ناشناس
با قیافه شوهرم مشکل دارم لطفا راهنمایی م کنید.
قیافه همسرم رو دوست ندارم همچنین همسرم خانواده بی فرهنگی داره که خیلی سطح فکرشو پایین و اصلا خانواده درست و حسابی نیستن
مشاور: احسان فدایی
خواهر محترم! شرایط شما را درک می کنیم و می دانیم تحت فشار چه پشیمانی و افکار خودآیندی هستید که نیاز به مشاوره داشته و با ما مرتبط شده اید. امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.
ابتدا توجه داشته باشید که زیبایی، یک معیار و اندازة معیّن و «قانون استاندارد» ندارد که بشود افراد را با آن سنجید؛ بلکه ـ تا حدودی ـ به سلیقة افراد بستگی دارد. حتی ممکن است فردی در نظر کسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت. پس، صفت زیبایی، یک خصوصیت نسبی است و لازم نیست در حدّ عالی باشد؛ بلکه مهم آن است که دو همسر، یکدیگر را بپسندند و از هم خوششان بیاید و دلخواه هم باشند. اگر انسانی، قیافة ظاهری و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممکن است ـ بطور ناخواسته ـ به او ستم و جفا کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگی را بر او تلخ نماید.
زیبایی همسر، در حفظ و تقویت عفّت و ایمان همسر نیز تأثیر دارد. اگر همسر، از زیبایی همسرش راضی باشد، چشم و فکر و عملش، متوجّه دیگران نخواهد شد و حسرتِ زیبایان بیگانه را نخواهد خورد و به دنبال بیگانگان نخواهد رفت و دچار خیانت به همسر نمیشود (چه مرد و چه زن) مگر اینکه از فطرت انسانی خارج شده و از ایمان و عفت، بیبهره باشد!
زیبایی و حسن ظاهر، اگر چه یکی از صفات کاملا لازم و اساسی برای انتخاب همسر است ولی در عین حال تنها معیار ازدواج نیست. چرا که فلسفه ازدواج رسیدن به آرامش روانی، کمال یافتن زن و مرد در کنار یکدیگر و تولید نسل سالم و صالح برای اجتماع است. اگر ملاک تصمیم گیری و انتخاب، فقط زیبایی ظاهری بدون توجه به دیگر معیارها باشد، نمی توان تضمینی برای ادامه زندگی مشترک داشت. زیرا در انسان ها پس از مدتی معمولا آن طراوت و جاذبه های ظاهری افت کرده، شور و شهوت اولیه نیز فروکش می کند و آن تنها امتیازی که به خاطر آن (زیبایی) ازدواج صورت گرفته بود، کمرنگ می شود آن گاه دلسردی ها و ناگواری ها، بهانه ها و ... شروع می شود. و چون از دیگر معیارهای اساسی مثل تدین و ایمان، اخلاق و ارزش های اخلاقی و ... خبری نیست زیربنای زندگی مشترک متزلزل می شود و آن دلگرمی و انگیزه کافی برای زندگی سالم و با نشاط از بین میرود.
خواهر محترم! اگر در دادگاه های خانواده مراجعه نمایید میبینید بسیاری از زوج هایی که برای طلاق مراجعه میکنند، دارای قیافهی زیبا و ظاهر قشنگی هستند ولی از زندگی با همدیگر شاکی اند و مشکلشان به حدی رسیده که منجر به تقاضای طلاق شده پس زیبایی و داشتن قیافه زیبا نمی تواند عامل تعیین کننده ای در یک زندگی باشد و خوشبختی به همراه خود بیاورد.
پس پشیمان نباشید و خوبی های همسرتان را برجسته ببینید. شما می توانید از او همسری بسازید که می خواهید و سعی کنید هرگز او را با دیگران مقایسه نکنید. البته در مورد خانواده شان حتما قبل ازدواج تحقیق نموده اید ولی شاید عمق اختلاف فرهنگی را نمیدانستید. لذا توصیه میکنیم رفت و آمدها را مدیریت کرده تا با مشکل مواجه نشوید.
موفق باشید.
بیشتر بخوانید:
خانه و خانواده و آراستگی ظاهری همسران برای یکدیگر
ابتدا توجه داشته باشید که زیبایی، یک معیار و اندازة معیّن و «قانون استاندارد» ندارد که بشود افراد را با آن سنجید؛ بلکه ـ تا حدودی ـ به سلیقة افراد بستگی دارد. حتی ممکن است فردی در نظر کسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت. پس، صفت زیبایی، یک خصوصیت نسبی است و لازم نیست در حدّ عالی باشد؛ بلکه مهم آن است که دو همسر، یکدیگر را بپسندند و از هم خوششان بیاید و دلخواه هم باشند. اگر انسانی، قیافة ظاهری و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممکن است ـ بطور ناخواسته ـ به او ستم و جفا کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگی را بر او تلخ نماید.
زیبایی همسر، در حفظ و تقویت عفّت و ایمان همسر نیز تأثیر دارد. اگر همسر، از زیبایی همسرش راضی باشد، چشم و فکر و عملش، متوجّه دیگران نخواهد شد و حسرتِ زیبایان بیگانه را نخواهد خورد و به دنبال بیگانگان نخواهد رفت و دچار خیانت به همسر نمیشود (چه مرد و چه زن) مگر اینکه از فطرت انسانی خارج شده و از ایمان و عفت، بیبهره باشد!
زیبایی و حسن ظاهر، اگر چه یکی از صفات کاملا لازم و اساسی برای انتخاب همسر است ولی در عین حال تنها معیار ازدواج نیست. چرا که فلسفه ازدواج رسیدن به آرامش روانی، کمال یافتن زن و مرد در کنار یکدیگر و تولید نسل سالم و صالح برای اجتماع است. اگر ملاک تصمیم گیری و انتخاب، فقط زیبایی ظاهری بدون توجه به دیگر معیارها باشد، نمی توان تضمینی برای ادامه زندگی مشترک داشت. زیرا در انسان ها پس از مدتی معمولا آن طراوت و جاذبه های ظاهری افت کرده، شور و شهوت اولیه نیز فروکش می کند و آن تنها امتیازی که به خاطر آن (زیبایی) ازدواج صورت گرفته بود، کمرنگ می شود آن گاه دلسردی ها و ناگواری ها، بهانه ها و ... شروع می شود. و چون از دیگر معیارهای اساسی مثل تدین و ایمان، اخلاق و ارزش های اخلاقی و ... خبری نیست زیربنای زندگی مشترک متزلزل می شود و آن دلگرمی و انگیزه کافی برای زندگی سالم و با نشاط از بین میرود.
خواهر محترم! اگر در دادگاه های خانواده مراجعه نمایید میبینید بسیاری از زوج هایی که برای طلاق مراجعه میکنند، دارای قیافهی زیبا و ظاهر قشنگی هستند ولی از زندگی با همدیگر شاکی اند و مشکلشان به حدی رسیده که منجر به تقاضای طلاق شده پس زیبایی و داشتن قیافه زیبا نمی تواند عامل تعیین کننده ای در یک زندگی باشد و خوشبختی به همراه خود بیاورد.
پس پشیمان نباشید و خوبی های همسرتان را برجسته ببینید. شما می توانید از او همسری بسازید که می خواهید و سعی کنید هرگز او را با دیگران مقایسه نکنید. البته در مورد خانواده شان حتما قبل ازدواج تحقیق نموده اید ولی شاید عمق اختلاف فرهنگی را نمیدانستید. لذا توصیه میکنیم رفت و آمدها را مدیریت کرده تا با مشکل مواجه نشوید.
موفق باشید.
بیشتر بخوانید:
خانه و خانواده و آراستگی ظاهری همسران برای یکدیگر