنيد تا به صفر برسد. 3-هر روز به خود تلقين كنيد كه ((من قادرم افكار وسواسي ام را كنار بگذارم)); زيرا تلقين يكي از راه هاي مبارزه با افكار منفي است و وسواس فكري نيز چيزي جز يك فكر منفي مزاحم نيست. گفتني است كه براي درمان وسواس فكري نياز به صبر و حوصله و پشتكار در به اجرا درآوردن راه هاي فوق است تا اين كه به تدريج از آن افكار رهايي يابيد و انتظار حل و درمان يك شبه آن را نداشته باشيد. بنابراين با عمل به راه كارهاي ارائه شده و ارزيابي نتيجه آن, ميزان پيشرفت خود در مهار وسواس را مشاهده میکنید . دو عامل عمده اي كه به اين گونه مشكلات دامن مي زند عبارتند از بيكاري و تنهايي . البته تعارضات فكري و رواني مبتني بر گذشته فرد در اين ميان تأثيرگذار است و ريشه يابي آن نيازمند فرصت كافي و صبر و حوصله و پشتكار است. بنابراين: 1- براي اوقات شبانه روز جدولي را تهيه كنيد و كارها و فعاليت هاي شبانه روزي خود را در آن يادداشت نموده و سعي كنيد برنامه اي تهيه نمائيد كه زمان خالي بودن فعاليت نداشته باشيد. برنامه تدوين شده بايد متناسب با توانايي هاي جسمي و رواني تان باشد و از هر گونه افراط و تفريط خودداري نمائيد. و اوقات فراغت را نيز با نوعي فعاليت ورزش، نظافت اتاق، مطالعه روزنامه، انجام فعاليت هاي هنري و هر كار مورد علاقه ديگري، پر كنيد. 2- از آنجا كه معمولاً افكار مزاحم معمولاً در تنهايي به ذهن افراد وارد مي شود، حتي المقدور از قرار گرفتن در مكان هاي خلوت و تنهايي به مدت زياد اجتناب كنيد حتي سعي كنيد مطالعات خود را در كتابخانه و قرائت خانه اي عمومي انجام دهيد در اتاق، تنها نخوابيد، هنگام غذا خوردن، تنها غذا نخوريد .هرگاه احساس تنهايي كرديد، از جاي خود برخيزيد و با ديگران ارتباط برقرار كنيد. ورزش هاي دسته جمعي انجام دهيد ارتباط خود را با افراد شاد و با نشاط و اجتماعي (و در عين حال متدين) بيشتر كنيد و از گوشه گيري جداً بپرهيزيد. فقها و مراجع تقليد نيز همگي بر اين نظر اتفاق نظر دارند كه شخص وسواس هرگز نبايد به شك و ترديدهاي خود اعتنا كند و اگر مقلدين به همين نكته توجه كنند و بخواهند طبق نظر مرجع تقليد عمل كنند نه طبق نظر خودشان، بخش مهم بلكه تمام حالت وسواس شان حل مي شود.اما كتاب هايي كه مي توانيد مطالعه كنيد: 1- وسواس و درمان آن، آيت الله مظاهري 2-شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام، محمود ارگاني بهبهاني، مجمع ذخاير اسلامي با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.