ناشناس

توی ازدواجم با فرد مورد نظرم به مشکل بر خوردم"با موانع پیش اومده چیکار کنم؟

سلام خسته نباشید ببخشید من داستانم طولانیه اما خیلی خلاصش میکنم.هشت ماه پیش ی پسر بهم پیشنهاد ازدواج داد.باخونواده مطرح کردم.ازش تعربف کردن و مورد قبول بود.اما چون مسافرت بودیم نمیشد ک پاپیش بزارن.منو پسر باهم رابطه تلفنی داشتیم فقط.س ماه مسافرتمون طول کشید.بعدازاون خوردیم ب ماه محرم و صفر.چون دوتا خونواده اعتقادی هستیم.خلاصه بعداز صفر،مامانش ی هفته بعد اومد خونمون.همه چیز خوب بود.این وسط یهو ی مسئله ای بین مامان پسر و ابجی بزرگ من پیش اومد ک باهم بحث کردن((کاش میشد ک این ماجرارو دقیق براتون میگفتم))..بحثشون اینجوری بود ک مامان پسره گیر داده بود ک ابجی من یا باید از حرفش معذرت بخاد یا اون کسی ک پشت سر پسرش حرف زده رو معرفی کنه..این وسط منو پسر واقعا روزای سختیو داشتیم.تااینکه پسر اومد یمن گف ک مامانش راضی نمیشه.اخلاقای بده پسر شروع شد.بی محلیاش.بی احترامیاش.اما من همه ی این اخلاقارو تحمل میکنم فقط ب ی دلیل...خداکنه راجب مشکلم بهم مشاوره بدین و کمکم کنین.حرف زیاد دارم اما امیدوارم تا اینجای حرفامو بخونین و بهم کمک کنین تا انشالله من باز مزاحمتون بشم.واقعا شبو روزای سختیو میگذرونم توروخدا کمکم کنین...ببخشید
چهارشنبه، 16 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

توی ازدواجم با فرد مورد نظرم به مشکل بر خوردم"با موانع پیش اومده چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

سلام خسته نباشید
ببخشید من داستانم طولانیه اما خیلی خلاصش میکنم.هشت ماه پیش ی پسر بهم پیشنهاد ازدواج داد.باخونواده مطرح کردم.ازش تعربف کردن و مورد قبول بود.اما چون مسافرت بودیم نمیشد ک پاپیش بزارن.منو پسر باهم رابطه تلفنی داشتیم فقط.س ماه مسافرتمون طول کشید.بعدازاون خوردیم ب ماه محرم و صفر.چون دوتا خونواده اعتقادی هستیم.خلاصه بعداز صفر،مامانش ی هفته بعد اومد خونمون.همه چیز خوب بود.این وسط یهو ی مسئله ای بین مامان پسر و ابجی بزرگ من پیش اومد ک باهم بحث کردن((کاش میشد ک این ماجرارو دقیق براتون میگفتم))..بحثشون اینجوری بود ک مامان پسره گیر داده بود ک ابجی من یا باید از حرفش معذرت بخاد یا اون کسی ک پشت سر پسرش حرف زده رو معرفی کنه..این وسط منو پسر واقعا روزای سختیو داشتیم.تااینکه پسر اومد یمن گف ک مامانش راضی نمیشه.اخلاقای بده پسر شروع شد.بی محلیاش.بی احترامیاش.اما من همه ی این اخلاقارو تحمل میکنم فقط ب ی دلیل...خداکنه راجب مشکلم بهم مشاوره بدین و کمکم کنین.حرف زیاد دارم اما امیدوارم تا اینجای حرفامو بخونین و بهم کمک کنین تا انشالله من باز مزاحمتون بشم.واقعا شبو روزای سختیو میگذرونم توروخدا کمکم کنین...ببخشید


مشاور: آقای علیدوست

مشاوره ازدواج
سلام و عرض ادب و احترام.طرح سوال شما برای راهنمایی گرفتن با دقیق به همراه جزئیات باشد اما شما خیلی ناقص طرح مسئله کردید.
این که کجا و چگونه با هم آشنا شدید که ایشون از شما خواستگاری کردند ؟علت ناراحتی و مشکل مامان پسره و آبجی شما چی بود؟این همه اختلاف رو دقیقا به چه دلیل تحمل میکنید ؟این که با پیشنهاد ازدواح ایشون، ارجاع دادید به خانواده و برگزاری مراسم رسمی ازدواج، بسیار کار خردمندانه ای بود. اما نباید با او رابطه تلفنی و ... را ادامه میدادید. تا باعث ایجاد دلبستگی و یا حتی توهین و تحقیر ها و تغییر رفتار او نباشید.اختلافات بین مادر شوهر و خواهر زن امری است که خیلی پیش میاد اما این اختلاف در این مرحله که هنوز فقط برای خواستگاری آمده اند کمی قابل تامل است. عجیب تر برخورد ناشایست این پسر با شماست که بعد از مخالفت خانواده اش، به جای حمایت از شما و سعی در راضی کردن آنها، با شما بد رفتاری میکند و تحقیر و...
این نشان از کم ارزش شدن شما نزد ایشون میباشد.زمانی که دختر خودش را اینقدر کوچک میکند که به پسر  اجازه دهد به راحتی با او ارتباط بگیرد و در دسترس باشد، پسر را نمیشود ملامت کرد.ارزش دختر زمانی حفظ میشود که هر پسری که قصد ابراز علاقه و وصال وی را داشته باشد، تنها راه محقق شدن این مهم خواستگاری رسمی باشد و دیدار و صحبت کردن هم محدود به همان شب خواستگاری و یا نهایت چند بار بیرون رفتن با خانواده ها و این موارد باشد.پس این رفتار اون آقا اصلا عجیب نیست.در ثانی چنین فردی که خانواده اش اینقدر در تصمیمات او نقش دارند که مخالفت آنها باعث شد این چنین تغییر موضع بدهند، یا شخصیت وابسته هستند و یا قدرت تحلیل و تصمیم گیری ندارند.آیا چنین فردی قابل اعتماد و تکیه کردن میباشد؟فرداها در طول زندگی مشترک هزاران بار به بهانه های مختلف این گلگی ها و کدورت ها بین اقوام و یا حتی بین خود شما پیش خواهد آمد. اگر هر بار این ناراحتی ها پیش بیاد شما چه میکنید؟نکته ی قابل توجه دیگر این است که اگر در مراحل تحقیقات شما چیز بدی از پسر یا خانواده او شنیدید، نیازی نیست که مستقیم با خود او در میان بگزارید. میتوانید به بهانه ای جواب منفی خود را اعلام کنید.ازدواج یک پدیده اجتماعی است. بدون تردید انتخاب همسر یکی از مهمترین تصمیم ها در طول زندگی ماست و در حقیقت همه هیجانات، تولید مثل، تربیت نسل آینده، درآمد، مسئولیت، تامین نیازها و چالش های آینده زندگی ما به آن بستگی دارد.زن و مرد به عنوان مکمل یکدیگر بسیاری از نیازهای روانی- اجتماعی هم را برآورده می کنند. و سه دلیل عشق، مصاحبت و دستیابی به انتظارات و توقعات برای ازدواج مطرح است و توجه به این نکته که هر اندازه انتظارات و توقعات دختر و پسر قبل از ازدواج و در زندگی زناشویی واقع بینانه تر باشد، زندگی زناشویی موفقیت آمیزتر خواهد بود.یکی از فواید دوران نامزدی این است که زن و مردی که قصد دارند رویاهای یکدیگر را با هم بسازند  با روحیات هم بیشتر آشنا شوند. تا اگر دچار تنش هایی شدند بتوانند همان جا کات کنند و آینده ی خود را تباه نکنند.
شما که در مرحله خواستگاری شاهد این اختلافات هستید، با تامل بیشتری مهمترین تصمیم زندگی خود را بگیرید.ضمنا پیشنهاد  میشود   هر وقت با هر فردی قصد ازدواج داشتید به از شناخت نسبی به هم به مشاوره پیش از ازدواج بروید که بسیار مفید خواهد بود.در اسرع وقت برای آرامش روحی خودتان رابطه با این آقا را کاملا کات کنید.و اگر قرار بر ادامه خواستگاری باشد فقط از طریق خانواده ها ارتباط بگیرید.
و من الله توفیق

بیشتر بخوانید:
مهم‌ترین نکته‌های ازدواج



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.