ناشناس

شوهرم درون گراست اصلا بهم محبت نمیکنه،هیج جا نمیره. موندم چیکار کنم؟

سلام من شوهرم درون گراست اصلا بهم محبت نمیکنه درمورد مساعل جنسی تا من پیش قدم نشم خودش کاری نمیکنه ولی در عوض من بهش محبت میکنم که شاید اونم درمقابل بهم محبت کنه ولی متاسفانه محبت نمیکنه.هیج جا نمیره.واقعا موندم چیکار کنم.یازده ماه میشه ازدواج کردیم هنوز یکسال هم نشده.میشه لططفا راهنمایی کنید.
يکشنبه، 6 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

شوهرم درون گراست اصلا بهم محبت نمیکنه،هیج جا نمیره. موندم چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 24 ساله )

سلام من شوهرم درون گراست اصلا بهم محبت نمیکنه درمورد مساعل جنسی تا من پیش قدم نشم خودش کاری نمیکنه ولی در عوض من بهش محبت میکنم که شاید اونم درمقابل بهم محبت کنه ولی متاسفانه محبت نمیکنه.هیج جا نمیره.واقعا موندم چیکار کنم.یازده ماه میشه ازدواج کردیم هنوز یکسال هم نشده.میشه لططفا راهنمایی کنید.


مشاور: علی محمد صالحی

با عرض سلام و احترام.
شما بیان فرمودید که همسر شما درون گراست، اگر واقعا تشخیص شما صحیح باشه و همسر شما درونگرا باشه بخشی از این مسائل شما مربوط به تیپ شخصیتی همسر شما میشه، و شما باید همسرتون رو درک کنید همانطور که برخی چیزها برای شما لذتبخشه و دوست دارید مثلا جاهای زیادی برید و ارتباط داشته باشید و این موارد شما رو خوشحال میکنه، چیزهایی هم هست که اونا چیزها همسر شما رو خوشحال میکنه، هر چند که ممکنه اون موارد خیلی مورد علاقه شما نباشه.
البته درونگرا بودن یا برونگرا بودن هیچکدوم از جهت ارزشی بر دیگری برتری نداره، و اینطور نیست که بگیم برونگرایی از درونگرایی بهتره، یا برعکس بگیم درونگرایی از برونگرایی بهتره، بلکه هرکدوم از برونگرایی و درنگرایی ویژگیهای مثبت و منفی دارند.
نکته بعدی اینکه، شما هنوز مدت بسیار کمیه که ازدواج کردید و یازده ماه زمان زیادی نیست، گاهی مواقع برای اینکه همسران همدیگه رو بیشتر درک کنند، به خواسته های همدیگه احترام بذارن و روابط بهتری داشته باشند ممکنه چندسال طول بکشه، بنابراین باید به همدیگه فرصت بدهند تا بتدریج با نیازها و خواسته های همدیگه آشنا بشن و مسائلشون کمتر بشه. و در این میان باید همسران انتظاراتشون از یکدیگه رو متعادل کنند و اگر انتظارات زیاد یا نابجایی دارند را تعدیل نمایند.
در هر صورت چند توصیه به شما میکنم امیدوارم که مفید باشه:
  • هرگز همسرتان را مستقیماً به باد انتقاد نگیرید، بلکه تنها احساسات خود را از حوادث و وقایع زندگی و مشکلاتی که با آن روبرو هستید و از آن رنج می برید، بیان کنید؛ چرا که معمولاً انسان‌ها در برابر انتقاد مستقیم، احساس حقارت و تحقیر می کنند و موضع دفاعی و یا مقابله‌ای به خود می‌گیرند و به جای این که مشکل را درک کنند، در صدد دفاع از خود بر می‌آیند و یا حالت تهاجمی به خود می‌گیرند و بیشتر لجاجت می‌ورزند. این را بدانید که بیان احساسات و عواطف قلبی خود به شوهرتان از چیزهایی که از آن رنج می‌کشید به نوعی انتقاد غیر مستقیم تلقی می‌شود.
  • همیشه احساس خود را از رویدادها و حوادث زندگی بیان کنید، بدین صورت که به شوهرتان بگویید: «من خیلی دوست دارم که بیرون بریم و باهم باشیم، اما وقتی کمتر جایی میریم، دلگیر و ناراحت می‌شم» «از این که می‌بینم به من توجهی نمی‌کنی، احساس خوبی ندارم» وقتی شما انتظارات و احساسات خود را این گونه با شوهرتان در میان می‌گذارید در واقع، از شوهرتان به صورت مستقیم انتقاد نکرده‌اید و تنها احساس خود را بیان کرده‌اید و با این کار حس همدردی و دلسوزی او را برای توجه به احساسات خود بر انگیخته‌اید و مشارکت او را در حل مشکل جلب نموده‌اید. ضمن این که با این کار میزان صمیمیت بین شما افزایش پیدا می‌کند و توجه شوهرتان را به خود معطوف می‌کنید به گونه‌ای که او بیش از گذشته به سخنان‌تان گوش فرا دهد و در تأمین نیازهای شما بکوشد. اگر با شوهرتان اصولی و درست برخورد کنید، وی در مقابل شما جبهه نمی‌گیرد، لجاجت نمی‌ورزد و مشکلات را پیچیده نمی‌گرداند، بلکه با برانگیختن حس همدردی وی، به حرف‌های‌تان بیشتر گوش فرا می‌دهد و شما را درک می‌کند، اسباب خشنودی‌تان را بیش از پیش فراهم می‌آورد و سعی می‌کند در اصلاح رفتار خود بکوشد.
  • نظر شوهرتان را جلب کنید تا بامشارکت او برای اوقات شبانه‌روزی زندگی‌تان برنامه درست و اصولی بریزید و اوقات فراغت خود را با کارهای متنوع و دوست‌داشتنی مشترک پر کنید مثلاً برای رفتن به تفرجگاه‌ها و پارک‌ها برنامه‌ریزی کنید.
موفق و شاد و پیروز باشید



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.