ناشناس

علاقه به شخصی دارم که میدونم به کسی دیگه علاقه داره"

سلام دختری بیست ساله ام ک به یک پسر بیستو پنج ساله علاقه دارم علاقه من نسبت به ایشون یهویی نبوده و ذره ذره من بهشون جذب شدم میدونم ک اون شخصم کس دیگه ای رو میخواد و چن باری هم تو جمع دوستان زمانی من نبودم مطرح کرده این قضیه رو و یبار حتی به خود من گفت ک شخصی رو میخواد ک خیلی دوستش داره این اقا خیلی زیبا مهربان پرابهت و مردم دوست و مغروره اما من عاشق زیباییش نشدم عاشق رفتار و افکارش شدم اما این اقا با این اوصاف رفتارش خیلی عجیبه و سردرگمم میکنه گاهی وقتا بسیاااار مهربان و صمیمی باهام صحبت میکنه و گاهی وقتا خیلی عصبانی میشه از اونجایی ک باهم همکاریم توی جمع به همه توجه میکنه الامن اما متوجه میشم ک از دور حواسش به منه و چن باری دیدم ک عمیقا بهم خیره شده زمانی ک تو جمعیم خیلی خودشو با ابهت نشون میده اما وقتی تنها میشیم خیلی مهربون و صمیمی باهام صحبت میکنه من از این تعجب میکنم ک چرا گاهی وقتا از دستم عصبانی میشه درحالی ک کاری نکردم فقط زیاد بهش محل نمیذارم البته عصبانیتش اینه ک انگار مثلا من عضوی از خانوادشم و داره منو با نگاه و لحن بیانش تنبیه میکنه خیلی راحت از خانوادش باهلم حرف میزنه و کارامو تکرار میکنه من واقعا نمیدونم چشه از طرفی هم دوسش دارم و دوست دارم باهم زندگی کنیم اما اون از علاقه ی من نسبت به خودش خبر نداره و من نمیخوام تو این سن سر این قضایا اذیت بشم واقعا نمیدونم چیکار کنم حتی فکر اینک کس دیگه ای رو دوس داشته باشه اذیتم میکنه لطفا راهنماییم کنید ممنونم ازتون
يکشنبه، 15 بهمن 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

علاقه به شخصی دارم که میدونم به کسی دیگه علاقه داره"

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام دختری بیست ساله ام ک به یک پسر بیستو پنج ساله علاقه دارم علاقه من نسبت به ایشون یهویی نبوده و ذره ذره من بهشون جذب شدم میدونم ک اون شخصم کس دیگه ای رو میخواد و چن باری هم تو جمع دوستان زمانی من نبودم مطرح کرده این قضیه رو و یبار حتی به خود من گفت ک شخصی رو میخواد ک خیلی دوستش داره این اقا خیلی زیبا مهربان پرابهت و مردم دوست و مغروره اما من عاشق زیباییش نشدم عاشق رفتار و افکارش شدم اما این اقا با این اوصاف رفتارش خیلی عجیبه و سردرگمم میکنه گاهی وقتا بسیاااار مهربان و صمیمی باهام صحبت میکنه و گاهی وقتا خیلی عصبانی میشه از اونجایی ک باهم همکاریم توی جمع به همه توجه میکنه الامن اما متوجه میشم ک از دور حواسش به منه و چن باری دیدم ک عمیقا بهم خیره شده زمانی ک تو جمعیم خیلی خودشو با ابهت نشون میده اما وقتی تنها میشیم خیلی مهربون و صمیمی باهام صحبت میکنه من از این تعجب میکنم ک چرا گاهی وقتا از دستم عصبانی میشه درحالی ک کاری نکردم فقط زیاد بهش محل نمیذارم البته عصبانیتش اینه ک انگار مثلا من عضوی از خانوادشم و داره منو با نگاه و لحن بیانش تنبیه میکنه خیلی راحت از خانوادش باهلم حرف میزنه و کارامو تکرار میکنه من واقعا نمیدونم چشه از طرفی هم دوسش دارم و دوست دارم باهم زندگی کنیم اما اون از علاقه ی من نسبت به خودش خبر نداره و من نمیخوام تو این سن سر این قضایا اذیت بشم واقعا نمیدونم چیکار کنم حتی فکر اینک کس دیگه ای رو دوس داشته باشه اذیتم میکنه لطفا راهنماییم کنید ممنونم ازتون


مشاور: اقای رضوانی

سلام بی تردید یکی از نیرومندترین غرایز، نیروی احساسی، عاطفی، شهوت و غریزه جنسی است. این نیرو که از ابتدای تولد به صورت نهفته در وجود آدمی به ودیعه نهاده شده است، تا زمان بلوغ هم چنان دوران آرام و بی تحرکی را پشت سر می گذارد، اما به محض شروع دوران نوجوانی آرام، آرام زمان بیداری و شکفتگی آن فرا می رسد و رفته رفته تمامی وجود جوان را در بر می گیرد و بر تمامی افکار و رفتار جوانن اثر گذار است. به همین دلیل غریزه جنسی و شهوت بخاطر تحریکات شدید و عدم آگاهی جوان به نکاتی ضروری، او را با مشکلاتی خاص مواجه می سازد. اینگونه احساسات و نیازهای عاطفی دقیقا مانند گرسنگی است که خالق عالم در وجود هر انسان استانداردی تأبیه کرده است. انسان گرسنه باید غذا میل کند. انسانی که نیاز عاطفی، جنسی دارد باید نیاز جنسی خود را برطرف کند. اما همه نکته اینجاست چگونه و از چه مسیری این اتفاق باید رُخ دهد؟ آن چه مسلم است ما انسان هستیم و خالق همه ما خداوند متعال است، خدایی که به همراه آفرینش ما، کرامت و رفعت و عزت نفس را قرین کرده است. لذا فرمود: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَم؛ به تحقیق ما همه فرزندان آدم را گرامی داشتیم»(1)؛ اما حفظ و نگهداری و رشد و تعالی یا خدایی نکرده عدم رشد و خسارت دیدن آن را در اختیار خودمان گذاشته؛ «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا؛ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس»(2) شما نباید با افکار و رفتارهای اشتباه به عزت و شخصیت خود لطمه وارد کنید. لذا خداوند حکیم برای کنترل این غریزه طبیعی یک مسیر طبیعی، انسانی و عاقلانه قرار داده « وَ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ و از هر چیز دو جفت آفریدیم، شاید متذکّر شوید»(3)؛ پس تنها راه عاقلانه و انسانی و طبیعی این نیاز مقدس، رابطه ای مقدس بنام ازدواج است و اگر دیگر مسیرها گناه نامیده شد، از همین جهت است که به حقیقت و شخصیت شما صدمه وارد می کند؛ داشتن میل جنسی و لذت بردن از آن گناه نیست، بلکه میل جنسی که بجا نباشد و روابطی که باعث لطمه دیدن شخصیت، انسانیت و عزت نفس شما شود، گناه است و خداوند متعال به آن راضی نیست. خداوند علیم و حکیم می دانسته چه موجودی خلق کرده و چه نیازهایی در وجود او قرار داده و پاسخ طبیعی و عاقلانه آن را نیز خلق کرده است. انسان به آب نیاز داشت، آب را آفرید. به غذا نیاز داشت، گوشت و گیاه را آفرید. به راه رفتن نیاز داشت، پا و زمین و جاذبه و .. را آفرید. و به عاطفه، مسائل جنسی و آرامش نیاز داشت، همسر را آفرید. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة؛ از نشانه‏هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد»(4) پس سازنده و طراح عالم آفرینش حتی یک ذره از محبت و علم و حکمت خود نسبت به مخلوقات خود به خصوص انسان کم نگذاشته است. همین که به شما ابزار درک نیاز عاطفی، احساسی و جنسی را عنایت کرده و نیروی جوانی را در شما شکوفا ساخته، نشان دهنده لطف و محبت بی کران اوست. شما در توضیحات خود فرمودید: «من عاشق زیباییش نشدم عاشق رفتار و افکارش شدم» این فرمایش شما حرف بسیار خوب و درستی است. اگر دختر خانمی بخواهد مسیر زندگی و ازدواج خود را درست انتخاب کند، باید افکار، اخلاق و رفتار مرد آینده زندگی او برایش اهمیت داشته باشد. امام رضا علیه السلام فرمودند: «إن خَطَبَ إلَیکَ رَجُلٌ رَضِیتَ دِینَهُ و خُلُقَهُ فَزَوِّجْهُ؛ اگر مردى نزد تو به خواستگارى آمد و دین و اخلاق او را پسندیدى ، به وى زن بده»(5) نتیجه طبیعی این ملاک و نگرش شما این است که اگر این ملاک و ارزش ها در فرد دیگری هم قرار بگیرد شما باید از ایشان نیز خوشتان بیاید و او را به عنوان همسر و تکیه گاه خود بپسندید! اما اگر بررسی کنید و ببینید خواستگار دیگری برای شما آمده است که حتی در زمینه رفتار و افکار از ایشان نیز بالاتر و بهتر است اما شما نسبت به ایشان علقه و دلبستگی دارید، دیگر ملاک و ارزش حکم فرما نیست بلکه احساسات درگیر شده است. خواهر گرامی! اگر در انتخاب همسر آینده فقط احساسات درگیر باشد قطعا صدمه خواهید خورد. لذا همیشه به خانم ها توصیه شده از پتانسیل و نیروی عظیم حمایتی و ارزشی خانواده بهرمند شوند و یکه تازی و احساسی رفتار کردن را کنار بگذارند. شما شخصا و تنهایی قطعا تجربه و مهارت لازم برای تشخیص و انتخاب یک مرد قابل اعتماد و همسری شایسته را نخواهید داشت لذا در زمینه شناسایی باید از خانواده یعنی کسانی که شما را مانند خودشان دوستتان دارند و از متخصصین و مشاوره یعنی فردی که احساسی تصمیم نمی گیرد و به همه ابعاد زندگی شما توجه خواهد داشت، کمک بگیرید. توجه! این که علاقه شما به ایشان یهویی نبوده و ذره ذره بهشون جذب شدید علامت درست، صحیح و بجا بودن علاقه شما نیست! بلکه علاوه بر این علاقه باید واقع بینانه، الهی، بجا و متناسب باشد. راهکار عملی - اجازه ندهید احساساتتان بر شما غالب شوند و با مشورت های بیشتر با خانواده و متخصصین سعی کنید احساساتتان را کنترل و مدیریت کنید. - ارتباط کاری و جدی تان را تبدیل به یک ارتباط عاطفی و احساسی نکنید. از آنجایی که شما به ارتباط موجود احساسی نگاه می کنید از ایشان انتظار برخوردهای تند را ندارید یا انتظار دارید در جلوت نیز مانند خلوت رفتار کنند! - توجه داشته باشید نگاه یک پسر به ارتباط با نامحرم و انگیزه و مقاصد او با نگاه یک دختر در چنین ارتباطی متفاوت است. شما در ذهن خود برنامه ریزی کرده اید برای ازدواج اما ایشان اینگونه نگاه نمی کنند خصوصا با نکاتی که شما بیان داشتید که صراحتا ابراز کرده اند از دختر دیگری خوششان می آید! - عزت نفس شما صعود و سقوطش در اختیار شماست. اگر با رفتارها، نگاه ها و انگیزه های نامناسب زمینه سوء استفاده نامحرم را فراهم کنید در آینده نزدیک نباید کسی غیر خودتان را سرزنش کنید و نباید انتظار داشته باشید دیگران برای شما عزت نفس و احترام قائل باشند یا ضربه روحی نبینید. - تکلیف احساسات خود را با ایشان با واقع بینی و کمک دیگران واضح و روشن کنید. یعنی به کسانی که شایستگی و قدرت و مهارت لازم را دارند موضوع را مطرح کنید. از ایشان بخواهید از جانب خودتشان پیگیری کنند که آیا این آقا نیز در اصل قصد ازدواج دارند یا خیر و آیا حاضر هستند رسما و انسانی شما را با احترام و اکرام از خانواده تان خواستگاری کنند یا خیر! اگر این آقا در هر کدام از این مراحل پیش قدم نشوند شما عاطفه و احساسات خود را در جای مناسبی سرمایه گذاری نکرده اید! حرف آخر شما قطعا باید به ازدواج و انتخاب همسر فکر کنید و نیازهای الهی و طبیعی خود را از مسیری الهی و انسانی برطرف کنید. اما نه از راه و روشی که کرامت و عزت نفستان صدمه ببیند و بر فرض این که در آینده با فردی که شما بخاطر دلبستگی و اصرار و علاقه وافرتان با او ازدواج کرده اید با هر بد رفتاری و کج خلقی که در زندگی مشترکتان روبرو شدید، بگوید تو خود اصرار به ازدواج با من داشته ای پس حالا باید تحمل کنی! شما به عنوان یک خانم که سنبلی از عواطف و احساسات پاک است قبل از ازدواج در جایگاه ناز کردن قرار داشته باشید و پسری که خواستگار شماست در جایگاه ابراز نیاز لذا باید اجازه دهید از شما خواستگاری شود تا حرمت شما و خانواده تان آنگونه که باید حفظ شود. سعی کنید با ایشان مانند یک نامحرم رفتار کنید و اجازه ندهید روابط کاری حریم و حرمت شما را در نگاه ایشان فرو ریزد. قطعا شما به مشورت های بیشتری نیاز دارید تا بتوانید بیش از پیش رفتارها و نگاهای خود را کنترل و عزت نفس خود را حفظ و نیازهای عادی و طبیعی خود را از مسیری انسانی تأمین نمایید. موفق باشید. پی نوشت ها 1- إسراء(17)، آیه 70 2- انسان(76)، آیه 3 3- ذاریات(51)، آیه 49 4- روم(30)؛ آیه 21 5- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، 1403 ق، ج‏103، ص 372



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.