ناشناس
نمیدونم چه کاری درسته و چه جوری از پس سختیای پیش روم بربیام؟
سلام راستش من یه دختر بیست ساله ام که تو مقطع کارشناسی تو یه شهری دانشجوی غیربومی هستم.من هیچوقت با هیچ پسری رابطه ی عاطفی نداشتم و برای اولین بار عاشق یکی از همکلاسیام شدم و با هم دوست شدیم و قصدمونم ازدواجه. تو این مدتم مشکل خاصی نداشتیم و من به مامانمم رابطم با ایشونو اطلاع دادم. حالا به یه سری دلایل خانوادگی ممکنه مجبور باشه از ترم بعد انتقالی بگیره. هر دومون واقعا ناراحت و مضطربیم چون هم خیلی عاشقیم هم خیلی وابسته. قرار شد فک کنیم و ببینیم اگه اینجوری شد چیکار کنیم. اولش تصمیم گرفتیم به رابطه ی عاشقانمون ادامه بدیم ولی بعد دیدیم مشکلات راه دور خیلی زیاده و واقعا سخت میشه برامون. دوست پسرم گفت میترسه به خاطر سختیای این مدل رابطه عشقمون به هم بخوره و هیچوقت نتونیم با هم باشیم. مخصوصا چون ایشون یه شکست قبلی داشتن حدود یه سال پیش خیلی میترسه که باز تکرار بشه. پیشنهاد داد که تو این دو سه ماه باقیمونده از این ترم روابط عاطفیمونو قطع کنیم و دو تا دوست صمیمی باشیم که اگه قرار بر انتقالی نشد که باز برگردیم سر رابطمون مثه سابق ولی اگه خدایی نکرده انتقالیش پیش اومد تا اون موقع وابستگیمون کمتر شده باشه و تو سال هایی که از هم جداییم دوست صمیمی بمونیم تا وقتی شرایطمون جور بشه و رابطه ی عاطفیمونو اون موقع ادامه بدیم. میگه اینطوری عشقمون پایدار میمونه و هم از هم جدا نمیشیم و هم چون وابستگیمون کم میشه میتونیم راحت تر دوری از همو تحمل کنیم. ولی راستش برای من خیلی سخته و نمیدونم واقعا حرفش درسته و این مدل دوستی یا به عبارتی تظاهر به دوست بودن اونم برا مدت طولانی علاقمونو به هم کم نمیکنه؟
مشاور: احسان فدایی
با سلام و تقدیم احترام خدمت شما مراجع محترم!
خواهر گرامی! ازدواج، یک سنت اسلامی است و در اسلام، تأکید فراوانی نسبت به آن شده است تا جایی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «ازدواج روش و سنت من است و هر کس از آن روی گردان شود، از من نیست». علاوه بر این، مطابق آیه 21 سوره روم، ازدواج مایه آرامش جان و روان آدمی است و راه رشد و کمال معنوی وی را هموار می کند. در روایات فراوانی آمده است: ازدواج کنید تا نیمی از ایمانتان حفظ شود؛ خواب شخص متأهل، برتر از عبادت شخص مجرد است؛ یک نماز متأهل، برتر از هفتاد نماز مجرد است. این روایات، نشان دهنده تأثیر ازدواج در رشد و تکامل معنوی انسان است. در روان شناسی نیز ثابت شده است که ازدواج، چون موجب عشق ورزیدن است، در ارضای نیاز روانی انسان به محبت و مورد علاقه قرار گرفتن، مؤثر است و در نتیجه، تکامل و شکوفایی نیروهای درونی او را به دنبال دارد. همچنین ازدواج از این جهت که تنها راه صحیح و بی عارضه برای ارضای غریزه جنسی است، از افراط یا تفریط در ارضای این غریزه جلوگیری می کند و تعادل روانی را در فرد حفظ می نماید. به هر حال، تأخیر در ازدواج، معایب فراوانی دارد؛ گرچه ممکن است از جهاتی برای افراد خاصی محاسنی هم داشته باشد. معایب تأخیر در ازدواج، محروم شدن از فواید فراوان فردی، اجتماعی و دینی ازدواج است که ما به بعضی از این فواید اشاره کردیم. علاوه بر این، جوان مجرد، بیشتر در معرض فساد و انحراف اخلاقی است. بصورت کلی آدم ها در انتخاب همسر دو جور عمل می کنند، برخی عقیده دارند که باید قبل از ازدواج عشق و علاقه باشد و بدون عشق و علاقه نمی شود ازدواج کرد و عامل استحکام زندگی مشترک عشق قبل از ازدواج است. برخی دیگر اعتقاد دارند که عشق قبل از ازدواج علاوه بر اینکه مشکلی را حل نمی کند بلکه در بسیاری از موارد باعث بوجود آمدن مشکل نیز می شود. عشق و علاقه و وابستگی قبل از ازدواج باعث کور شدن چشم عقل می شود و دیگر دختر و پسر به دنبال شناخت یکدیگر نیستند و در بسیاری از موارد دختر و پسر به هم نمی رسند و اگر به هم وابسته شده باشند به شدت از نظر عاطفی آسیب می بینند. در جلسات مشاوره فراوان به مواردی برمی خوریم که پسر یا دختری عاشق فردی شده است ولی شرایط هر کدام با دیگری فرق می کند. برخی از آنها به مشاور مراجعه می کنند. از این دسته عده ای هستند که ممکن است بصورت نسبی ملاک های ازدواج با یکدیگر را داشته باشند، ولی بسیاری از آنها ملاک های ازدواج را ندارند و صرفا بخاطر دوستی و کنار هم بودن برای مدتی کوتاه، دروغ ها و ظاهر سازهای هایی که برای یکدیگر داشته اند به یکدیگر علاقه مند شده اند و شناخت درستی از یکدیگر ندارند ولی وابسته به هم شده اند و حال که می بینند نمی توانند به هم برسند دچار مشکل شده و عذاب روحی زیادی دارند. علاقه و آشنایی قبل از ازدواج را می توان به چند دسته تقسیم کرد: اول: علاقه به کسی که سالهاست انسان او را می شناسد و از نزدیک با او و خانواده اش در ارتباط بوده است و خصوصیاتی از فرد مقابل که در ازدواج مهم اند را اطلاع دارد. مثل اقوام، همسایه ها، یا آشنایان خانوادگی. دوم: علاقه و عشق آنی و لحظه ای و در اصطلاح عشق در یک نگاه که فرد با دیدن طرف مقابل یک دل نه صد دل عاشق او می شود و احساس می کند نیمه وجودی خود را یافته است. سوم: علاقه انسان به کسی از جنس مخالف که با او رابطه دوستانه داشته است و شناخت او در این رابطه شکل گرفته است. تنها صورتی که با فرهنگ ملّی و مذهب، سازگاری دارد قسم اول می باشد. زیرا عقلانی ترین صورت برای ازدواج صحیح و رسیدن به خوشبختی و انتخاب صحیح می باشد. ولی علاقه و شناخت در قسم دوم هیچ پایه و اصلی نداشته و دلیلی ندارد که این علاقه خیلی زود از بین نرود بلکه بارها تجربه ثابت کرده است که افرادی که با این روش ازدواج کرده اند و بدون تحقیق و بررسی ملاک های ازدواج اقدام به انتخاب همسر نموده اند در بسیاری از موارد خیلی زود نفرت، جای عشق را گرفته است و با مشکلات عدیده ای روبرو شده اند. برخلاف برخی شعارها در فیلم های سینمایی تجاری که تنها برای جذب مخاطب می باشد، که می گویند: عشق به تنهایی برای خوشبختی کافی است، علاقه بدون رعایت ملاک های ازدواج و تناسب در ازدواج بزرگترین میانبر برای بدبختی انسان در ازدواج می باشد.
آنچه از مطالب بالا نتیجه گرفتیم می توانیم بگوییم که علاقه شما به این پسر از بین خواهد رفت و اگر به این رابطه ادامه دهید عاقبت خوبی در انتظار شما نخواهد بود. زیرا تناسبات کافی برای ازدواج را حتی ندارید و هر دو از شهر دیگری هستید و ممکن است حتی تناسب فرهنگی هم نداشته باشید.
توصیه می کنیم این رابطه قطع کنید و اگر روزی قرار بر ازدواج شد آن وقت تصمیم بگیرید که ایا می خواهید با این پسر ازدواج کنید یا خیر و الا در این شرایط تصمیم شما حاوی هیجان و احساسات زودگذر است. ازدواج یک امر مقدسی است که در سرنوشت آدمی مؤثر است. پس نباید با این موضوع بسیار مهم، برخورد احساسی کنیم و تسلیم احساساتمان شویم. بلکه باید با آن کاملا عاقلانه کنار بیاییم. بر این اساس سعی کنید از دلبستگی در این سن پرهیز کنید و به خودتان فرصت بدهید تا قدری عاقلانه تر با مسایل مهم زندگی مانند ازدواج برخورد نمایید.
موفق باشید.
بیشتر بخوانید:
آشنایی و انتخاب همسر