ناشناس

روانشناسی: وارد یه رابطه شدم، نمی دونم بمونم یا جدا شم؟

من بعد از یه مدت کوتاه که از نظر خودم دوره سختی بود.با یکی از هم دانشگاهیام آشنا شدم.در اول رابطه همه چیز خوب بود.ایشون از روز اول با این شرط که من باهاشون ازدواج کنم ادامه رابطه رو قبول کردن.بعد از یک مدت متوجه یک سری اختلافاتی شدم که بخاطر یک سری از اخلاقیات خودم که در انتخابم پافشارم،میجنگم برای خواستم ،این اختلافات رو قبول میکردم .از این رابطه ۶ ماه میگذره.تا به الان به این نتیجه رسیدم که ایشون یک سری مشکلات روانی دارن البته از نظر من.چندین بار منو زدن،فحشای رکیک دادن،تهدید کردن.با این حال زمانی که من کوتاه بیام اروم هستن و مشکلی نداریم اما در زمان عصبانیت اصلا قابل تحمل نیستن و حتی من ارزوی مرگ ایشون رو میکنم.به خاطر تجربیات خودم و خانوادم آینده ای با ایشون نخواهم داشت اما به گفته خودشون عاشق شدن و اگر بخوام ترکشون کنم بی ابرویی راه میندازن و به دلیل موقعیتی که دارم از این موضوع میترسم.از جهتی نمیدونم این مشکل حل شدنی یا باید دنبال جدایی باشم من چطور بدونم راه درست چیه؟؟
پنجشنبه، 19 بهمن 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

روانشناسی: وارد یه رابطه شدم، نمی دونم بمونم یا جدا شم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 21 ساله )

من بعد از یه مدت کوتاه که از نظر خودم دوره سختی بود.با یکی از هم دانشگاهیام آشنا شدم.در اول رابطه همه چیز خوب بود.ایشون از روز اول با این شرط که من باهاشون ازدواج کنم ادامه رابطه رو قبول کردن.بعد از یک مدت متوجه یک سری اختلافاتی شدم که بخاطر یک سری از اخلاقیات خودم که در انتخابم پافشارم،میجنگم برای خواستم ،این اختلافات رو قبول میکردم .از این رابطه ۶ ماه میگذره.تا به الان به این نتیجه رسیدم که ایشون یک سری مشکلات روانی دارن البته از نظر من.چندین بار منو زدن،فحشای رکیک دادن،تهدید کردن.با این حال زمانی که من کوتاه بیام اروم هستن و مشکلی نداریم اما در زمان عصبانیت اصلا قابل تحمل نیستن و حتی من ارزوی مرگ ایشون رو میکنم.به خاطر تجربیات خودم و خانوادم آینده ای با ایشون نخواهم داشت اما به گفته خودشون عاشق شدن و اگر بخوام ترکشون کنم بی ابرویی راه میندازن و به دلیل موقعیتی که دارم از این موضوع میترسم.از جهتی نمیدونم این مشکل حل شدنی یا باید دنبال جدایی باشم

من چطور بدونم راه درست چیه؟؟


مشاور: سجاد علیدوست

سلام و عرض ادب و احترام.
غالب پسرانی که دست به چنین اقداماتی  میزنند و فحاشی و تهدید و کتک میزنند، دارای اختلالات روانی هستند و کنترلی روی قوای خود ندارند. چیزی که کاملا مسلم است این که این نوع ارتباطات از همان ابتدا نباشد شروع شوند. وقتی که شما شرایط و روزهای سختی را پشت سر میگزارید باید مراقب باشید که تدبیر شما باعث بیشتر شدن مشکلات نشود و سعی در حل مشکل کنید. در سوال شما ابهامات زیادی وجود دارد مثل اینه از شما چه اطلاعاتی دارد که بوسیله ی آن تهدید به رسوایی میکند؟ شما چه موقعیتی دارید که باعث شده است ترس شما را ببشتر کند؟ میزان رابطه ی شما در چه حد بوده است؟ پاسخ این سوالات بسیار اهمیت دارد. ولی تا جایی که مشخص است این که این رابطه باید به زودی تمام شود چون ازدواج هایی که با این شیوه ی ارتباطی  شروع میشوند غالبا به طلاق و خیانت می انجامند. حال این که علاوه بر نا درستی شیوه ی ارتباط ایشون دارای مشکلات روانی هم هستند و فردی که در این دوران  فحاشی  و کتک و تهدید دارد لایق ازدواج نیست. ایشون شما را تهدید به آبرو میکند و قطعا اگر زندگی هم شروع شود کتک و تهدید و... همچنان ادامه دارد.
تا جایی که از تهدیدات او بترسید راه به جایی پیش نخواهید برد. اگر تهدید ها ادامه دار شد شما میتوانید با توجه به متن پیام ها به دادسرا بروید و "شکایت  تهدید " نمایید. درست است این کار برای شما هم پیامد هایی خواهد داشت اما  در شرایط تهدید بهترین تدبیر است، کما این که در پزشکی هم گاهی بهترین تدبیر درد آور است. تهدیدات ایشون به راحتی قابل کشف است. اگر خواستید شکایت کنید ابتدا آدرس یکی از آشنا ها برا بدهید و اگر دیدید کار ادامه دار شد بهتر است یک واسطه امین پیدا کنید که موضوع را به خانواده شما بگویند. قطعا عواقب این کار کمتر از ترس از تهدیدات می باشد. تا زمانی که بترسید برگ برنده دست ایشون است و قادر خواهد بود شما را به هر سویی بکشاند. ولی وقتی بداند شما قصد دارید خودتان به خانواده بگویید برگ برنده دست شما خواهد بود. قبل از شکایت بگویید که اگر مزاحمتی داشته باشد اقدام به شکایت میکنید.
و من الله توفیق

بیشتر بخوانید:
دوستی دختر و پسر  و پیامدهای آن



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.