ناشناس

مشاوره برای مستقل شدن از خانواده ی شوهر"

سلام ممنونم از کمکی ک ب مردم میکنین.من خانمی ۲۰ساله و همسر۲۳ ساله و ی دختر۱۱ ماهه دارم.همسرم تک پسر و ی خواهر ۲۲ساله مجرد دارن.با پدر و مادر و خواهر ایشون توی ی خونه زندگی میکنیم.طبقه دوم خونشون خالیه و کسی استفاده نمیکنه با این حال ما جدا نیستیم. مشکلم مستقل شدنمونه اخه دوساله با خانواده همسرم زندگی میکنیم تو این دوسال خیلی از طرف خونواده همسرم اذیت شدم از هرلحاظ.اصلا اهل بی احترامی نیستم.تنها خواستم اینه ک طبقه دوم خونشون زندگی کنیم حتی نمیگم کلا از اون ساختمون بریم و حاضرم توی ی ساختمون ولی جدا از هم برای ارامش و زندگی راحت خودمون.حتی جدا بشیم احترام بینمون بیشتر میشه.همسرم راضی ب مستقل شدنه ولی هربار ک بخاد با خانوادش در میون بزاره نظرش عوض میشه با وجود قولی ک ب من داده ک عید حتما جدا میشیم ولی وقتی ب خونوادش گفت باز نظرش عوض میشه.بخدا من توقع زیادی ندارم فقط خواستار ی زندگی بدون دغدغه و ارومم اصلا با تفکرات و خواسته هام جور درنمیاد ک بخام یجا با خانواده همسرم بمونم اخه اصلا معنی نداره دو خانواده تو یه خونه دلم میخاد تو خونه خودم راحت باشم.همسرم اینارو قبول داره ولی متاسفانه زود تحت تاثیر حرفای خونوادش قرار میگیره.لطفا صحبتایی رو برای همسرم مطرح کنین و با ایشون حرف بزنین تا بدقولی هاشو کنار بزاره و ب قولی ک داده عمل کنه و بریم سر زندگیمون.باهاش حرف بزنین و چیزی بنویسین ک باور کنه مستقل شدن حقه منه.مطلبی ک میفرستین رو برای همسرم باشه میخوام ب ایشون بدم تا بخونه.ممنونم از کمکتون خدا خیرتون بده بابت کمکی ک ب زندگی ما میکنین.خیلی محتاج کمکتونم
يکشنبه، 6 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشاوره برای مستقل شدن از خانواده ی شوهر"

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام ممنونم از کمکی ک ب مردم میکنین.من خانمی ۲۰ساله و همسر۲۳ ساله و ی دختر۱۱ ماهه دارم.همسرم تک پسر و ی خواهر ۲۲ساله مجرد دارن.با پدر و مادر و خواهر ایشون توی ی خونه زندگی میکنیم.طبقه دوم خونشون خالیه و کسی استفاده نمیکنه با این حال ما جدا نیستیم. مشکلم مستقل شدنمونه اخه دوساله با خانواده همسرم زندگی میکنیم تو این دوسال خیلی از طرف خونواده همسرم اذیت شدم از هرلحاظ.اصلا اهل بی احترامی نیستم.تنها خواستم اینه ک طبقه دوم خونشون زندگی کنیم حتی نمیگم کلا از اون ساختمون بریم و حاضرم توی ی ساختمون ولی جدا از هم برای ارامش و زندگی راحت خودمون.حتی جدا بشیم احترام بینمون بیشتر میشه.همسرم راضی ب مستقل شدنه ولی هربار ک بخاد با خانوادش در میون بزاره نظرش عوض میشه با وجود قولی ک ب من داده ک عید حتما جدا میشیم ولی وقتی ب خونوادش گفت باز نظرش عوض میشه.بخدا من توقع زیادی ندارم فقط خواستار ی زندگی بدون دغدغه و ارومم اصلا با تفکرات و خواسته هام جور درنمیاد ک بخام یجا با خانواده همسرم بمونم اخه اصلا معنی نداره دو خانواده تو یه خونه دلم میخاد تو خونه خودم راحت باشم.همسرم اینارو قبول داره ولی متاسفانه زود تحت تاثیر حرفای خونوادش قرار میگیره.لطفا صحبتایی رو برای همسرم مطرح کنین و با ایشون حرف بزنین تا بدقولی هاشو کنار بزاره و ب قولی ک داده عمل کنه و بریم سر زندگیمون.باهاش حرف بزنین و چیزی بنویسین ک باور کنه مستقل شدن حقه منه.مطلبی ک میفرستین رو برای همسرم باشه میخوام ب ایشون بدم تا بخونه.ممنونم از کمکتون خدا خیرتون بده بابت کمکی ک ب زندگی ما میکنین.خیلی محتاج کمکتونم


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام
دوست عزیز؛ نوشتن نامه و متن از جانب ما به همسرتان تنها زمانی از اعتبار برخوردار می باشد که همسر شما درخواست کمک نموده و با میل و اراده خود او مخاطب اصلی ما قرار بگیرد. در اینجا شما دوست عزیز بایستی با استفاده از راهکارهایی در این زمینه به استقلال همسر خود کمک نموده و زندگی مستقل خود را شروع نمایید. قبل از هر چیز بهتر است شما دوست عزیز نسبت به این موضوع آگاهی یافته که شما با فردی ازدواج کرده اید که زندگی مشترک پسرخانواده و همسرش از فرهنگ خانوادگی آنها بوده و شما با انتخاب این فرد و شناخت از این فرهنگ باید به پذیرش کافی در این خصوص دست یابید. تحقیقات اولیه پیش از ازدواج در شناخت نوع فرهنگ همسر بسیار تعیین کننده بوده و لزوم تناسب فرهنگی در زمان پیش از ازدواج، پیشگیری از چنین مسائلی را هدف قرار می دهد. اکنون و در شرایط فعلی با توجه به انجام این ازدواج، شما دوست عزیز را نسبت به پذیرش این موضوع و عدم فشارهای احتمالی به همسرتان توصیه می نماییم. چرا که ایجاد فشار در همسر شما عواقب خوشایندی در بر نداشته و تحت شرایط فشارزا ممکن است روابط شما و همسرتان نیز دچار آسیب گردد. البته ناگفته نماند که زندگی در این شرایط امر آسانی نبوده و مشکلات و سختی های زیادی را به همراه دارد ولی راهکار مؤثر بر این امر، ایجاد شرایط فشارزا بر همسرتان نبوده و باید به دنبال راه حل دیگری در این خصوص باشید. مثلا راهکار پیشنهادی این است که شما با مادر همسرتان وارد گفتگو گردیده و مزاحمت های فرزندتان با توجه به سن او و شیطنت های خاص دوران کودکی را بهانه کرده و تمایل خود را جهت استقلال به منظور کاهش مزاحمت های فرزند دلبندتان عنوان نموده و از ایشان درخواست کمک نمایید. آنچه مسلم است اینکه این موضوع را در فضایی کاملا دوستانه و صمیمانه از جانب خودتان مطرح نموده و از خانواده همسرتان درخواست کمک نمایید. امید است اینگونه و با برخورداری از صداقت در این امر، ایشان نیز به درخواست منطقی شما پاسخ مثبت داده و زمینه استقلال شما و همسرتان را فراهم سازند.
با آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما دوست عزیز
 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.