ضعف اعتماد به نفس
من مدتی هست دچار اضطراب اجتماعی شدم.اولین نشانه اضطرابم از محیط کار شروع شد جون خیلی استرس داشتم.و بعد از اون شکستن دندان جلویی من،اعتماد بنفسم رو به شدت پایین اورد.من که قبلا بهترین اعتماد به نفس رو داشتم...
مشاور: آقای احسان فدایی
پرسشگر محترم! ضمن تشکر از ارتباط شما با ما، در پاسخ باید عرض نمایم ای کاش در مورد مشکلتان توضیحات کاملتری ارائه می نمودید. یکی از مهمترین ارکان مشاوره مخصوصاً در زمینه راهنمایی که باعث می گردد نتیجه مطلوبی از آن حاصل گردد میزان اطلاعاتی است که شما باید در اختیار مشاور قرار دهید؛ زیرا به هر حال تفاوت های فردی افراد در وضعیت و شرایط خانوادگی، محیطی، شخصیتی، جنسیتی و ... ایجاب می کند که مشاوره ها با فرد مورد نظر و شرایط وی مطابقت داشته باشد. مثلا ای کاش به این نکته اشاره می کردید که چرا به این اضطرابتان، اضطراب اجتماعی نام نهاده اید؟ آیا از حضور در جمع خجالت زده می شوید؟ آیا در رفتار برای جمعی مشکل دارید؟
به نظر می رسد آنچه که شما خواهان آن هستید برقراری روابط مطلوب اجتماعی با دیگران است که امروزه به عنوان یک مهارت مطرح می باشد؛ در ابتدا شایسته است به این نکته اشاره گردد که صرف خواندن کتب و یا مقالاتی در این مورد باعث نمی گردد که به مهارت مورد نظر دست یابید، بلکه باید وارد صحنه عمل گشته و سعی کنید دانسته های خود را جامه عمل بپوشانید.
اما قبل از هر چیز در این مکاتبه بهتر می دانیم قبل از هر مسئله ای به موضوع اعتماد به نفس شما که خودتان هم اشاره کردید: « از اون شکستن دندان جلویی من،اعتماد بنفسم رو به شدت پایین اورد.» بپردازیم و راهکارهایی را برای تقویت آن ارائه نماییم.
اعتماد به نفس انسان را مستقل و دور از هرگونه وابستگى بار مىآورد و براى انجام دادن مسؤولیتهاى فردى و اجتماعى، با توجّه به توانائی های فرد ، انسان را به میدان عمل مىکشاند. اعتماد به نفس سبب مىشود فرد مسؤولیتهاى خویش را با اطمینان کامل انجام دهد و با افزایش قابلیتها و توانایى هایش از هرگونه توقف و سکون بپرهیزد. در واقع اعتماد به نفس به معناى باور کردن قابلیت انسانى خویش، روبهرو شدن فعال با رویدادهاى زندگى و انجام دادن درست وظایف است. بنابراین، اعتماد به نفس از درون فرد سرچشمه مىگیرد نه از بیرون. افرادى که از اعتماد به نفس کافى برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسؤولیت پذیر و پیشرفت گرایند؛ ناکامىهاى زندگى را مىپذیرند؛ بر ایجاد رابطه با دیگران توانایند و از هرگونه گوشهگیرى دورى مىجویند .
افرادی که ضعف اعتماد به نفس دارند از مشکلات زیر رنج مىبرند: 1. احساس خود کم بینى در اکثر اعمال و نگرشهاشان احساس عدم اطمینان و درماندگى مىکنند؛ خود را در مواجهه با مشکلات ناتوان مىبینند و جملاتى چون نمىتوانم این کار را انجام دهم، هرگز قادر به یادگیرى در سطوح عالى نیستم، توان نیل به مراتب عالى ندارم، همیشه ذهن این افراد را به خود مشغول مىکند. 2. بروز احساسات و عواطف منفى رفتارشان حاکى از نوعى خشونت، بىقیدى و بدخلقى است. به سبب عدم پذیرش محورى به نام «خود» همواره در انعکاس علایق خویش با تردید و تغییر رو به رویند و توان ابراز رفتار عاطفى مناسب ندارند. 3. گریز از موقعیتهاى نگرانزا در برابر فشارهاى روانى، به ویژه ترس و خستگى و آنچه موجب آشفتگىاش شود، بسیار کم تحمّلاند؛ حتّى موردى مانند امتحان ممکن است برایشان بحرانهایى اضطراب زا فراهم آورد و به عدم موفقیتشان انجامد. 4. نومیدى یأس از دستیابى به اهداف، رایجترین ویژگى این افراد است. 5. کمرویى یکى از شایعترین صفات این افراد کمرویى است و معمولاً در برقرارى ارتباطات اجتماعى در صحنههاى مختلف با مشکل جدى روبهرو هستند.
اما اعتماد به نفس، توجه فرد به توانایىهاى خود و استفاده از آنها است . اعتماد به نفس دو رکن دارد: 1. شناخت استعدادها و توانایىها ى خود 2. باور کردن این توانایىها
در مرحله اول باید فرد به خودشناسى بپردازد و ابعاد وجود خویش را به خوبى ارزیابى کند. خداوند به هر کس استعدادى خاص داده است. سید بن طاووس بر این عقیده بود که هر انسان در زمینهاى نابغه است. هر فرد باید استعداد ویژه خود را بشناسد و آن را به کار بندد. پس از شناخت توانایىها، طبعاً فرد آنها را باور مىکند. مرحله بعدى براى کسب اعتماد به نفس، استفاده از این توانایىها در حل مشکلات و پیشبرد امور است. در این جا قوت نفس لازم است. روان شناسان این امر را بُعد انگیزشى فرد مىنامند . همان طور که آگاهى از خویشتن مىتواند انسان را از هرگونه خیالبافى و افکار منفى درباره خود رهایى دهد و سمت کمال واقعى و اصلاح کاستىها رهنمون گردد، عدم اعتماد به نفس مىتواند مانع شکوفایى قابلیتها و خلاقیّتها و ایفاى مسئولیتها شود.
اکنون در پرتو شناخت مختصرى که درباره اعتماد به نفس و ویژگىهاى افراد معتمد به نفس به دست آمد، اشاره به بعضى از راهکارهاى عملى جهت تقویت این پدیده سودمند مىنماید. امید است رعایت این موارد به کاهش مشکلتان بینجامد. بى تردید با تقویت اعتماد به نفس و به دست آوردن درکى درست از خود و توانایىهاتان بر مشکلات چیره مىشوید و به تدریج احساس عدم کفایت تان به احساس سربلندى تبدیل مىشود.
1 ) از بیان اندیشههای خود نترسید
اعتماد به نفس سکهای دو رویه است. یک روی آن افتخار، غرور، تحسین .و تمجید و بسیاری از نکات مثبت است. اما روی دیگرش ممکن است سرزنش، تمسخر و برچسب خوردن باشد. مهم این است که فرد از این احتمالات نترسد و قدرت ابراز عقیدهاش را داشته باشد. باید به این باور برسیم که صرف موفقیت یا شکست ارزش انسان را تعین نمیکند بلکه تلاش و پایداری فرد است که به او ارزش میبخشد.
2 ) احساسات واقعی خود را بیان کنید
در روانشناسی مدرن، بیان احساسات نوعی توانایی و هوش به شمار میرود و از اصول اساسی روابط بین فردی است. بسیاری از ما وقتی بابت یک موضوع از دیگری دلخوریم خودخوری میکنیم و نمیتوانیم رنجش و ناراحتی خود را با انتقادی ساده و صریح ابراز کنیم. درست به همین دلیل در شرایط عادی نیز از بیان احساس مثبتی که نسبت به دیگری داریم پرهیز میکنیم. زیرا نگرانیم که این تحسین، تمجید یا ابراز علاقه، در آینده و هنگامی که دوباره به هر دلیلی از فرد دلگیر شدیم برای ما شرایط نامناسبی ایجاد کند.
3 ) رفتار قاطعانه را تمرین کنید
نیاز به قاطعیت آنگاه مطرح میشود که مسئله تماس با دیگران در کار است. اشخاص در روابط خود با دیگران، از روشهای رفتاری گوناگونی چون رفتار انفعالی، رفتار با قاطعیت و رفتار پرخاشگرانه، بهره میگیرند بهترین سبک رفتار، رفتار قاطعانه است که در آن، شخص عقاید و احساسات خود را با رعایت اصل احترام به دیگران و ملاحظه حقوق آنها ابراز کرده و از حق و حقوق خود دفاع می نماید. روش قاطعانه، مانع از آن میشود که دیگران از شما سوء استفاده کنند. البته افراد با سبک برخورد قاطعانه همان طوری که برای باورها و احساسات خود ارزش قایلند شکیبا بوده و به احساسات دیگران نیز بها میدهند.
قاطع بودن، بدین معناست که بر احساس هراس خود چیره شوید و از حق خود دفاع کنید؛ ولی حق و حقوق دیگران را نیز ضایع نکنید. کسانی که قاطعیت ندارند، بیشتر جاها، نمیتوانند احساسات خود را ابراز کنند؛ زیرا نگرانند که دیگران در مقام مخالفت حرفی بزنند. آنها که از طرد شدن میترسند؛ با اندیشههای دیگران موافقت میکنند و راه محافظه کاری میپیمایند و از ابراز احساسات خود، خودداری میکنند.
روش قاطعانه بهجای رفتار انفعالی (در جایی که شخص می ترسد یا خجالت میکشد که افکار و احساسات خود را بیان کند) و رفتار پرخاشگرانه (که در آن، به احساسات دیگران بهایی داده نمیشود) برای به حداقل رسانیدن احساس خشم و هراس در خصوص روابط با دیگران توصیه میشود.
4 ) برنامهریزی کنید و منظم باشید
علت آنکه بسیاری از افراد به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و دائم خود را با «افکار خود سرکوبگر» سرزنش میکنند فقدان برنامهریزی یا بیانضباطی در اجراء برنامههاست. این افراد نمیتوانند از زمان که همچون گنجی ارزشمند در اختیارشان قرار دارد به درستی استفاده کنند. در نتیجه این «زمان» است که آنها را با خود به هر سویی میبرد. وقتی زندگینامه هر یک از مشاهیر و افراد بزرگ را نگاه کنید خواهید دید که آنها در زندگی خود کمترین میزان اتلاف وقت را داشتهاند. امام علی(ع) در این باره میفرمایند:«المومن...مشغول وقته» یعنی فرد مومن هیچ وقت خالی ندارد و همیشه در حال کار و فعالیت است.
5 ) ؛ نه ؛ گفتن را بیاموزید
همواره، از ما خواسته میشود که به دوستان، افراد خانواده و همکارانمان کمک کنیم تا مسئولیتهایشان را انجام دهند. در بیشتر جوامع، یک اصل اخلاقی وجود دارد که به هنگام نیاز باید به یکدیگر کمک کنیم؛ ولی به مرور، حالتی ایجاد شده که اشخاص، نیازهای دیگران را بر نیاز خود مقدم میکنند و به اشتباه، پاسخ نه را بیادبی قلمداد می نمایند و بر این باورند که با نه گفتن، دیگران را از خود میرنجانند. آموزشهای جرأت آموزی، به اشخاص کمک میکند تا بیآنکه احساس گناه کنند، به دیگران پاسخ نه بگویند. اشخاص حق دارند بیآنکه احساس گناه کنند، به دیگران پاسخ منفی بدهند. توجه داشته باشید که مسایل دیگران در بسیاری از، از مسایل شما مهمتر نیستند. قرار نیست که مسایل عالم را حل و فصل کنید. اگر خود، کارهایی دارید که اجازه نمیدهد از دیگران کاری را بپذیرید، مؤدبانه از پذیرش پیشنهاد آنها سرباز بزنید. اجازه ندهید حرفهای دیگران در شما احساس گناه ایجاد کند.
6 ) از جملههای با فاعل «من» بهره بگیرید
این مهارت، به اشخاص میآموزد که خود انگیختگی بیشتری داشته باشند و احساساتشان را با راحتی بیشتری بیان کنند. همچنین به اشخاص امکان میدهد که احساسات خود را سرکوب نکنند. بهرهگیری از فاعل «من» در جملهها، اشخاص را تشویق میکند تا صاحب اندیشه، احساسات، عقاید، ادراکات و باورهای خود باشند. 7 ) از تماس چشمی بهره بگیرید
از نظر ما شما اگر افسردگی مزمنی ندارید نیازی به مصرف قرص هم ندارید بلکه با انجام چند راهکار ساده که عرض نمودیم و حتی ورزش میتوانید اعتماد به نفس از دست رفته تان را باز گردانید.
موفق باشید.