ناشناس
شوهرم با پدر من بدون علت قهر کرده نمیزاره خانوادم بیان خونم.لطفا راهنمایی م کنین"
سلام ببخشید من هفت سال هست ازدواح کردم وقبل ازدواج پدرشوهرم با وعده وعید هایی مثل خانه دادن و این که چهارسال دیگر پسرش درسش تمام می شود و کارمند می شود اینده ی خوبی دارد و خرید کالاهای خوب ... اما بعد ازدواج فهمیدم همچیز دروغ بود و هفت سال با بدبختی زندگی کردم مشکل مالی شدید پدرشوهرم بخاطرراین که خرح پسرش و نده با ما قطع رابطه کرد و تمام خرج افتاد گردن پدر من حالا بعد هفت سال همچی درس شوهرم تمام شد الان پدرشوهرم با شوهرم آشتی کرده اما با پدر من بدون علت قهر کرده نمیزارد خانوادم بیان خونم کلا میگه قید همشون رو بزنیم بدون علت نمیدونم چیکار کنم انتظار نداشتم جواب محبتهای پدر کارگرم و اینجوری بده چیکار کنم پدرش خیلی شیطان صفت هست
مشاور: علی محمد صالحی
با عرض سلام و احترام.
نکته ای که خوبه به اون توجه کنید اینه که مهمترین مسئله در زندگی مشترک حفظ زندگی مشترک و حفظ روابط خود زن و شوهر با هم هست، که حتی اگر همسران با اطرافیان دچار مسئله یا مشکلی شدند باید سعی کنند اون مسائل و مشکلاتی که با اطرافیان دارند کمترین تاثیر را بر زندگی مشترک آنها بگذارد، در مورد شما هم، اول اینکه گذشته و مسائل قبل از ازدواج را به فراموشی بسپارید، اینکه پدر شوهر شما، چه وعده وعیدهایی داده و چه چیزهایی گفته، در حال حاضر نقشی در مسائل شما نداره، بجز اینکه با یادآوری، مرور و بازگویی اونها هم خودتون ناراحت میشید و هم ممکنه همسرتون ناراحت بشه، بهرحال قسمت بوده که شما با هم ازدواج کنید، و از مسائل قبل از ازدواج بگذرید و ذهنتون رو درگیر اونها نکنید.
نکته بعد اینکه، شما بیان کردید همسرتون بدون علت با پدرتون قهر کرده، که کمی غیر منطقی به نظر میرسه، چون معمولا انسانها کار بدون علت انجام نمیدن، ممکنه علت این کار همسر شما بنظرتون بی منطق باشه ولی بعیده که بدون هیچ دلیلی همسر شما چنین کاری رو بکنه، در هر صورت با علت یا بدون علت در این شرایط اگر شما بخواهید با بحث و نصیحت و حرف، همسرتون را راضی کنید که رابطه اش را با خانواده شما درست کنه، بعیده که تاثیری داشته باشه، بنابراین بهتره حتی الامکان اصلا در این موارد با همسرتون بحث و تنشی نداشته باشید، چون هرچه بیشتر اصرار کنید ممکنه شوهر شما بیشتر لج کنه و نتیجه منفی داشته باشه، اجازه بدید زمان بگذره، خیلی وقتها گذشت زمان مسائل رو حل میکنه، یا حداقل باعث میشه شما عجولانه تصمیم نگیرید، و هرچه شما به همسرتون اقتدار و قدرت بیشتری بدید ایشون نرم تر میشه و محبت بیشتری میکنه، مثالا اینکه کاری خواستید انجام بدید یا جایی برید با او هماهنگ کنید یا به تعبیر دیگه اگر ناراحت نمیشید، از او اجازه بگیرید و...، این باعث میشه که مرد احساس بزرگی بکنه و به همسرش آزادی بیشتری بدهد، اما اگر زن بخواد همیشه خودش کارها رو انجام بدهد و شوهر را ندید بگیره یا کم توجهی کنه، مرد هم با ملایمت کمتری باهمسرش برخورد میکنه، بعنوان مثال در مورد همین ارتباط با پدرتون اگر اجازه بدید مدتی زمان بگذره و بعد در یک فضای صمیمی و مناسب به همسرتون بگید «من خیلی دوست دارم که با خانوادم ارتباط بهتری داشته باشیم ولی چون تو دوست نداری باشه، چون زندگی مشترک ما از همه چیز مهمتره»؛ یعنی بدون اینکه بخواهید شوهرتون رو مجبور کنید، به او اختیار میدید که کمی هم به خواسته شما توجه کنه، و به این روش مطرح کردن، احتمال بیشتری داره که همسرتون به خواسته شما توجه کنه تا اینکه بخواهید با دعوا و تنش و بحث نتیجه بگیرید، اگر هم از طریق دعوا شما برنده بشید همسرتون از ته دل راضی نیست.
نکته بعد اینکه، هرچند که من میفهمم و شما رو درک میکنم که براتون سخته که با پدر شوهرتون بخاطر رفتارهای نامناسبش و ذهنیتی که نسبت به او دارید، ارتباط داشته باشید ولی بهرحال بهتره بخاطر حفظ ظاهر هم که شده اونو تحمل کنید و بهانه بدست همسر و پدر شوهرتون ندید و از این ارتباط خوبِ همسرتون و پدرش، به نفع خودتون استفاده کنید.
موفق و شاد و سربلند باشید
نکته ای که خوبه به اون توجه کنید اینه که مهمترین مسئله در زندگی مشترک حفظ زندگی مشترک و حفظ روابط خود زن و شوهر با هم هست، که حتی اگر همسران با اطرافیان دچار مسئله یا مشکلی شدند باید سعی کنند اون مسائل و مشکلاتی که با اطرافیان دارند کمترین تاثیر را بر زندگی مشترک آنها بگذارد، در مورد شما هم، اول اینکه گذشته و مسائل قبل از ازدواج را به فراموشی بسپارید، اینکه پدر شوهر شما، چه وعده وعیدهایی داده و چه چیزهایی گفته، در حال حاضر نقشی در مسائل شما نداره، بجز اینکه با یادآوری، مرور و بازگویی اونها هم خودتون ناراحت میشید و هم ممکنه همسرتون ناراحت بشه، بهرحال قسمت بوده که شما با هم ازدواج کنید، و از مسائل قبل از ازدواج بگذرید و ذهنتون رو درگیر اونها نکنید.
نکته بعد اینکه، شما بیان کردید همسرتون بدون علت با پدرتون قهر کرده، که کمی غیر منطقی به نظر میرسه، چون معمولا انسانها کار بدون علت انجام نمیدن، ممکنه علت این کار همسر شما بنظرتون بی منطق باشه ولی بعیده که بدون هیچ دلیلی همسر شما چنین کاری رو بکنه، در هر صورت با علت یا بدون علت در این شرایط اگر شما بخواهید با بحث و نصیحت و حرف، همسرتون را راضی کنید که رابطه اش را با خانواده شما درست کنه، بعیده که تاثیری داشته باشه، بنابراین بهتره حتی الامکان اصلا در این موارد با همسرتون بحث و تنشی نداشته باشید، چون هرچه بیشتر اصرار کنید ممکنه شوهر شما بیشتر لج کنه و نتیجه منفی داشته باشه، اجازه بدید زمان بگذره، خیلی وقتها گذشت زمان مسائل رو حل میکنه، یا حداقل باعث میشه شما عجولانه تصمیم نگیرید، و هرچه شما به همسرتون اقتدار و قدرت بیشتری بدید ایشون نرم تر میشه و محبت بیشتری میکنه، مثالا اینکه کاری خواستید انجام بدید یا جایی برید با او هماهنگ کنید یا به تعبیر دیگه اگر ناراحت نمیشید، از او اجازه بگیرید و...، این باعث میشه که مرد احساس بزرگی بکنه و به همسرش آزادی بیشتری بدهد، اما اگر زن بخواد همیشه خودش کارها رو انجام بدهد و شوهر را ندید بگیره یا کم توجهی کنه، مرد هم با ملایمت کمتری باهمسرش برخورد میکنه، بعنوان مثال در مورد همین ارتباط با پدرتون اگر اجازه بدید مدتی زمان بگذره و بعد در یک فضای صمیمی و مناسب به همسرتون بگید «من خیلی دوست دارم که با خانوادم ارتباط بهتری داشته باشیم ولی چون تو دوست نداری باشه، چون زندگی مشترک ما از همه چیز مهمتره»؛ یعنی بدون اینکه بخواهید شوهرتون رو مجبور کنید، به او اختیار میدید که کمی هم به خواسته شما توجه کنه، و به این روش مطرح کردن، احتمال بیشتری داره که همسرتون به خواسته شما توجه کنه تا اینکه بخواهید با دعوا و تنش و بحث نتیجه بگیرید، اگر هم از طریق دعوا شما برنده بشید همسرتون از ته دل راضی نیست.
نکته بعد اینکه، هرچند که من میفهمم و شما رو درک میکنم که براتون سخته که با پدر شوهرتون بخاطر رفتارهای نامناسبش و ذهنیتی که نسبت به او دارید، ارتباط داشته باشید ولی بهرحال بهتره بخاطر حفظ ظاهر هم که شده اونو تحمل کنید و بهانه بدست همسر و پدر شوهرتون ندید و از این ارتباط خوبِ همسرتون و پدرش، به نفع خودتون استفاده کنید.
موفق و شاد و سربلند باشید