ناشناس

یه مدتیه خیلی بی حوصله شدم"راهنمایی م کنین.

سلام و خسته نباشید. من یک پسر 23 ساله هستم.ی مدت هست که حوصله هیچ چیز را ندارم (چند ساله)،با خودم میگفتم که اشکال نداره عادیه ی مدت بگذره خودش درست میشه!!!!اما متاسفانه روز به روز بیشتر میشه!!(حتی باعث شده خیلی کم حافظه بشم در حدی که یک کاری برایم میگویندانجام بدهم چند ثانیه بعد به کلی فراموش میکنم.در تحصیلم باعث شده، آنقدرغلط املایی دارم که هیچ جا نمیتوانم یک متن ساده و یا نامه بنویسم،میترسم برایم بخندند) هر کاری را میخواهم شروع کنم بعد از یک مدت خیلی کم حوصله آن کار را دیگر ندارم باید کار را عوض کنم.تا اینکه تصمیم گرفتم یک مغاز باز کنم فروشندگی کنم گفتم شاید مغازه خودم باشد کار خودم باشد بهتر بتوانم کنار بیایم .چون قبلا سابقه فروشندگی داشتم،الان حدود 1 ماه هست که مغازه را اجاره کرده حدود 23 میلیون هزینه کردم ینی هر چیزی که داشتم را گذاشتم بدون اینکه کوچک ترین کمک مالی از کسی بخوام بگیرم و شروع به کار کردم الان به فکر این هستم که جمع کنم. با این وضعیت برای آینده خودم و ازدواج کوچک ترین فکری نمیکنم میترسم. تورو خدا کمکم کنید.خیلی اذیت میشم.
يکشنبه، 20 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

یه مدتیه خیلی بی حوصله شدم"راهنمایی م کنین.

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

سلام و خسته نباشید.
من یک پسر 23 ساله هستم.ی مدت هست که حوصله هیچ چیز را ندارم (چند ساله)،با خودم میگفتم که اشکال نداره عادیه ی مدت بگذره خودش درست میشه!!!!اما متاسفانه روز به روز بیشتر میشه!!(حتی باعث شده خیلی کم حافظه بشم در حدی که یک کاری برایم میگویندانجام بدهم چند ثانیه بعد به کلی فراموش میکنم.در تحصیلم باعث شده، آنقدرغلط املایی دارم که هیچ جا نمیتوانم یک متن ساده و یا نامه بنویسم،میترسم برایم بخندند)
هر کاری را میخواهم شروع کنم بعد از یک مدت خیلی کم حوصله آن کار را دیگر ندارم باید کار را عوض کنم.تا اینکه تصمیم گرفتم یک مغاز باز کنم فروشندگی کنم گفتم شاید مغازه خودم باشد کار خودم باشد بهتر بتوانم کنار بیایم .چون قبلا سابقه فروشندگی داشتم،الان حدود 1 ماه هست که مغازه را اجاره کرده حدود 23 میلیون هزینه کردم ینی هر چیزی که داشتم را گذاشتم بدون اینکه کوچک ترین کمک مالی از کسی بخوام بگیرم و شروع به کار کردم الان به فکر این هستم که جمع کنم.
با این وضعیت برای آینده خودم و ازدواج کوچک ترین فکری نمیکنم میترسم.
تورو خدا کمکم کنید.خیلی اذیت میشم.


مشاور: آقای علیدوست


سلام و عرض ادب و احترام
بین افسردگی و اعتماد به نفس یک رابطه دوسویه و مستقیم وجود دارد که کاهش یکی موجب کاهش دیگری می‌شود.یکی از علایم افسردگی،کاهش اعتماد به نفس است که بیمار افسرده دید منفی نسبت به خود، محیط اطراف و آینده پیدا می‌کند.این که در یک کار ثبات قدم ندارید و از نوشتن متن و... هراس دارید ُ نشان از همین افسردگی میباشد. افکار بیمار افسرده بیشتر در جهت سرزنش خود و ناچیز دانستن دستاوردهای خود و تکیه بر ناتوانی‌ها و نارسایی‌هایش متمرکز است. فرد افسرده دورنمای تاریکی از آینده خود تصور می‌کند و هر فعالیتی به نظر وی دشوار و انجام نشدنی است و به دلیل این ناتوانی و عدم اعتماد به نفس، از فعالیت‌های معمول و ایجاد ارتباط پرهیزمی‌کند. این رابطه دوسویه و هر یک دیگری را تشدید می‌کند و رفع یکی از آن‌ها باعث رفع دیگری می‌شود.یعنی شما یا باید اعتماد به نفس خود را به دست بیاورید تا افسردگی شما درمان شودُ و یا با درمان افسردگی به اعتماد به نفس مطلوب برسید.متن سوال شما بسیار دقیق بود  پس حتی به جزئیات هم پرداخته بودید پس این نشان گر عدم توانایی شما نیست. این بدین معنی است که شما با تلاش و کلنجار رفتن با خود و دقت لازم میتونید بهترین متن ها را بنویسید. این که در این سن کم توانسته اید این مقدار پول داشته باشید و پس انداز کنید، خود نشان از قدرت و توانایی شما دارد. این که تونستید با اتکا به قدرت و توانایی خودتان یک مغازه برای خودتون تهیه کنید این هم ناشن از توانایی های ذاتی شماست.شکر خدا مسئله ی شما اصلا چیز سنگین و خطرناکی نیست. و با تلاش و خواست خودتون مینید توی هر زمینه ای بهترین باشی.
اصلا دید منفی به خودتون نداشته باشید.اولین کسی که باید بهتون کمک کنه خودتون هستید. ابتدا قبول کنید که به  یک تغییر اساسی  در زندگی نیاز دارید. و باید برای آن تلاش کنید و راه سختی ولی ممکنی در پیش دارید.حتما با یک مشاور خوب در این زمینه مشورت کنید تا شما را در این راه همراهی  کنند.چیزی که تاسف آور است، این است که اغلب ما، معمولا" بیشتر به جنبه های ضعیف خودمان اهمیت می دهیم و تمام توجه مان را بر روی نقطه ضعفهایمان متمرکز می کنیم نه بر روی امتیازاتمان. چاره کار چیست؟ نخستین قدم شما برای تقویت و بالا بردن اعتماد به نفستان، درک و فهم این حقیقت باید باشد که اعتماد به نفس، در واقع همان نظر و عقیده ای است که شما راجع به خودتان دارید. آگاهی از این امر منجر به این خواهد شد که در تقویت اعتماد به نفستان در مسیر صحیحی گام بردارید. در مرحله’ بعدی، باید از خودتان بپرسید که چرا در برخی از جنبه های زندگی دارای اعتماد به نفس کافی نیستند؟ یک دلیل آن، شاید مورد مقایسه قرار دادن خودتان با افراد دیگر باشد.برخی نکات میباشد مه توجه به آنها باعث افزایش اعتماد به نفس میشود.برخی خانم ها وقت خود را صرف امور باطل بی اهمیت میکنند. مثلا ساعت های زیادی را جلو آینه هستند. درست است که انسان باید آراستگی خود را حفظ کند اما این جریان وقت انسان را زائل میکند و فرصت و تمرکز کار را از آدم میگیرد.توجه  به این نکته که شما تنها کسی هستید که میتوانید خود را به قله اعتماد به نفس برساند. منتظر نباشید کسی بیاید و یک کار خوب به شما پیشنهاد بدهد یا معجزه ای رخ بدهد.به خدا توکل کنید؛ مطمئن باشید اگر توکل خود را به خالق متعال بیشتر کنید، قطعا احساس درونی بهتری خواهید داشت و تکیه گاه مطمئنی را دارید که در تمام لحظات و اتفاقات یاور شما خواهد بود.تجربه های جدیدی را در زندگی امتحان کنید ودر انجام کارهایتان پافشاری کنید، شما با ایجاد شغل مستقل و جدید توانستید تجربه ی بزرگ و جدیدی داشته باشید حال باید برای به سرانجام رسیدن آن پافشاری کنید. این ایتماد به نفس حتی اگر صوری و ظاهری باشد حتما به مرور زمان باعث ایجاد اعتماد به نفس واقعی میشود.
در  هر زمینه ای مه وارد کار میشوید از افراد موفق کمک بگیرید و از تجربیات او استفاده کنید. این باعث میشود هم یقین پیدا کنید که این کار شدنی میباشد و  هم باعث آشنایی با تجربیات دیگران میشود.
وقتی با خانم های همکار یا اطرافیان خود حرف می زنید، در چشم او نگاه کنید. این کار عادت افرادی با اعتماد به نفس بسیار بالاست. اگر طرفتان متوجه عدم اعتماد به نفس در شما نشود، شما هم متوجه آن نخواهید شد.
با توجه به سنتون اصلا برای شروع ادامه ی زندگی و موفقیت روز افزون دیر نیست. یک یا علی تا موفقیت.
و من الله توفیق 

بیشتر بخوانید:

افسردگی چیست و چگونه می توان با آن مقابله کرد؟



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.