ناشناس
پدر و مادرم از هم جدا شدن" شرایط سختی دارم. لطفا راهنماییم کنید.
سلام خسته نباشید
دختری هستم که این روزها وضعیت روحی مناسبی ندارم و راستش اول باید یه توضیحی در مورد وضع خانوادگیم بدم، بنده فرزند آخر خانواده هستم و 3 خواهر و یک برادر دارم، پدرم مرد ثروتمندی بود که...
مشاور: خانم ضیایی
سلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی
از اینکه که ما را محرم خود دانسته و سفره ی دلتان را برای ما گشودید، سپاسگزارم. احساسات و نگرانی شما را نسبت به پدرتان درک می کنم و امیدوارم صحبت های من راهگشا باشد.
بیان کردین" دختری هستم که این روزها وضعیت روحی مناسبی ندارم، من عاشقانه پدرم رو دوست دارم و حاضر نیستم حتی یه خار به پاش بره، خیلی براش ناراحتم، برای سلامتیش نگرانم، برای وضعیت مالیش ناراحتم، به خدا دارم دیوونه میشم. نمیدونم چیکار کنم توروخدا کمکم کنین دوس ندارم اتفاق بدی واسش بیفته"صحبت های شما رنگ و بوی اضطراب و نگرانی دارد که ناشی از نشخوار فکری شماست. مشکلات فکری در واقع توجه ما را به طور کامل به خودشان معطوف میکنند و ما قادر به تمرکز بر هیچ چیز دیگری نیستیم و به لحاظ جسمی نیز دچار یک کشمکش داخلی میشویم که حتی اجازه یک خواب راحت را در طول شب به ما نمیدهد. نشخوارهای ذهنی تمام جنبههای مثبت زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهند و آنها را بیارزش جلوه میدهند و فرد دیگر قادر به دیدن اتفاقات مثبت زندگی نیست و همه چیز را سیاه میبیند. نشخوار ذهنی بهسرعت کاری می کند تا فرد احساس بیپناهی کند.این احساس، مهارتهای حل مسئله را از بین میبرد. آنقدر درگیر مشکلات خود میشوید که دیگر نمیتوانید از چرخهی افکار منفی بیرون بیایید. بنابراین نباید به عوامل استرسزا همچون یک بمب در حال انفجار نگاه کرد. در واقع تخریب و ساخت و ساز همواره در کنار هم قرار دارند و باید بپذیریم که اتفاقات زندگی همیشه قابل پیشبینی نیستند.اشاره کردین" مادرم همیشه میگه که از پدرم ناراضیه و هیچوقت ازش راضی نمیشه": ما باید به دیگران احترام بگذاریم و این حق را به آنها بدهیم که خودشان تصمیم نهایی را بگیرند. نگران این نباشید که اگر کاری نکنید مشکلی پیش میآید. به جای تمرکز بر دیگران، باید روی خودتان کار کنید که از شر ترسها و نگرانی های خود رها شوید. فکر نکنید فقط با تغییرکردن دیگران به احساس خوبی دست مییابید. ممکن است دیگران هرگز تغییر نکنند، بنابراین بیجهت آنها را تحت فشار قرار ندهید. شما باید بیاموزید در هر شرایطی احساس خوشبختی کنید و شادمانی خود را در گرو شادمانی دیگران قرار ندهید. تا زمانی که نیروی خود را صرف تغییر دیگران کنید نمیتوانید از نیرویتان برای کمک به خود و رسیدن به شادمانی بیشتر استفاده کنید.و در نهایت، یکی از بزرگ ترین و بهترین راه های مبارزه با تفکر بیش از حد، توانایی زندگی کردن در زمان حال است. احساس ناکامی درگذشته و نگرانی در مورد موضوعات آینده می تواند انرژی و اوقات شما را تحلیل برد. برای اینکه بهتر بتوانید افکار تان را کنترل کنید، بهتر هست به روانشناس مراجعه کنید.
به امید روزهای شاد و خوش در کنار خانواده