همسرم بیماره داره مثانش رو از دست میده ماهم پول درمانو پیوندشو نداریم از زندگی بیزار شده میخواد جدا بشیم میگه دیگه از زندگی مشترک خسته شده بهم بی توجهی میکنه ومنو از خودش میرونه بخاطر اینکه خسته شمو ازش جدا شم,ما با عشق بعداز ۲سالونیم با هزار مکافاتو مخالفت خانواده ها بهم رسیدیم الان ۵ ساله ازدواج کردیم من عاشق همسرمم به هیچ عنوان نمیتونم رهاش کنم,میدونم که همه ی حرفاو کاراشم واسه اینه که من راضی شم به جدایی چون نمیخواد زندگیمو فدای مریضیش کنه,هرچی میگم هر کاری میکنم از حرفش پایین نمیادو میگه باید جدا شیم, دیگه نمیدونم باید چیکار کنم ,به خدا من حاضرم همه ی عمرم ترو خشکش کنم خودم برم سرکار خرجمون رو دربیارم حاضرم حتی کلیه مو بفروشم واسه هزینه یه درمانش ولی قبول نمیکنه ,نمیتونم تحمل کنم اگه بخواد به زور ازم جدا شه خودمو میکشم ,من نمیتونم بدون اون نفس بکشم هیچی نمیخوام جز اینکه کنارم نفس بکشه و عشقشو ازم نگیره, بگین چیکار کنم که از این تصمیمش صرف نظر کنه ,من فقط عشقشو میخوام تو هر شرایطی تا پای جونم حاضرم به پاش بمونم