ناشناس

مشکلات روحی اعم از افسردکی فکر به خودکشی شدم با تشکر یک راه حل بهم بگید"

سلام من یک پسر 16.ساله هستم. که خیلی مشکلات دارم هم.عاشق شدم هم. خیلیی چیزای دیکه اما از وقتی عاشق شدم سعی کردم. احساسمو به طرف مقابل برسونم اما هرکارکردم سرد برخود میکنه حالا میخوام از ذهنم بیرونش کنم اما نمیره. و انقدر ذهن من درگیر شده. که دچار. مشکلات روحی اعم از افسردکی فکر به خودکشی شدم با تشکر یک راه حل بهم بگید
پنجشنبه، 26 بهمن 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشکلات روحی اعم از افسردکی فکر به خودکشی شدم با تشکر یک راه حل بهم بگید"

ناشناس ( تحصیلات : کم سواد ، 16 ساله )

سلام من یک پسر 16.ساله هستم. که خیلی مشکلات دارم هم.عاشق شدم هم. خیلیی چیزای دیکه اما از وقتی عاشق شدم سعی کردم. احساسمو به طرف مقابل برسونم اما هرکارکردم سرد برخود میکنه حالا میخوام از ذهنم بیرونش کنم اما نمیره. و انقدر ذهن من درگیر شده. که دچار. مشکلات روحی اعم از افسردکی فکر به خودکشی شدم با تشکر یک راه حل بهم بگید


مشاور: اقای رضوانی

با سلام و تشکر از ارتباط شما با این مرکز پرسشگر گرامی، از شرایط به وجود آمده برای شما برادر گرامی بسیار متأسف شدیم؛ امید است که مشکلات شما دوست عزیز به مرور زمان و با تلاش و همت والاتر شما مرتفع گردد. شکست عشقی و ناکامی عاطفی از جمله اموری است که بازسازی روحی روانی تا حد زیادی قابل تعدیل است و دیری نمی پاید که شما متوجه می شوید که دنیای معانی بسیار عمیق تر از عشق به این دختر یا آن دختر دارد. گوهر وجود شما آن قدر ارزشمند هست که به خاطر عدم موفقیت در به دست آوردن دل یک دختر آن را به نیستی و تباهی نکشانید. همان طور که میدانید از منظر ما روان شناسان، عشق یا وابستگی روانی- عاطفی به جنس مخالف یا موافق به هیچ وجه امر مثبتی نیست و اساساً وابستگی روانی در بسیاری موارد ریشه در اضطراب، افسردگی، وسواس فکری و البته انگیزه های هشیار یا ناهشیار جنسی فرد عاشق دارد. با توجه به این که در سال های بسیار پرتلاطم و پر استرس بلوغ به سر می برید این آشفتگی روحی - روانی تا حدی طبیعی است. با این وصف اگر این قضیه باعث کاهش چشمگیر عملکرد روزمره شما دوست عزیز شود باید در اسرع وقت چاره ای اساسی (و نه احساسی) بیندیشید. قطعا یکی از مهمترین توصیه ها حذف یا به حداقل رساندن منابع استرس زا در پیرامون تان می باشد. باید سعی کنید از کانون های استرس تا حد امکان فاصله بگیرید و به محیطهای روی آورید که استرس در آن به حدقل می رسد. به عنوان مثال مشغول کردن خود به امور سلامت بخش از جمله ورزش (مثلاً روزی نیم ساعت دویدن یا پیاده روی)، کار پاره وقت، حرفه آموزی و پرهیز از هر گونه اشتغال به امور استرس زا و آسیب زا مثل پرسه زنی در فضای مجازی، رابطه با همسالان آسیب دیده و کج رفتار، چشم چرانی، رابطه با جنس مخالف و... از جمله مهمترین توصیه ها در زمینه بیرون رفت از این مشکلات مذکور در نامه می باشد. رابطه با جنس مخالف در بهترین و ایده آل ترین شرایط، فقط و فقط بر سطح اضطراب و افسردگی و البته افکار مزاحم تکرار شونده شما می افزاید و سر سوزنی به آرامش مستمر و یا شفای روان شناختی شما کمکی نمی کند. متاسفانه نوجوانان تحت تاثیر آرامش موقت ناشی از رابطه با جنس مخالف به این امر مبادرت می ورزند غافل از این که این آرامش موقت و کاذب در کوتاه مدت یا میان مدت با ناآرامی شدیدتر، ناکامی عاطفی و سرخوردگی اجتماعی، کاهش عزت نفس و احیانا بی معنایی در زندگی و تشدید افسردگی همراه است. چه بهتر که شما دوست عزیز به جای عشق درمانی به درمان ریشه ای اضطراب، افسردگی و افکار مزاحم تکرار شونده خود می پرداختید. یکی از بهترین و موثرترین گزینه ها در این زمینه مراجعه هر چه سریعتر به یک روانپزشک می باشد. مصرف موقت برخی داروهای ضد افسردگی به زندگی شما رنگ و لعاب تازه ای خواهد بخشید و شما به یکباره از افکار خودکشی وار فاصله خواهید گرفت. پس توصیه اولیه و اکید ما مراجعه به روانپزشک در یک درمانگاه عمومی یا بیمارستان نزدیک محل زندگی تان می باشد. اگر به هر دلیلی از انجام این مهم طفره رفتید بهتر است گزینه مشاوره حضوری یا تلفنی با روانشناسان بالینی را جدی بگیرید. در صورت تمایل می توانید با کارشناسان بخش مشاوره تلفنی این مرکز یعنی مرکز ملی به سؤالات دینی با شماره 096400 تماس حاصل نمایید. موفق باشید. در ادامه توجه شما را به مقاله ای در زمینه افسردگی جلب می نمایم: با افسردگی مان چه کنیم؟ با افسردگی مان چه کنیم؟ افسردگی یک نوع اختلال حالت (خلق) است که منجر به احساس مداوم ناراحتی و از دست دادن علاقه می شود. همچنین به نام های افسردگی عمیق، اختلال افسرده کننده عمیق و افسردگی بالینی نیز خوانده می شود که بر چگونگی احساس، فکر و رفتارتان تاثیر می گذارد و می تواند باعث انواع مختلفی از مشکلات حسی و فیزیکی گردد. ممکن است در انجام کارهای روزمره تان دچار مشکل شوید، و افسردگی ممکن است شما را به این حس برساند که زندگی ارزش زیستن را ندارد. به هر حال، افسردگی ضعف نیست، بلکه چیزی است که به راحتی می توان از آن گذشت. افسردگی ممکن است به درمان طولانی مدت نیاز داشته باشد. ولی ناامید نشوید. بیشتر افراد افسرده بعد از دارو درمانی، مشاوره روانی یا هر دو احساس بهتری می کنند. درمان های دیگر نیز ممکن است مفید باشد. نشانه ها اگرچه ممکن است افسردگی فقط یک بار در طول زندگی تان رخ دهد، معمولاً افراد مرحله های متعددی از افسردگی را تجربه می کنند. در طی این مراحل، نشانه ها بیشتر روزها بروز می کنند، و شاید تقریباً هر روز و ممکن است شامل موارد زیر شوند: - احساس ناراحتی، پوچی یا ناخشنودی - طغیان عصبی، تحریک پذیری یا ناامیدی، حتی بر سر مسائل کوچک - از دست دادن علاقه و لذت در فعالیت های روزمره - اختلالات خواب، اعم از بی خوابی یا بیش از حد خوابیدن - خستگی یا خالی از انرژی بودن، بنابراین حتی وظایف کوچک تلاش بیشتری می طلبند - تغییرات در اشتها- معمولاً کاهش اشتها و کم کردن وزن، ولی افزایش میل و هوس برای غذا و چاق شدن در بعضی افراد - اضطراب، دلهره و بی قراری- به عنوان مثال، نگرانی بیش از حد، قدم زدن، مشت کردن دست ها یا عدم توانایی در نشستن طولانی مدت - فکر کردن، صحبت کردن یا حرکات بدن آهسته - احساس مفید نبودن یا گناهکار بودن، ثابت ماندن در شکست های گذشته یا سرزنش کردن خود برای چیزهایی که شما مسئول آن نبوده اید - اختلال در فکر کردن، تمرکز کردن یا تصمیم گرفتن و یادآوری چیزها - افکار مکرر درباره مرگ، فکر خودکشی و یا اقدام به خودکشی - مشکلات فیزیکی غیرقابل توجیه، مثل کمردرد یا سردرد انواع افسردگی افسردگی هر فرد را به طرق مختلف تحت تاثیر قرار می دهد، بنابراین علائم افسردگی از فردی به فرد دیگر تغییر می کند. برای روشن کردن نوع افسردگی تان، پزشک تان ممکن است یک ویژگی را به نام تعیین کننده، به تشخیص نوع افسردگی تان اضافه کند. تعیین کننده، شامل داشتن افسردگی با ویژگی های مخصوص مثل موارد زیر می باشد: - اختلال اضطراب- بی قراری غیر طبیعی یا نگرانی درباره وقایع محتمل یا خارج از کنترل - ویژگی های مختلط- همزمانی افسردگی با دیوانگی، که شامل اعتماد به نفس افزایش یافته، حرف زدن بیش از حد، و ایده ها و تفکرات رقابتی - ویژگی های مالیخولیایی- افسردگی شدید با عدم پاسخ به محرک های لذت بخش، در کنار صبح زود بیدار شدن، حال بد در صبح، تغییرات قابل توجه در اشتها، و احساس گناهکار بودن، تحریک پذیری یا کندی - ویژگی های غیرمعمولی- خندیدن بیش از اندازه بواسطه اتفاقات خنده دار، اشتها افزایش یافته، نیاز کم به خواب، حساسیت به رد شدن، و احساس سنگینی در دست ها و پاها - الگوی فصلی- مربوط به تغییر فصل و کمتر در معرض نور خورشید قرار گرفتن می شود علائم افسردگی در کودکان و نوجوانان علائم معمول افسردگی در کودکان و نوجوانان شبیه بزرگسالان است، ولی تفاوت هایی نیز می تواند داشته باشد. - در کودک تان، علائم افسردگی می تواند اعم از ناراحتی، تحریک پذیری، وابستگی بیش از حد، اضطراب، درد، عدم تمایل به مدرسه رفتن، یا کم وزن بودن باشد. - در نوجوانان، علائم ممکن است شامل موارد زیر شود: ناراحتی، تحریک پذیری، احساس منفی یا بی ارزش بودن، عصبانیت، عملکرد و حضور ضعیف در مدرسه، احساس سوءتفاهم یا حساس بودن بیش از حد، خوردن یا خوابیدن بیش از حد، آسیب زدن به خود، از دست دادن علاقه در فعالیت های معمولی، و دوری کردن از روابط اجتماعی. علت هنوز دلایل افسردگی به دقت مشخص نشده است. به مانند بسیاری از اختلالات روانی، طیف گسترده ای از فاکتورها مثل موارد زیر می توانند دخیل باشند: - تفاوت های زیستی (بیولوژیکی). به نظر می آید که در مغز افراد افسرده تغییرات فیزیکی رخ داده است. اهمیت این تغییرات هنوز نامعلوم است، ولی نهایتاً ممکن است دلایل این بیماری را توجیه کند. - شیمی مغز. انتقال دهنده های عصبی یکسری مواد شیمیایی طبیعی آزاد شده از مغز هستند که احتمالاً در افسردگی نقش دارند. وقتی این مواد از تعادل خارج می شوند، می توانند با علائم افسردگی همکاری کنند. - هورمون ها. تغییرات در تعادل هورمون های بدن می تواند در دلایل یا شروع افسردگی دخیل باشد. تغییرات هورمونی می تواند ناشی از مشکلات تیروئیدی، یائسگی یا تعدادی از شرایط باشد. - صفات ارثی. افسردگی در کسانی که خویشاوندان خونی آنها نیز چنین شرایطی را داشته اند، بیشتر است. دانشمندان در پی کشف ژن هایی هستند که ممکن است در بروز افسردگی نقش داشته باشند. - حوادث زندگی. وقایعی که باعث آسیب به روان می شوند مثل مرگ یا شکست عشقی، مشکلات مالی، استرس و تنش بالا، یا صدمه هایی در کودکی می توانند منجر به شروع افسردگی در بعضی افراد شوند. عوامل خطر افسردگی معمولاً از جوانی شروع می شود، 20 ساله ها یا 30 ساله ها، ولی بروز آن در هر سنی محتمل است. افسردگی در زنان بیشتر از مردان تشخیص داده شده است، ولی این تفاوت می تواند به این دلیل باشد که خانم ها نسبت به آقایان بیشتر به دنبال درمان می روند. محققان دلایل قطعی را شناسایی کرده اند که به نظر می آید در افزایش بروز یا پیشرفت افسردگی شرکت دارند، مثل: - شروع افسردگی از زمانی که شما نوجوان یا بچه بوده اید. - تاریخچه اختلالات عصبی، اختلال شخصیت مرزی یا استرس پس از ضربه روانی - برخی ویژگی های شخصیتی، مثل اعتماد به نفس پایین و بیش از حد وابسته بودن، زیادی از خود انتقاد کردن یا بدبین بودن - بیماری های جدی یا مزمن، مثل داروهای پرفشاری خون یا خواب آور(قبل از قطع استفاده از هر دارویی با پزشک تان صحبت کنید.) - حوادث آزار دهنده یا پر استرس، مثل سوء استفاده فیزیکی یا جنسی، شکست عشقی، روابط سخت و ناآرام و مشکلات مالی داشتن - خویشاوندان خونی که سابقه افسردگی داشته اند، اختلالات دوقطبی، الکلی بودن یا خودکشی عوارض افسردگی یک بیماری جدی است که می تواند عوارض سهمناکی بر فرد یا خانواده آنها بگذارد. افسردگی درمان نشده می تواند سبب مشکلات روحی، رفتاری و سلامتی شود که خیلی از ابعاد زندگی تان را تحت شعاع قرار دهد. از عوارض افسردگی می توان به موارد زیر اشاره کرد: - افزایش وزن یا چاقی، که می تواند منجر به بیماری های قلبی یا دیابت شود - عصبانیت، اختلال هراس یا ترس اجتماعی - درگیری های خانوادگی، مشکلات روابطی ، کاری یا مدرسه ای - انزوای اجتماعی - افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی - صدمه زدن به خود، مثل بریدن - مرگ زودرس ناشی از سایر بیماریها آمادگی برای ویزیت پزشک شما می توانید توسط دکتر مراقبت های اولیه معاینه شوید، یا وی شما را به ارائه دهنده خدمات سلامتی، که متخصص در تشخیص و درمان بیماریهای روانی هستند (روان شناس یا روان پزشک)، ارجاع دهد. در ادامه اطلاعاتی برای کمک به آمادگی قبل از معاینه و اینکه چه انتظاراتی از پزشک و درمان تان می توانید داشته باشید، ارائه می شود. *چه کارهایی می توانید انجام دهید این مراحل به شما کمک می کند تا یک جلسه معاینه مفید داشته باشید. لیستی از آنها تهیه کنید: - هر علائمی که دارید.، حتی آنهایی که به نظرتان بی ارتباط با دلیل مراجعه تان به پزشک می باشد - همه ی داروها، ویتامین ها یا مکمل هایی که مصرف می کنید، به علاوه زمان و مقدارش - سوال هایی که در ذهن تان هست و می خواهید از پزشک بپرسید. درصورت امکان، یکی از دوستان یا اعضای خانواده تان را نیز جهت یادآوری تمام موارد گفته شده طی معاینه، به همراه خود ببرید. سوال های ابتدایی که در مورد افسردگی و مشکلات آن می توانید از پزشک تان بپرسید شامل گزینه های زیر می شود: - آیا افسردگی دلیل عمده علائم و مشکلات من است؟ - دلایل محتمل بیماری و علائم من چیست؟ - چه آزمایش هایی نیاز دارم؟ - چه درمانی برای من بهترین است؟ - آیا جایگزینی برای روش های ابتدایی که توصیه می کنید، وجود دارد؟ - من بیماری های دیگری نیز دارم. چگونه می توانم همه آنها را با هم به بهترین نحو مدیریت کنم؟ - آیا برای من محدودیتی وجود دارد که باید آنها را رعایت کنم؟ - آیا نیاز هست که به روان پزشک مراجعه کنم؟ - عوارض جانبی داروهایی که توصیه می کنید، چیست؟ - آیا برای داروهایی که تجویز کردید، جایگرینی وجود دارد؟ - آیا بروشور یا سایتی وجود دارد که بتوانم از آنها نیز کمک بگیرم؟ حتماً مواردی را که متوجه نشده اید، مجدداً بپرسید. *چه انتظاراتی از درمانگرتان می توانید داشته باشید برای پاسخ دادن به سوال های زیر آمادگی داشته باشید: - کی شما یا همسرتان برای اولین بار علائم افسردگی را تشخیص داد؟ - چه مدت است که احساس افسردگی می کنید؟ آیا همیشه احساس غمگینی می کنید یا حالت تان متغیر است؟ - آیا تا به حال شده وقتی که غمگینید یکباره احساس خوشحالی (سرخوشی) و انرژی بیش از حد نمایید؟ - آیا در مواقع غمگینی، به خودکشی هم فکر کرده اید؟ - شدت علائم تان چقدر است؟ آیا باعث تداخل در زندگی روزمره و روابط تان می شوند؟ - آیا کسی از خویشاوندان خونی تان مبتلا به افسردگی یا دیگر بیماریهای روانی بوده است؟ - به چه بیماریهای روحی یا فیزیکی دیگری مبتلا هستید؟ - آیا از الکل و مواد مخدر استفاده می کنید؟ - شب ها چقدر می خوابید؟ آیا میزان آن متغیر است؟ - چه چیزهایی علائم تان را بهبود می بخشند؟ - چه چیزهایی علائم تان را وخیم تر می نمایند؟ چه زمانی به پزشک مراجعه کنیم؟ اگر احساس افسردگی می کنید، هرچه زودتر یک وقت ملاقات با پزشک تان تعیین کنید. افسردگی معمولاً اگر درمان نشود بدتر می شود. افسردگی درمان نشده می تواند به دیگر مشکلات سلامت روانی و فیزیکی در جاهای دیگر بدن تان، منجر شود. احساس افسردگی ممکن است باعث خودکشی نیز گردد. اگر تمایلی به درمان ندارید، با یکی از دوستان یا همسرتان، یک متخصص مراقبت از سلامت، یک فرد مذهبی، یا کسی که به آن اطمینان دارید صحبت کنید. *اگر افکار خودکشی دارید اگر خودتان یا کسی که می شناسید افکار خودکشی دارد، فوراً تقاضای کمک کنید. در اینجا چند توصیه که می توانید آنها را پیش بگیرید ارائه شده است: - به یک دوست یا همسرتان دسترسی پیدا کنید. - با یک فرد مذهبی یا رهبر روحانی تماس بگیرید. - با شماره ویژه مربوط به خودکشی تماس برقرار کنید. - با پزشک تان یا ارائه دهنده سلامت روان یک وقت ملاقات تعیین نمایید. *چه موقع تقاضای کمک اورژانسی نماییم اگر فکر می کنید که ممکن است به خود صدمه بزنید یا اقدام به خودکشی نمایید، با شماره کمک های اضطراری محل تان سریعاً تماس بگیرید. اگر کسی که دوستش دارید، قصد انجام خودکشی دارد، از اینکه کسی همراه او هست مطمئن شوید. با شماره کمک های اضطراری محل تان سریعاً تماس بگیرید. یا اگر فکر می کنید که خودتان از پس از آن بر می آیید، وی را به نزدیک ترین اورژانس بیمارستان برسانید. *معیارهای تشخیصی برای افسردگی برای افسردگی شدید، حتماً باید بیش از 5 علائم زیر را طی دو هفته در بیشتر روزها یا هر روز، تجربه کنید. حداقل یکی از علائم باید حالت افسردگی یا از دست دادن علاقه و خوشحالی باشد. بقیه علائم می توانند موارد زیر باشند: - حالت افسردگی، مثل احساس ناراحتی، تهی یا گریان بودن( در کودکان و نوجوانان، حالت افسردگی می تواند در غالب تجریک پذیری بروز کند) - کاهش شدید علاقه و احساس لذت در همه- یا بیشتر- فعالیت ها - کاهش شدید وزن بدون رژیم، افزایش وزن، یا افزایش و کاهش اشتها( در کودکان عدم وزن گیری مناسب) - بی خوابی یا افزایش میل به خوابیدن - بی قراری یا کند رفتار کردن، که توسط دیگران نیز قابل تشخیص باشد - خستگی بیش از حد - احساس بیهودگی، یا گناهکار بودن - به سختی تصمیم گرفتن، فکر کردن یا تمرکز کردن - فکر کردن درباره مرگ، خودکشی یا اقدام به خودکشی علائم تان باید به شدتی باشند تا در کارهای روزمره تان مثل شغل تان، مدرسه، فعالیت های اجتماعی یا روابط تان اختلال ایجاد کنند. این علائم می توانند بر طبق احساس خودتان یا مشاهده دیگران تشخیص داده شوند. *شرایط و بیماری های دیگری که منجر به افسردگی می شوند: شرایط متعددی با علائم گوناگون وجود دارند که می توانند به افسردگی ختم شوند. پزشک تان به شما کمک خواهد کرد تا دریابید این علائم مربوط به نوع خاصی از افسردگی می شود یا بدلیل بیماریهای دیگری از قبیل لیست زیر، می باشد: - اختلال تنظیمی. این اختلال، یک عکس العمل شدید احساسی به یک واقعه سخت در زندگی می باشد. همچنین یک بیماری روحی استرسی می باشد که روی احساس، افکار یا رفتار تاثیر می گذارد. درمان دارویی درمان های متعددی برای افسردگی وجود دارد. داروها و مشاوره روانی (روان درمانی) برای بیشتر افراد موثر هستند. پزشک یا روان شناس می تواند داروهایی را تجویز کند که علائم افسردگی بهبود یابند. اگرچه، بیشتر افراد افسرده از معاینه شدن توسط پزشک شان نیز بهره می برند. در این جا نگاه دقیق تری به درمان های افسردگی میندازیم. *روان درمانی روان درمانی یک تیم عمومی برای درمان افسردگی است که در مورد شرایط تان و مسائل مربوطه با ارائه دهنده سلامت روانی صحبت می کنید. همچنین روان درمانی به عنوان گفتار درمانی و مشاوره نیز شناخته می شود. انواع مختلف روان درمانی می تواند برای افسردگی موثر باشد، مثل رفتار شناسی، درمان بین فردی، رفتار درمانی منطق، پذیرش و تعهد درمانی، و تکنیک های متفکرانه. این درمان ها می توانند به شما کمک کنند: - با بحران ها و یا مشکلات اخیر تطابق پیدا کنید - باورها و رفتارهای منفی را شناسایی کنید و آنها را با تفکرات مثبت و سالم جایگزین کنید - روابط و تجربیات تان را گسترش دهید، و تعاملات مثبت تان با دیگران را افزایش دهید - راه های بهتری برای مقاومت کردن و حل کردن مشکلات بیابید - مشکلاتی را که به افسردگی تان مربوط می شود و رفتارتان را بدتر می کند، شناسایی کنید - مجدداً احساس رضایت و کنترل در زندگی تان را بازیابی کنید و کمک به کم کردن علائم افسردگی مثل ناامیدی یا عصبانیت نمایید - بیاموزید تا برای زندگی تان اهداف واقع گرایانه تنظیم کنید - توانایی تحمل و پذیرش سختی ها با رفتارهای سالم تر را افزایش دهید تغییر شیوه زندگی افسردگی بیماری نیست که خودتان به تنهایی بتوانید آن را درمان کنید. ولی در درمان حرفه ای نیز این مراحل خود-مراقبتی کمک کننده هستند: - دقیقاً مطابق برنامه درمانی تان رفتار کنید. در جلسه های روان درمانی تان غیبت نکنید. حتی اگر حالتان مساعد است، از داروهایتان غافل نشوید. اگر قطع کنید، علائم افسردگی ممکن است برگردد. - درباره افسردگی بیاموزید. آموزش دیدن درباره شرایط تان می تواند شما را قدرتمند سازد و به شما انگیزه دهد تا برنامه درمانی خود را دنبال کنید. خانواده تان را تشویق کنید درباره افسردگی اطلاعات کسب کنند تا بتوانند شما را درک و بیشتر حمایت کنند. - به علائم هشدار دهنده توجه کنید. با پزشک تان همکاری کنید و بیاموزید که چه چیزهایی ممکن است آغازگر علائم افسردگی تان باشد. برنامه ریزی کنید، بنابراین میدانید که در صورت بدتر شدن علائم تان چه کنید. از اعضای خانواده یا دوستانتان بخواهید تا مراقب علائم هشدار دهنده باشند. - ورزش کنید. فعالیت بدنی نشانه های افسردگی را کاهش می دهد. ورزش هایی که از آنها لذت می برید از قبیل پیاده روی، دویدن، شنا کردن، باغداری و ... را پیش بگیرید. - به اندازه کافی بخوابید. خوب خوابیدن برای سلامت جسم و روان تان مفید است. اگر در خوابیدن مشکل دارید با پزشک تان درباره راه حل آن صحبت کنید. *مقابله و حمایت کردن با پزشک یا روان شناس تان در مورد افزایش مهارت های مقابله با این بیماری مشورت کنید، همچنین می توانید این مراحل را نیز پیش بگیرید: - زندگی را آسان بگیرید. درصورت امکان از مسئولیت هایتان بکاهید، و اهداف معقولی را برای خودتان تنظیم کنید. هرگاه احساس بی حالی می کنید به خودتان مرخصی بدهید. - وقایع روزانه تان را بنویسید. این کار، به عنوان بخشی از درمان، به شما این فرصت را می دهد تا درد، عصبانیت، ترس یا دیگر حالاتتان را بیان کنید. - از جمع دور نمانید. در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید و مرتبا به دیدار دوستان و اقوام بروید. - از خودتان مراقبت کنید. رژیم سالمی داشته باشید، ورزش کنید و کافی بخوابید. - راه های آرامش و کاهش اضطراب را بیاموزید. مثل مدیتیشن، روش های آرام سازی عضلات، - برنامه ریزی داشته باشید. برای روزتان از قبل برنامه ای تنظیم کنید. داشتن لیستی از کارهای روزانه ممکن است کمک کننده باشد، از برچسب برای یادآوری یا یک برنامه ریز برای منظم بودن کمک بگیرید. - وقتی که سرحال نیستید، تصمیمات مهم نگیرید. تا وقتی که دقیقا فکر نکرده اید، اگر احساس افسردگی می کنید از تصمیم گرفتن اجتناب کنید.

بیشتر بخوانید:

علائم افسردگی وضعیتی و روش مقابله با آن



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.