ناشناس
مشاوره ازدواج: چگونه کسی که دوستش دارم را جذب خود کنم؟
برخورد مناسب با کسی که دوسش دارم؟
یا چگونه کسی را که دوسش دارم جذب خودم کنم؟
مشاور: احسان فدایی
با سلام و سپاس از همراهی شما، از این که ما را امین خود دانستید کمال تشکر وقدردانی را داریم. ما قدر ارتباط با شما را می دانیم.
برای رسیدن به جواب لازم است مقدمه ای را خدمت شما بیان داریم. نیاز به ازدواج و برقرار کردن روابط عاشقانه با جنس مخالف با رسیدن به سن بلوغ و جوانی به طور طبیعی در آدمی به وجود می آید. هدف از این احساس پاک و مقدس که خداوند در انسان قرار داده، تشکیل زندگی سالم و تربیت فرزندان صالح و بقای نسل بشر و رسیدن به آرامش و تکمیل انسان است. بسیاری از جوانان، خصوصا دختران، به دلیل نداشتن اطلاع کافی از این احساس انسانی، هنگامی که به این مرحله از زندگی می رسند، دچار سردرگمی می شوند و نمی توانند احساساتشان را کنترل کنند. البته شرایط نامناسب جامعه هم این مشکل را تشدید می کند. جوان در این مرحله از زندگی معمولا دچار تضاد می شود، زیرا از یک طرف فرهنگ جامعه و خانواده و اعتقادات درونی اش او را از ابراز و آشکار کردن این احساسات منع می کند و از طرف دیگر نیاز به ازدواج و تشکیل زندگی او را به کشیده شدن به طرف جنس مخالف سوق می دهد. اسلام به عنوان یک دین کامل که منطبق با فطرت انسان است با این مسأله طوری برخورد کرده است که فرد دچار افراط و تفریط نشود و بلکه راه وسط را انتخاب کرده که هم نیازهای درونی فرد ارضا شود و هم اخلاق و ایمان و عزت نفس او خدشه دار نشود. اسلام به پیروانش دستور می دهد اگر امکان ازدواج با فرد مورد علاقه شان را داشتند فورا ازدواج کنند و اگر ندارند به هیچ وجه با او ارتباط برقرار نکنند و حتی در خیال خود هم به او فکر نکنند. ما اگر بخواهیم راهی غیر از آنچه اسلام گفته در پیش بگیریم و به جای کنترل احساسات درونی، جلوی آن را باز بگذاریم، دچار مشکلات روحی و روانی زیادی می شویم. ارتباط با جنس مخالف مانند هم صحبت شدن، شوخی و خنده، نگاه کردن، حتی اگر به بهانه های درسی و کاری باشد، مناسبترین موقعیت برای افتادن در دام شیطان است. حتی دختری مانند شما، وقتی به سن بلوغ می رسد که از یک طرف از درون احساسات خاصی پیدا می کند، تعجبی ندارد که گرفتار عشقی ناخواسته شود که تمام فکر و زندگی او را مختل کند. اما اگر انسان از اول خود را بشناسد و بداند که در درونش چنین احساساتی نهفته است، آسانتر می تواند خود را کنترل کند که نه تسلیم احساساتش شود و نه این که آنها را نادیده بگیرد و سرکوب کند بلکه همان راه وسطی که اسلام گفته یعنی در صورت امکان ازدواج کند و در صورت عدم تمکن، عفت پیشه کند و از کار و موقعیت هایی که این احساسات را تشدید میکند دوری کند تا خداوند به فضل و کرمش برای او موقعیت مناسبی برای ازدواج فراهم آورد. حال با توجه به مطالب فوق لازم است عرض نماییم در ازدواج همیشه پسران طالبند و دختران مطلوب، این عادت براساس فطرت انسانی آنهاست. به همین جهت پسران به خواستگاری می روند نه دختران، حتی در روایتی که مربوط به ازدواج آدم و حواست، آدم با این که خلیفه خدا و مسجود ملائکه شد ولی مأمور شد که از حوا خواستگاری کند و خداوند اجازه نداد حوا از آدم خواستگاری کند. حال اگر عکس این عادت فطری اتفاق افتد، نتیجه مطلوبی نخواهد داد و بلکه گاهی سبب تحقیر و شکست روحی دختر می شود. با توجه به مطالب عرض شده در مورد مسأله ای که فرمودید نیاز به جذب دیگران برای غیر ازدواج نیست ولی اگر در سن ازدواج قرار گرفتید می توانید از طریق واسطه ای فرد را به خواستگاری خود دعوت کنید و الا علاقه یکطرفه راه به جایی نمی برد و بسیار آسیب رسان است.
موفق و پیروز باشید.
بیشتر بخوانید:
زبان بدن و آنچه که باعث احساس قدرت شما می شود
برای رسیدن به جواب لازم است مقدمه ای را خدمت شما بیان داریم. نیاز به ازدواج و برقرار کردن روابط عاشقانه با جنس مخالف با رسیدن به سن بلوغ و جوانی به طور طبیعی در آدمی به وجود می آید. هدف از این احساس پاک و مقدس که خداوند در انسان قرار داده، تشکیل زندگی سالم و تربیت فرزندان صالح و بقای نسل بشر و رسیدن به آرامش و تکمیل انسان است. بسیاری از جوانان، خصوصا دختران، به دلیل نداشتن اطلاع کافی از این احساس انسانی، هنگامی که به این مرحله از زندگی می رسند، دچار سردرگمی می شوند و نمی توانند احساساتشان را کنترل کنند. البته شرایط نامناسب جامعه هم این مشکل را تشدید می کند. جوان در این مرحله از زندگی معمولا دچار تضاد می شود، زیرا از یک طرف فرهنگ جامعه و خانواده و اعتقادات درونی اش او را از ابراز و آشکار کردن این احساسات منع می کند و از طرف دیگر نیاز به ازدواج و تشکیل زندگی او را به کشیده شدن به طرف جنس مخالف سوق می دهد. اسلام به عنوان یک دین کامل که منطبق با فطرت انسان است با این مسأله طوری برخورد کرده است که فرد دچار افراط و تفریط نشود و بلکه راه وسط را انتخاب کرده که هم نیازهای درونی فرد ارضا شود و هم اخلاق و ایمان و عزت نفس او خدشه دار نشود. اسلام به پیروانش دستور می دهد اگر امکان ازدواج با فرد مورد علاقه شان را داشتند فورا ازدواج کنند و اگر ندارند به هیچ وجه با او ارتباط برقرار نکنند و حتی در خیال خود هم به او فکر نکنند. ما اگر بخواهیم راهی غیر از آنچه اسلام گفته در پیش بگیریم و به جای کنترل احساسات درونی، جلوی آن را باز بگذاریم، دچار مشکلات روحی و روانی زیادی می شویم. ارتباط با جنس مخالف مانند هم صحبت شدن، شوخی و خنده، نگاه کردن، حتی اگر به بهانه های درسی و کاری باشد، مناسبترین موقعیت برای افتادن در دام شیطان است. حتی دختری مانند شما، وقتی به سن بلوغ می رسد که از یک طرف از درون احساسات خاصی پیدا می کند، تعجبی ندارد که گرفتار عشقی ناخواسته شود که تمام فکر و زندگی او را مختل کند. اما اگر انسان از اول خود را بشناسد و بداند که در درونش چنین احساساتی نهفته است، آسانتر می تواند خود را کنترل کند که نه تسلیم احساساتش شود و نه این که آنها را نادیده بگیرد و سرکوب کند بلکه همان راه وسطی که اسلام گفته یعنی در صورت امکان ازدواج کند و در صورت عدم تمکن، عفت پیشه کند و از کار و موقعیت هایی که این احساسات را تشدید میکند دوری کند تا خداوند به فضل و کرمش برای او موقعیت مناسبی برای ازدواج فراهم آورد. حال با توجه به مطالب فوق لازم است عرض نماییم در ازدواج همیشه پسران طالبند و دختران مطلوب، این عادت براساس فطرت انسانی آنهاست. به همین جهت پسران به خواستگاری می روند نه دختران، حتی در روایتی که مربوط به ازدواج آدم و حواست، آدم با این که خلیفه خدا و مسجود ملائکه شد ولی مأمور شد که از حوا خواستگاری کند و خداوند اجازه نداد حوا از آدم خواستگاری کند. حال اگر عکس این عادت فطری اتفاق افتد، نتیجه مطلوبی نخواهد داد و بلکه گاهی سبب تحقیر و شکست روحی دختر می شود. با توجه به مطالب عرض شده در مورد مسأله ای که فرمودید نیاز به جذب دیگران برای غیر ازدواج نیست ولی اگر در سن ازدواج قرار گرفتید می توانید از طریق واسطه ای فرد را به خواستگاری خود دعوت کنید و الا علاقه یکطرفه راه به جایی نمی برد و بسیار آسیب رسان است.
موفق و پیروز باشید.
بیشتر بخوانید:
زبان بدن و آنچه که باعث احساس قدرت شما می شود