ناشناس

مدت زیادیه که با همسرم اختلاف داریم.راهنمایی و مشاوره میخوام"

باسلام ووقت بخیر....من متاهل هستم و یک سال ونه ماه است که عقدکرده ام و مدت زیادیه که باهمسرم اختلاف داریم ...من وهمسرم ازابتداباهم بحث ومشاجره زیادداشتیم که دلیل دعواهای اول خانواده شوهرم بودن که شوهرم رفتاربدی باانهاداشت ومن ناراحت وعصبی میشدم ازاین دعوای بی انهاتااینکه گذشت واختلاف میان خودمان شروع شدمن یک دختراحساساتی وهمسرم نه من زودرنج که انتظارداشتم همسرم بازبون خوش مناازاین حال دربیاره یابه دیدنم بیادکه اوایل همینطوربودولی کم کم بحثای بین پاخیییییلی بالاگرف بیش ازحدجوری که پای خانواده هاهم کشیده شدوسط ومامشکلمان حل نمیشودواصلن باهم نمیسازیم ونسبت به هم سردشده ایم ولی همیرم بسیااارزیادنسبت به من سردشده طوری که مرارهاکرده وگفته من عروسیوعقب میندازم ببینه من اخلاقورفتارشوتغییرمیده دست ازبحث کردنومشاجره برمیداره یانه اگه برداشت که هیچی اگه نه ینی طلاق بگیریم ازهم ....ولی همسرمن رفتارای خودشونمیبینه اون مدام رفتارایی که من نقطه ضعفمه انجام میده بامن رفتارسردداره سرکوچکترین چیزی منوول میکنه ومیره نه میادمناببینه نه محل میزاره اصلن هم نه زنگی ونه سراغی ...من خیلی دارم داغون میشم که چراشوهرم این رفتاراداره اون عادت کرده به این رفتاروانتظارداره من برم دنبالش وبخوام برگرده که حتی من چن بارتودفعه های قبلی زنگ زدم به مادرش وگفتم که چرااینجوریه ومنوول کرده وانگارنه انگارکه زن داره واین باعث شده که خونواده هاحرف بزنن باهم ویه فکری بکنن ....ولی شوهرم بدترمیشه که بهترنمیشه ....الان چن روزپیش سریه موضوع خیلی بیخودباهم بحث کردیموالان چن روزه رفته که رفته نه زنگی سراغی هیچی....من خسته شدم بخدادیگه طاقت ندارم خیییلی افسرده شدم زیاادتواین دوسال خونوادمم میگن طلاق بگیراین زندگی فایده نداره ....میدونم شوهرمم بااین رفتاراسردش بدش نمیادازطلاق ولی من چکارکنم نابوددمیشم دیگه یواره...چرازندگیه مابایدانقدتلخخ وبدباشه ...خواهشن کمکم کنین من حالم خییلی بده نمیدونم طلاق بگیرم یانه ولی شوهرمن عوض شده به من اون اهمیت قبلیونمیده تحمل کوچکترین بحث یاحرفیونداره ازجانب من .....من فقط این وسط دارم داغون میشم
جمعه، 25 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مدت زیادیه که با همسرم اختلاف داریم.راهنمایی و مشاوره میخوام"

ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 21 ساله )

باسلام ووقت بخیر....من متاهل هستم و یک سال ونه ماه است که عقدکرده ام و مدت زیادیه که باهمسرم اختلاف داریم ...من وهمسرم ازابتداباهم بحث ومشاجره زیادداشتیم که دلیل دعواهای اول خانواده شوهرم بودن که شوهرم رفتاربدی باانهاداشت ومن ناراحت وعصبی میشدم ازاین دعوای بی انهاتااینکه گذشت واختلاف میان خودمان شروع شدمن یک دختراحساساتی وهمسرم نه من زودرنج که انتظارداشتم همسرم بازبون خوش مناازاین حال دربیاره یابه دیدنم بیادکه اوایل همینطوربودولی کم کم بحثای بین پاخیییییلی بالاگرف بیش ازحدجوری که پای خانواده هاهم کشیده شدوسط ومامشکلمان حل نمیشودواصلن باهم نمیسازیم ونسبت به هم سردشده ایم ولی همیرم بسیااارزیادنسبت به من سردشده طوری که مرارهاکرده وگفته من عروسیوعقب میندازم ببینه من اخلاقورفتارشوتغییرمیده دست ازبحث کردنومشاجره برمیداره یانه اگه برداشت که هیچی اگه نه ینی طلاق بگیریم ازهم ....ولی همسرمن رفتارای خودشونمیبینه اون مدام رفتارایی که من نقطه ضعفمه انجام میده بامن رفتارسردداره سرکوچکترین چیزی منوول میکنه ومیره نه میادمناببینه نه محل میزاره اصلن هم نه زنگی ونه سراغی ...من خیلی دارم داغون میشم که چراشوهرم این رفتاراداره اون عادت کرده به این رفتاروانتظارداره من برم دنبالش وبخوام برگرده که حتی من چن بارتودفعه های قبلی زنگ زدم به مادرش وگفتم که چرااینجوریه ومنوول کرده وانگارنه انگارکه زن داره واین باعث شده که خونواده هاحرف بزنن باهم ویه فکری بکنن ....ولی شوهرم بدترمیشه که بهترنمیشه ....الان چن روزپیش سریه موضوع خیلی بیخودباهم بحث کردیموالان چن روزه رفته که رفته نه زنگی سراغی هیچی....من خسته شدم بخدادیگه طاقت ندارم خیییلی افسرده شدم زیاادتواین دوسال خونوادمم میگن طلاق بگیراین زندگی فایده نداره ....میدونم شوهرمم بااین رفتاراسردش بدش نمیادازطلاق ولی من چکارکنم نابوددمیشم دیگه یواره...چرازندگیه مابایدانقدتلخخ وبدباشه ...خواهشن کمکم کنین من حالم خییلی بده نمیدونم طلاق بگیرم یانه ولی شوهرمن عوض شده به من اون اهمیت قبلیونمیده تحمل کوچکترین بحث یاحرفیونداره ازجانب من .....من فقط این وسط دارم داغون میشم


مشاور: علی محمد صالحی

با عرض سلام و احترام خدمت شما.
نکته اولی که خوبه به اون توجه کنید اینه که اصل وجود تفاوت و اختلاف­ نظر بین زن و شوهر طبیعی است؛ زیرا به­ هرحال آنها از دو جنس مختلفند و از نظر احساس، عواطف و ویژگی­های دیگر با هم تفاوت­هایی دارند. پس باید از ابتدای زندگی مشترک این پیش­بینی را داشته باشیم که برخلاف تفاهم­های پیش از ازدواج، در جریان زندگی مسائلی پیش می­آید که نظر ما یکی نخواهد بود و دچار تنش­هایی خواهیم شد که با صبر و گذشت می­توانیم از آنها عبور کنیم. اما نکته­ مهم این است که نباید با بروز نخستین مسائل و اختلاف­ها، شتاب­زده تصمیم­گیری کنیم و از همان ابتدا، سراغ آخرین راه و به عبارتی جدایی، برویم.
با تأسف امروزه برخی از همسران برای رهایی از مسائل موجود زندگی مشترک، با بروز کوچک­ترین اختلاف با همسر، به جای تلاش برای حل آن و تحمل برخی مسائل و کمبودها در زندگی، نخستین و بهترین راه حل را جدایی می­دانند.
طبق آمارهای موجود، حدود نیمی از طلاق­ها، در پنج سال اول ازدواج اتفاق می­ا­فتد و تأسف­انگیزتر اینکه، درصد قابل توجهی از این جدایی­ها در نخستین سال ازدواج رخ می­دهد و این بیش از همه، هشداری برای زوج­های جوان است که عجولانه تصمیم­گیری نکنند. خداوند متعال در قرآن می­فرماید: «با همسرانتان به نیکى معاشرت کنید و اگر ایشان را نمى‏پسندید، باید بدانید بسا چیزى را ناپسند مى‏دارید و خداوند در آن خیر بسیار نهاده است» (نساء/19).
در هر صورت منظور من اینه که یک بخشی از این اختلافها و تنشهای بین شما طبیعی هست، و بخش دیگرش هم بخاطر این است که هر کدوم از شما فکر میکنه، دیگری به او ظلم میکنه و حقش را ضایع میکنه، اینکه شوهر شما گفته «من عروسیو عقب میندازم ببینم مریم اخلاقو رفتارشو تغییرمیده دست ازبحث کردنومشاجره برمیداره یانه»، یعنی همسر شما حق را به خودش میده و انتظار داره که شما اخلاق و رفتارتون رو تغییر بدید، بدون اینکه رفتارهای اشتباه خودش رو بپذیره و مسئولیت اونها رو برعهده بگیرد، از طرف دیگه ممکنه شما هم به همین صورت رفتار کنید و تنها بر رفتارهای منفی همسرتون تمرکز داشته باشید بدون اینکه به کاستیهای خودتون توجه کنید یا سعی بر برطرف کردن اونها داشته باشید، یعنی معمولا در دعواهای همسران هر دو طرف نقش دارند، هر چند که ممکنه یکی نقش بیشتری داشته باشه و یکی سهمش کمتر باشه، ولی هیچ کدوم بی تقصیر نیستند، بنابراین اگر همسران بخوان مسائلشون حل بشه در قدم اول هر دو نفر باید سهمشون رو در مسائل پیش اومده بپذیرند و اگر اشتباهی کردند عذرخواهی کنند، و بدونید که «معذرت خواهی شکستن غرور نیست، نمایش شعور است!».
نکته دیگری که باید به آن توجه کنید راجع به انتظاراتی هست که شما از شوهرتون دارید و ایشون کم توجهی میکنه، باید خدمت شما عرض کنم که اصل این توقعات و انتظارات اشتباه نیست و طبیعی هست که شما چنین انتظاراتی از همسرتان داشته باشید، شما به عنوان زن جوانی که تازه ازدواج کردید مانند همه زنان دیگر بسیار دوست دارید که همسر شما براتون وقت بذاره، ابراز علاقه کنه، باهم تفریح بروید، به شما بگه دوست دارم و...، این طبیعیه که شما چنین توقعات و انتظاراتی داشته باشید اما اینکه فکر کنید مردی پیدا میشود که همه انتظارات و توقعات همسرش رو برآورده میکند، این فکر ایده‏ آل نگری است و بعیده که چنین مردی پیدا بشه، این تنها مسئله شما نیست، بلکه زنان بسیاری هستند که گِله دارند همسرشان توجه و محبتی که آنها انتظار دارند را به آنها نمیدهد و برای آنها وقت نمیگذارد. منظور من اینه که اولا این که همسر شما به انتظارات شما توجه نمیکنه تنها مشکل شما نیست و زنان بسیار دیگری همین مسئله رو دارن، ثانیا این که عدم برآوردن انتظارات تون، نباید باعث ناامیدی و سرخوردگی شما بشود. همانطور که شما هم تمام انتظارات شوهرتون رو برآورده نمیکنید، و نمیتونید هم برآورده کنید. از طرف دیگه اگر بیشتر انتظارات شما برآورده نشده باشه نشانه ضعف از طرف همسر شماست، و همچنین اگر شما هم بخش زیادی از انتظارات همسرتان را برآورده نکرده باشید، شما هم کوتاهی کردید.
اما برای اینکه زن و شوهر به انتظاراتشون نزدیک بشن و تا حدودی توقعات آنها برآورده شود باید هر دو نفرشون از جایگاه خود حرکت کرده و در یک نقطه ی مشترک توافق کنند. مثالا اگر شما توقع دارید همسرتان هر روز چند بار به شما زنگ بزند یا چند بار پیامک عاشقانه بدهد، و در مقابل همسر شما هم اصلا وظیفه خودش نمیداند که به شما زندگ بزند یا پیامک بدهد، باید هر دو بر یک نقطه ی میانه‏ای به توافق برسید که مثالا شوهر شما روزی یکه بار به شما زنگ بزند، یا روزی یکی پیامک عاشقانه بدهد و سه بار هم کلامی به شما ابراز محبت کند. در واقع، برای هر توقعی باید همین کار را کرد؛ برای مثال، اگر زن درباره ی انتظاری، در جایگاه هشت است و مرد در جایگاه سه، باید این مراحل را طی کنند تا انتظارات آنها به هم نزدیک شود:
  1. زوجین با هم صحبت کنند و روی یک جایگاه مشترک مثل پنج، توافق کنند.
  2. هر دو کمی تلاش کنند و به سمت موضع موافق پیش بروند، ایدئال نگر نبوده و واقع بین باشند.
  3. غر نزنند؛ زیرا اضطراب، پریشانی، ناآرامی و عصبانیت به دنبال می آورد.
  4. هر تلاشِ طرف مقابل را برای تغییر و پیشرفت، تحسین کنند.
  5. هر کس برای تغییر دیدگاه ها و برآوردن انتظارها نیاز به زمان دارد. همسرشان را تحت فشار نگذارند و به او فرصت بدهند.
نکته بعد اینکه گاهی چندین سال طول میکشه تا همسران بتونن همدیگه رو بشناسن و قِلِق دیگری رو یاد بگیرن و بتونن با همسرشون زندگی خوبی داشته باشن، در مورد شما هم علی رغم دعواها و بحثها و سردیهایی که داشتید، اگر هر دو نفرتون بخواهید هنوز امید هست که بتونید مسائلتون رو حل کنید، و اگر بتونید از یک روانشناس یا مشاور مجرب خانواده کمک بگیرید، خیلی در حل مسائلتون مفید خواهد بود.
نکته پایانی اینکه شما هنوز در ابتدای مسیر زندگی مشترک هستید و باید بیش از این صبور و بردبار باشید و با کسب تجربه و مطالعه، بر مسائل و مشکلات زندگی مشترک غلبه کنید و زندگی خوشبخت و بالنده ای را فراهم کنید.
موفق و خوشبخت باشید

بیشتر بخوانید:
راه هایی ساده برای حل تعارض ها

مهارت حل مسأله و تصمیم گیری



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.