ناشناس

عاشق یکی شدم و می خوام هرجوری شده باهاش ازدواج کنم"

سلام ، من پسری بیست و پنج ساله هستم و چهارساله که عاشق دختری شدم . یکی از فایل های نزدیک هم محسوب میشه یعنی دختر پسرخالم هست و باهم نزدیک هستیم ، من توی این مدت سه سال احساسمو بروز ندادم و به کسی نگفتم که سال آخر یعنی امسال تابستان دیگه طاقت نداشتم و گفتم بهش ، بهم گفت که این همه سال فکر میکرده که من ازش متنفر هستم نه این که عاشقش باشم و اینکه هیچ حسی بهم نداره اما نه ازم بدش میاد نه متنفره . بعدها قبول کرد که باهم رابطه داشته باشیم تا بتونم بهش ثابت کنم دوسش دارم ، بعد اینکه ثابت کردم گفت نمیتونم عاشقت بشم دست خودم نیست ، حالا یه هفته پیش بهم گفت دوسم داره و مهم شدم براش و دلتنگمو ... اما سه روز پیش فهمیدم یه دروغ بزرگ بهم گفته و پنهون کرده ازم ، دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم و حس میکنم دوست داشتنش هم یه دروغه چون نه بروز میده نه به زبون میاره عشقش نسبت به منو . منم بهش گفتم که نمیتونم با اینکه احساستو بهم نگی و بروز ندی زندگی کنم منم دل دارم احساس نیاز به محبت دارم که گفته تغییر میکنم . اما باز نمیتونم اعتماد کنم . الان این یک هفته حال من خیلی خرابه هرچقدر هم میخوام اعتماد کنم و فکر نکنم به دروغش باز نمیتونم دست خودم نیست حتی با اینکه وقتی فهمید کخ فهمیدم دروغ گفته خودشم خیلی ناراحت شد که گریش گرفتو تا الان همش عزر خواهی کردو میکنه ، از یک طرف هم من چند سال تلاش کردم فراموشش کنم اما نشد که امسال مجبور شدم بگم بهش . هم عاشقشم که حاظرم هرکاری بکنم براش هم نمیتونم اعتماد کنم بهشو گذشته رو فراموش کنم ، نمیتونمم ولش کنمو برم فراموشش کنم . لطفا کمکم کنید از هرکی کمک خواستم از آشناها گفتن جدا بشین بهتره ، نمیدونم شما نظرتون چیه اما راهی به غیر از جدایی هست ؟؟؟ چون خیلی دوسش دارم ، نمیگم بدون اون میمیرم یا چیزی چون جدابشیم به مرور وابستگی تموم میشه اما میخوام با اون ازدواج کنم ، توی این مدت زندگیم عاشق نشده بودم اولین عشق من اونه .
سه‌شنبه، 8 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

عاشق یکی شدم و می خوام هرجوری شده باهاش ازدواج کنم"

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

سلام ، من پسری بیست و پنج ساله هستم و چهارساله که عاشق دختری شدم . یکی از فایل های نزدیک هم محسوب میشه یعنی دختر پسرخالم هست و باهم نزدیک هستیم ، من توی این مدت سه سال احساسمو بروز ندادم و به کسی نگفتم که سال آخر یعنی امسال تابستان دیگه طاقت نداشتم و گفتم بهش ، بهم گفت که این همه سال فکر میکرده که من ازش متنفر هستم نه این که عاشقش باشم و اینکه هیچ حسی بهم نداره اما نه ازم بدش میاد نه متنفره . بعدها قبول کرد که باهم رابطه داشته باشیم تا بتونم بهش ثابت کنم دوسش دارم ، بعد اینکه ثابت کردم گفت نمیتونم عاشقت بشم دست خودم نیست ، حالا یه هفته پیش بهم گفت دوسم داره و مهم شدم براش و دلتنگمو ... اما سه روز پیش فهمیدم یه دروغ بزرگ بهم گفته و پنهون کرده ازم ، دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم و حس میکنم دوست داشتنش هم یه دروغه چون نه بروز میده نه به زبون میاره عشقش نسبت به منو . منم بهش گفتم که نمیتونم با اینکه احساستو بهم نگی و بروز ندی زندگی کنم منم دل دارم احساس نیاز به محبت دارم که گفته تغییر میکنم . اما باز نمیتونم اعتماد کنم .
الان این یک هفته حال من خیلی خرابه هرچقدر هم میخوام اعتماد کنم و فکر نکنم به دروغش باز نمیتونم دست خودم نیست حتی با اینکه وقتی فهمید کخ فهمیدم دروغ گفته خودشم خیلی ناراحت شد که گریش گرفتو تا الان همش عزر خواهی کردو میکنه ، از یک طرف هم من چند سال تلاش کردم فراموشش کنم اما نشد که امسال مجبور شدم بگم بهش . هم عاشقشم که حاظرم هرکاری بکنم براش هم نمیتونم اعتماد کنم بهشو گذشته رو فراموش کنم ، نمیتونمم ولش کنمو برم فراموشش کنم . لطفا کمکم کنید از هرکی کمک خواستم از آشناها گفتن جدا بشین بهتره ، نمیدونم شما نظرتون چیه اما راهی به غیر از جدایی هست ؟؟؟ چون خیلی دوسش دارم ، نمیگم بدون اون میمیرم یا چیزی چون جدابشیم به مرور وابستگی تموم میشه اما میخوام با اون ازدواج کنم ، توی این مدت زندگیم عاشق نشده بودم اولین عشق من اونه .


مشاور: اقای رضوانی

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی اعتماد نداشتن به کسی که دوستش دارید و می خواهید با او ازدواج کنید غم، نگرانی و خشم را در پی دارد و تحملش سخت است. برادر عزیز، ازدواج یکی از مهمترین وقایع زندگی انسان است. در واقع ازدواج یک نوع برنامه ریزی برای بودن در کنار کسی است که در بخش اعظمی از زندگی به او اعتماد و تکیه می کنید تا آرامش حاصل از این زندگی مایه پیشرفت در سایر مراحل و موقعیتهای شما گردد. باید توجه داشته باشید که برای ازدواج، تنها دوست داشتن کافی نیست بلکه برای انتخاب همسر ملاکهای زیادی را مد نظر داشته باشید که در صورت نیاز در مکاتبه بعدی به آنها اشاره می شود. از سوی دیگر ازدواج کسانی که اول دوست می شوند و بعد ازدواج می کنند با ریسکهایی همراه است زیرا روابط قبل از ازدواج به عنوان اینکه عبور از خطوط قرمز فرهنگی است گرچه فقط نسبت به ایشان باشد، معمولا به اعتماد بعد از ازدواج در زمینه پایبندی اخلاقی لطمه می زند. البته شما مشخص نکرده اید که کی قصد اقدام به مقدمات ازدواج را دارید اما به هر حال در مورد شما قبل از ازدواج اعتمادتان خدشه دار شده است و این مطلب ریسک این ازدواج را بالاتر برده است و امید به موفقیت را در این ازدواج کاهش داده است. البته باید دید که واقعا مسئله ای که مطرح کردید و دروغ ایشان تا چه حد مشکل ساز بوده است تا به خطا نرویم. یک ملاک عمده در ازدواج درست، صداقت طرفین است. البته نه به این معنا که پسر یا دختر در صورت داشتن اشتباهاتی در گذشته، از ارتباطهای خارج از چارچوب خود، به فرد انتخاب شده برای ازدواج چیزی بگویند و او را نسبت به خود بی اعتماد کنند بلکه صداقت درجایی لازم است که بعدا مشخص می گردد و نگفتن آن ایجاد مشکل می کند مانند داشتن بیماری یا ... . شما مشخص نکرده اید که دروغ ایشان چه بوده است اما اگر خدایی نکرده این دروغ مربوط به بحث پاکدامنی و ارتباط نداشتن با پسران دیگر باشد چون پاکدامنی طرفین ملاک مهم دیگری در ازدواج موفق است، صلاح نیست با این فرد ازدواج کنید و بهتر است با فردی ازدواج نمایید که به او و لو به واسطه بی خبری اعتماد دارید. در عاقبت چنین ازدواجی بیاندیشید. به این فکر کنید که آیا دوست دارید همسر آینده تان را اسیر سوء ظن خود کرده و دائما برنجانید و زندگی را برای او و خود تیره و تار کنید؟ چون مشغولیت ذهنی زیادی دارید راهکارهایی را برای مقابله با افکار مزاحم که در روان شناسی وجود دارد عرض می کنم ولی برای توضیح کامل نیاز به مکاتبه دیگری است. یکی از بهترین تکنیک های مقابله با افکار مزاحم تکنیک‌هایی است که در آن فرد در هنگام هجوم افکار تکرار شونده، فکرش را متوجه چیزهای دیگری می کند، مثلاً با تماشای تلویزیون یا انجام کارهای دیگر حواس خود را پرت می کند و فکر مشغول کار دیگری می شود. به این مثال دقت کنید، وقتی که ذهنتان مشغول این افکار می شود، شروع کنید از صد رو به پایین سه تا سه تا کم کنید: 100، ۹۷، ۹۴، ۹۱، ۸۷ و ... ؛ همینطور ادامه دهید تا آرام آرام ذهنتان از آن فکر خالی شود و به طور کامل تمرکز در این شمارش پیدا کنید. این یک راه ساده برای خارج کردن آن افکار مزاحم از ذهنتان می باشد. تکنیکهای بازگردانی توجه، محدود به این روش ها نیست و روش های دیگری نیز وجود دارد. یکی از راه های خوب دیگر این است که وقتی که افکار مربوط به آن خانوم به سراغتان می آیند، به آنها اعتنا نکنید و به شمارش آنها اقدام نمایید. وقتی فکری به ذهنتان آمد به خود بگویید این فکر اول، اگر فکر دیگری باز ادامه پیدا کرد بگویید این هم فکر دوم، و همینطور فکر چهارم، پنجم و ... . تنها به شماره گذاری اکتفا کنید و به دنبال اطمینان بخشی به خود یا پاسخ دهی به افکار یا پیگیری آنها نباشید. در صورت مردد بودن و نرسیدن به تصمیمی صحیح و نداشتن توان غلبه بر احساسات از مشاوره حضوری با یک روانشناس استفاده نمایند یا با تماس با سامانه مشاوره تلفنی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی (096400) از راهنماییهای مشاورین مرکز استفاده نمایند. در ضمن اگر تصمیم به ازدواج گرفتید چه درباره ایشان و چه فرد دیگری، دریافت مشاوره پیش از ازدواج یک راهکار منطقی برای یک انتخاب درست و کم خطر است. امیدواریم با عقلانیت و درایت و کنترل احساسات این مرحله مهم از زندگی را به سلامت بگذرانید.

بیشتر بخوانید:

چرا و چگونه عاشق می شویم ؟
 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.