ناشناس

نگرانی بابت خانواده ای که در آن متولد شده ام"نمیدونم چیکار کنم؟

من متاهل، 29 ساله، به شکر خدا همسر خوب و زندگی ایده آلی دارم.ولی مشکل اصلی من با خانواده ام. واقعا نمیدونم چطور بگم! از اونجایی که سنگ صبور همه ام، مادرم تمام مشکلاتی که در خانه هست رو هر روز با من در میان میذاره، از مشکلات اقتصادی، مشکلاتی که با اخلاق پدرم و برادرم داره و... واقعا نمیدونم چی کار کنم! خیلی از نگرانی مادرم ناراحتم و از طرفی کاری از دست من بر نمیاد!!! زندگی شخصی من هم تحت تاثیر قرار میگیره. تنها و تنها مشکلم در زندگی همینه تا جایی که مانع شاد بودنم در زندگیم شده، چرا که کاری هم ازم ساخته نیست! چی میتونم کنم؟ مامانم هم کسی جز من نداره که بخواد حرفاش بزنه بهش، دچار عذاب وجدانم، که چرا هیچ کاری ازم بر نمیاد. هر کاری میخوام انجام بدم اول از همه خانوادم جلو ذهنم هستن، و همیشه خواسته های اونا رو بر نیاز خودم مقدم میدونم.
دوشنبه، 14 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

نگرانی بابت خانواده ای که در آن متولد شده ام"نمیدونم چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 29 ساله )

من متاهل، 29 ساله، به شکر خدا همسر خوب و زندگی ایده آلی دارم.ولی مشکل اصلی من با خانواده ام. واقعا نمیدونم چطور بگم! از اونجایی که سنگ صبور همه ام، مادرم تمام مشکلاتی که در خانه هست رو هر روز با من در میان میذاره، از مشکلات اقتصادی، مشکلاتی که با اخلاق پدرم و برادرم داره و... واقعا نمیدونم چی کار کنم! خیلی از نگرانی مادرم ناراحتم و از طرفی کاری از دست من بر نمیاد!!! زندگی شخصی من هم تحت تاثیر قرار میگیره. تنها و تنها مشکلم در زندگی همینه تا جایی که مانع شاد بودنم در زندگیم شده، چرا که کاری هم ازم ساخته نیست! چی میتونم کنم؟ مامانم هم کسی جز من نداره که بخواد حرفاش بزنه بهش، دچار عذاب وجدانم، که چرا هیچ کاری ازم بر نمیاد. هر کاری میخوام انجام بدم اول از همه خانوادم جلو ذهنم هستن، و همیشه خواسته های اونا رو بر نیاز خودم مقدم میدونم.


مشاور: احسان فدایی

با سلام و سپاس از ارتباط شما با مشاورین «راسخون»
خواهر گرامی! همدلی شما با مادرتان نشان از محبت داشتن به اوست و البته قطعا اجر آن را در زندگی تان دیده و بیشتر هم خواهید دید. فاصله ای تا میلاد مادر عالمیان حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) باقی نمانده است و امیدواریم خداوند متعال این عید را بر شما و مادرتان مبارک نماید.
پرسشگر محترم!
مادر شما به دلیل سختی هایی که در زندگی خود داشته و رنج هایی که متحمل شده است نیاز دارد با شما ارتباط عاطفی داشته و خودش را به صورت روزانه تخلیه عاطفی کند و الا شاید خیلی زود خدای ناکرده از پا در آید. البته این همدلی تا جایی مفید است که به زندگی شما لطمه ای وارد نسازد و روحیه شما را برهم نزد که ظاهرا تا کنون قدری روحیات شما را تحت تأثیر قرار داده است. اینجاست که باید بین روحیه خود و نیاز مادرتان جمع کنید و این درد دل را کاهش دهید؛ مقصود این است که اگر کشش روحی ندارید که هر روز ناگفته های مادر را بشنوید به بهانه ای مثلا برخی از روزها تلفن را جواب ندهید تا وابستگی مادرتان نیز کاهش یابد و بیشتر بتواند مشکلات را حل کند یا مثلا اگر می دانید عامل اصلی ناراحتی های مادرتان برادرتان است در ازدواج او همکاری نمایید و دیگر اینکه سعی کنید در صورت تماس مادرتان موضوع گفتگوها را هدایت کنید و اجازه ندهید گفتگوها به مباحث خانواده کشیده شود.
در نتیجه شما باید روحیه خود را شاد نگه دارید و بدانید که چون کاری از دستتان ساخته نیست؛ پس عذاب وجدان شما افراطی و بیهوده است و حتی ممکن است از برخی جوانب زندگی و شوهر داری دچار تعارض شوید.
اما برای اینکه یک تخلیه هیجان مناسب داشته باشید به راهکارهای ذیل توجه فرمایید:

- دقت به بار هیجانی کلمات داشته باشید، شروع مکالمه و گفتگو باید جذّاب ، زیبا و عاطفی باشد (مادر خوبم... عزیزم و...).
- پیام خود را با لحن و صدای مناسب ارائه دهید تا اثر کلمات و عبارات بیشتر باشد (همان گونه که با صمیمی ترین دوست خود گفتگو می کنید).
- از تکلّف در گفتگو بپرهیزید. سعی کنید خواسته خود را به راحتترین و مؤدبانه ترین وجه بیان کنید.
- گفتگو را از مسائل عمومی شروع کنید، مثل هوا گرم است و... خیلی زود در مورد مسایل خصوصی و شخصی وخانواده سؤال نکنید. از او سئوال هایی بپرسید که نیاز به توضیح داشته باشد نه سؤال هایی که به «بله یا نخیر» می توان پاسخ داد و گفتگو را کوتاه تر کنید.
- از لطیفه و شوخی مناسب استفاده کنید.
- همدلی داشته باشید یعنی از مسائل زندگی که مربوط به اوست صحبت کنید طوری که او احساس کند شما کاملاً از اتفاقات و زحماتی که در اطرافتان رخ می دهد مطلع هستید. مثلاً بگویید شما چطوری این همه کار را انجام می دهید. یا از گذشته ایشان و سختی هایی که برای شما کشیده سخن بگویید یا از او بپرسید و از او خواهش کنید که از کودکی شما و گذشتة شما سخن بگوید.
- از زحمات ایشان بدون هیچ خجالتی تقدیر و تمجید کنید که گفته شده که کسی که از مخلوق خدا تشکر نکند از خدا نیز تشکر نمی کند.
- محبت و عشق خود را ابراز کنید. بگویید که واقعاً از ته دل دوستت دارم(4) و محبت خودتان را در عمل (کمک، هدیه، دفاع از او و...) نشان دهید که گفته اند: دوصد گفته چون نیم کردار نیست.
(حتی می توانید برای روز مادر نیز هدیه ای تهیه نمایید.)
- در همه حال احترام مادرتان را حفظ کنید و مبادا او را برنجانید.
موفق باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.