مهناز

دوستی قبل از ازدواج

سلام ببخشید مزاحم شدم ..من با یه پسری دوست بودم خیلی ازمن خوشش میومد خیلی دوسم داشت همه جی واسم تامین میکرد من یه دفعه از جلو چشم افتاد ..باهاش تموم کردم .تا ابنکه تا چش باز کردم با یه پسر دیگه ازدواج...
دوشنبه، 27 آذر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمید خیبری
موارد بیشتر برای شما

مهناز

دوستی قبل از ازدواج

مهناز ( تحصیلات : دیپلم ، 26 ساله )

سلام ببخشید مزاحم شدم ..من با یه پسری دوست بودم خیلی ازمن خوشش میومد خیلی دوسم داشت همه جی واسم تامین میکرد من یه دفعه از جلو چشم افتاد ..باهاش تموم کردم .تا ابنکه تا چش باز کردم با یه پسر دیگه ازدواج...


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی پرسشگر محترم؛ بدیهی است وابستگی ها و دلبستگی ها، گاهی انسان را به رؤیاهای خوش زندگی می کشاند و گاهی با تردید و ابهام، انسان را به آشفتگی ذهنی و به هم ریختگی در وضعیت کار و زندگی و درس و خواب و غذا و ... می کشاند و این همه آسیب ها نتیجه شروع یک زاویه انحرافی از مسیر زندگی است که در ادبیات دینی ما به آن «گناه» گفته می شود. ما باید باور کنیم که خداوند با همه بندگانش مهربان است و اگر کاری را حلال و مجاز شمرده به نفع ماست، و اگر حرام و ناروا اعلام کرده به ضرر ماست، گاهی در کوتاه مدت و یا در دراز مدت. پس باید این اصل را در زندگی به طور جدی باور کنیم و با اراده قوی از مسیرِ سالمِ خوشبختی در زندگی، زاویه نگیریم . گام اول : برای حل این مشکل نخست تنفر نسبت به این عشق را (نه آ ن فرد را ) در خود ایجاد کنید به این وسیله که هر گاه فکر او به سراغ شما آمد نسبت به اثرات منفی آن عشق و نقاط ضعف وضرر های آن، فکر کنید و به این وسیله نسبت به این دلبستگی و عشق که تمام زندگی و لذتهای آینده زندگی شما را چه بسا آشفته خواهد کردو لذتهای معنوی و اخرتی شما را خواهد گرفت، متنفر شوید. شما مطمئن باشید که این تنفر، اگر تکرار شود کم کم شما را نجات خواهد داد، به این نحو که لذت و شیرینی آن عشق را در ذائقه شما تلخ خواهد کرد و ترک آن را برای شما راحت می کند؛ مانند کسی که اول مزه سیر را زیاد دوست ندارد و بعد با تلقین کم کم ازخوردن سیر متنفر می شود وبعد، از بوی سیر هم فرار می کندوحالت تهوع می گیرد و... به طور مثال بعضی آثارمنفی زیر را در ذهن خود مرور کنید : - من که او را از قبل نمی شناختم الان هم شناخت کامل از او ندارم. - اضطراب و احساس نگرانيم بیشتر می شود. - موقعيت اجتماعي و خانوادگی من به خطر می افتد. - امکان آلوده شدن به گناه در من بالا می رود و ... گام دوم : سعی کنید که هر زمانی که فکر آن فرد به سراغ شما آمد، جلوی آن را بگیرید و فکر مقابلش را درخود ایجاد کنید به این نحو که به فکر خود، اجازه ندهید که آن را ادامه دهد وکارهای زیر را انجام دهید : - هرگاه متوجه شديد ذهنتان ناخودآگاه به ياد او مشغول شده است، به خود چنين تلقين كنيد و بگوئيد «بس است» و آهسته مشت خودتان را روى ميز يا زمين بزنيد. بدين ترتيب تغيير حالت به وجود آمده، فضاى ذهنى‏تان را تغيير خواهد داد. - شروع به مطالعه هایتان کنید یا شروع به تفکر در معانی آیات قران کنید ، سعی کنید ورزش و فعالیت های هنری خود را در برنامه روزانه بگنجانید .بیکاری و تنهایی دشمن های بزرگ افکار شما هستند . - به این فکر فرو روید که من حد اکثر، چند سال در این دنیای فانی می توانم لذت ببرم ولی بعد از آن باید سختی ها ومشکلات قیامت وحسابرسی را، هزاران سال به جان بخرم و در حدیث آمده است که فکر نسبت به قبر و قیامت، این لذت های حرام و عشق های بی جا را از بین می برد. - علاقه به والدین ودوستان همجنس وخوبتان را در ذهنتان تکرار کنید. - نکات مثبت همسر تان را برای خودتان هر روز مرور کنید و آنها را یادداشت کنید. - روزانه حداقل 20 دقیقه به همسرتان با مهربانی نگاه کنید به صورت خیره و دستانش را در دستان خود نگه دارید و محاسن همدیگر را برای هم مرور کنید ، مطمئن باشید با تکرار این تکنیک ریشه هایی از علاقه در هر دو شما بیشتر خواهد شد . تذکر: هرگزمأیوس نشوید و بدانید که همان خدایی که به ما توانایی عاشق شدن را داده است توانایی ترک عشق را نیز در ما قرار داده است؛ پس اگر روی فکرتان،کم کم کار کنید و هر روز، مقدار کمی از آن را اصلاح کنید به راحتی می توانید از فکر و خیال آن فرد راحت شوید و بعد از 40 روز تا مقدار زیادی موفقیت خود را خواهید دید. آنگاه همین مسیر را تا 40 روزدیگر ادامه دهید تا کاملاً از بند این اسارت ، آزاد شوید. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی در کنار همسرتان



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.