ناشناس

بهم گفت اصلا دست خودش نیست باید مدام با دخترای زیادی دوست باشه! موندم چیکار کنم؟

سلام خسته نباشید من یک سال بود یه آقایی و دوست داشتم و حسم بهش واقعی بود،اول خیلی شک داشتم اما بعد ها دیدم وقتی ایشون رو میبینم تمام تنم میلرزه قلبم تند تند میزنه و روز به روز بیشتر دلم براش تنگ میشه! چون نگاه های ایشون و دیدع بودم تصمیم گرفتم بگم بهشون؛و قصدمم دوستی نبود ایشون و واسه ازدواج میخواستم! بعد از کلی اتفاق ما باهم دوست شدیم،روز به روز علاقمون بهم بیشتر میشد و من و واسه ازدواج میخواست! اما بعد از 5ماه تقریبا فهمیدم بهم خیانت کرده خواستم برم اما کلی اصرار کرد که بدون من نمیتونه و برای خودمم اصلاااا راحت نبود،هرشب با گریه خوابم میبرد! ما ادامه دادیم اما هرشب دعواا داشتیم سر چیزهای مختلف بهم گفت دیگه با کسی غیر از من نیست،اما میدونستم که هست تا اینکه دوباره فهمیدم با دختری بجز من رابطه داره! اینجا بود که بعد از10ماه دوستی بهم گفت بیماره،تنوع طلبه و اصلا دست خودش نیست باید مدام با دخترای زیادی دوست باشه!گفت دکترم رفته اما درمان نشده!بهم گفت برم تا اذیت نشم،و اینم گفت تورو واسه ازدواج میخوام اما اذیت میشی نمیتونم نگهت دارم! اما من نمیتونم بدون اون زندگی کنم،دلم میخواد درمان شه و بهش گفتم باید بریم پیش مشاور اما گفت درمان شدنی نیست لطفا تروخدااا کمکم کنید و بهم بگید چیکارکنیم تا درمان شه لطفاا راهی جلوی پام بزارید مطمئنم خداهم کمکش میکنه خودش میگه خیلییی دوست داره درمان شه اما اصلا دوست شدناش دست خودش نیست ممنونم راهنمایی کنید لطفا
يکشنبه، 27 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

بهم گفت اصلا دست خودش نیست باید مدام با دخترای زیادی دوست باشه! موندم چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 18 ساله )

سلام خسته نباشید
من یک سال بود یه آقایی و دوست داشتم و حسم بهش واقعی بود،اول خیلی شک داشتم اما بعد ها دیدم وقتی ایشون رو میبینم تمام تنم میلرزه قلبم تند تند میزنه و روز به روز بیشتر دلم براش تنگ میشه!
چون نگاه های ایشون و دیدع بودم تصمیم گرفتم بگم بهشون؛و قصدمم دوستی نبود ایشون و واسه ازدواج میخواستم!
بعد از کلی اتفاق ما باهم دوست شدیم،روز به روز علاقمون بهم بیشتر میشد
و من و واسه ازدواج میخواست!
اما بعد از 5ماه تقریبا فهمیدم بهم خیانت کرده
خواستم برم اما کلی اصرار کرد که بدون من نمیتونه
و برای خودمم اصلاااا راحت نبود،هرشب با گریه خوابم میبرد!
ما ادامه دادیم اما هرشب دعواا داشتیم سر چیزهای مختلف
بهم گفت دیگه با کسی غیر از من نیست،اما میدونستم که هست
تا اینکه دوباره فهمیدم با دختری بجز من رابطه داره!
اینجا بود که بعد از10ماه دوستی بهم گفت بیماره،تنوع طلبه و اصلا دست خودش نیست باید مدام با دخترای زیادی دوست باشه!گفت دکترم رفته اما درمان نشده!بهم گفت برم تا اذیت نشم،و اینم گفت تورو واسه ازدواج میخوام اما اذیت میشی نمیتونم نگهت دارم!
اما من نمیتونم بدون اون زندگی کنم،دلم میخواد درمان شه و بهش گفتم باید بریم پیش مشاور اما گفت درمان شدنی نیست
لطفا تروخدااا کمکم کنید و بهم بگید چیکارکنیم تا درمان شه
لطفاا راهی جلوی پام بزارید مطمئنم خداهم کمکش میکنه
خودش میگه خیلییی دوست داره درمان شه اما اصلا دوست شدناش دست خودش نیست
ممنونم راهنمایی کنید لطفا


مشاور: علی محمد صالحی

با عرض سلام و احترام خدمت شما.
متشکرم که همه چیز رو صادقانه مطرح کردید.هرچند که از ابتدا نیت شما امر مقدس ازدواج بوده ولی ظاهرا طرف مقابل از اول چنین قصدی نداشته است.پسری که قصد واقعی ازدواج دارد و نمی خواهد شما را معطل خود کند، 3 ویژگی یا 3 پیش شرط را داراست.
اولین شرط: شرایط ازدواج را داشته باشد
اولین شرط برای این که یک پسر خواستگار واقعی شما باشد این است که شرایط سنی و اجتماعی مناسب ازدواج را داشته باشد. پسر زیر بیست سال، عموما آمادگی ازدواج را ندارد. چون 4 نوع بلوغ کامل در او شکل نگرفته، هنوز  در مرحله بحران هویتی سیر میکنه!
پسری که شاغل نیست و هیچ برنامه ریزی شغلی برای خود ندارد هم همین طور.
بنابراین مهم ترین ویژگی کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می دهد، داشتن شرایط خواستگاری است که اگر این طور نبود، باید روی صلاحیت او و به جا بودن درخواستش شک کنید.
شرط دوم: هدف، مشخص باشد
وقتی با کسی وارد رابطه عاطفی می شوید، باید از ابتدا هدف این رابطه مشخص باشد. پسرانی که نیت ازدواج دارند، با پیشنهاد ازدواج جلو میآیند و از شما می خواهند که تا مدتی همدیگر را با  اطلاع خانواده ها بشناسید. اما اگر رابطه با پیشنهاد ازدواج شروع نشد، شما باید تا حداکثر یک ماه بعد از شروع رابطه از او بپرسید که برای آینده اش چه برنامه ای دارد. فکر می کند آینده رابطه شما به کجا می رسد و اگر پاسخ چیزی جز ازدواج بود، بدانید که این رابطه نافرجام است.
فریب پاسخ دو پهلوی او را نخورید
اما ممکن است طرف مقابل شما، پاسخی دوپهلو بدهد و تصمیم گیری را برای شما دشوار کند. مثلا بگوید دوست دارم با تو ازدواج کنم اما شرایطش را ندارم. در این صورت، باید بپرسید چه شرایطی نیاز دارد و فکر می کند این شرایط فراهم شدنی است یا نه. یا بگویید برای محقق شدن این شرایط چه کارهایی کرده یا می کند؟ اگر برنامه روشنی نداشت باز هم باید بدانید که این رابطه سرانجامی ندارد.
شرط سوم: اطلاع خانواده
او شما را به خانواده اش معرفی می کند، درباره شما به آنها اطلاع می دهد و می گوید که در حال شناخت شما برای ازدواج است. اگر دو سه ماه از رابطه تان گذشت اما او درباره شما به خانواده اش چیزی نگفت، بدانید که قصد ازدواج با شما را ندارد.
اگر شما خودتون بررسی کنید و این سه شرط و نکات دیگه ای که بیان شد رو در نظر بگیرید، میبینید که طرف مقابل شما از اول هم قصدش ازدواج با شما نبوده و هنوز هم قصد ندارد که با شما ازدواج کند.
علاوه بر اینکه، بر فرض چنین کسی با شما ازدواج هم بکند، به احتمال بسیار زیاد زندگی مشترک خوشایند و خوبی را نخواهید داشت، زیرا اولا این آقا همانطور که شما خودتون بیان کردید فرد صادق و راستگویی نیست و بارها به شما دروغ گفته و خیانتش را تکرار کرده. سادگی است که اگر شما خیال کنید چنین فردی که بارها به شما خیانت کرده و دروغ گفته، در آینده فرد صادق و راستگویی خواهد بود، و همانگونه که خودش گفته اگر بر فرض با شما هم ازدواج کند به هیچ وجه به شما پایبند نخواهد بود و همزمان با شما با زنان دیگری هم در ارتباط خواهد بود.
و از همه این موارد بدتر دروغ بزرگیه که در مورد بیماری تنوع طلبی به شما گفته، ممکنه برخی به تنوع طلبی، بگن بیماری، ولی در واقع تنوع طلبی یک بیماری مانند بقیه بیماری های جسمی یا روانی نیست، بیماریهای جسمی مثل سر درد، بیماری دیابت، درد کلیه و..، بیماریهای روحی یا روانی مثل افسردگی، اضطراب ، وسواس و..، ولی نه بیماری جسمی به نام تنوع طلبی داریم، نه بیماری روحی – روانی، البته برخی بیماری های روانی هستند که یکی از مشخصه های اونها ممکنه این باشه که تنوع طلب باشند ولی بیماری خاصی به نام تنوع طلبی نداریم، و در واقع همه مردها یک حدی از تنوع طلبی رو دارند، ولی تنها عده ای از اونها که تعهد پائینی به همسر یا نامزدشون دارند پایبند نمیمونن و خیانت میکنن. و اینکه گفته «تنوع طلبه و اصلا دست خودش نیست باید مدام با دخترای زیادی دوست باشه! گفت دکترم رفته اما درمان نشده» همه اینها دروغ محضه، از او بخواهید تا آدرس دکتر رو به شما بدهد و شما خودتون به صورت حضوری پیش دکترش برید و خودتون با دکتر صحبت کنید ببینید راست گفته یا دروغ.
خلاصه اینکه این فرد از صداقت و سادگی شما سوء استفاده کرده و برای اینکه یک بهانه و پوششی برای خیانت خودش پیدا کنه به دروغ گفته مبتلا به بیماری تنوع طلبیه، و هر چند برای شما سخته و ناراحت میشید، و ممکنه پذیرش اون براتون سخت و دشوار باشه، ولی یقین بدونید که همه اینها فیلمه و میخواد سر شما کلاه بذاره، و خود شما قضاوت کنید، اگر فرد سالم و صادقی بود دلیلی نداشت که این همه به شما دروغ بگه، و اینکه «بهم گفت برم تا اذیت نشم،» برای این گفته که میدونه شما نمیرید و با این جمله شما فکر میکنید حتما راست میگه و الا نمیگفت برو تا اذیت نشی.
خلاصه اینکه من خودم بعنوان یک مرد و روانشناس مطمئن هستم که این فرد در حال فریب دادن شماست، و هرچه زودتر باید از او فاصله بگیرید و رابطه تون رو با او قطع کنید. هرچند میدونم که شما هم بخاطر روابط عاطفی که پیدا کردید خیلی اذیت میشید. بهرحال اگر نقد یا نکته ای داشتید یا خواستید بیشتر در این مورد صحبت کنیم من در خدمت شما هستم.
 
موفق و سربلند باشید



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.