ناشناس

باخانواده همسرم اختلاف دارم،لطفا راهنماییم کنین"

باسلام وتبریک سال نو.خدمت شما عرض کنم سه ساله ازدواج کردم.یه کودک 8 ماهه داریم.خودم کارمند دولت وهمسرم مهندس راه وساختمان هستند.زندگی خیلی خوبی داریم.ازهرجهت همخوانی داریم ولی مشکل زندگی ما، مادرشوهرم هستن.پدرشوهر ندارم.خانواده ى شوهرم خونه شون رو داده بودن مشارکت ومالک 4 واحد شدن.بعد از عقد من وشوهرم به ما قول یک واحد 150 متری دادن وما اون واحد رو که خشک بود تجهیزش کردیم.حدود یک سال اونجا با مادرشوهرم داخل یک مجتمع بودیم که به ما تواین مدت واقعا" سخت گرفت.مثلا" میگفت جایی میروید به من اطلاع بدین.یاکلید خونه ى ما رو میخواست.شب زنگ میزد,میگفت دیشب تاساعت یک ونیم بیدار بودین.امشب زودتر بخوابید.یکبار گوشم رو به شوخی وجدی گرفت گفت تو آشغالهاتون بطری دلستر دیدم.چرا خوردین؟ خلاصه دیدیم واقعا" نمیتونیم وازاونجا دراومدیم.با اینکه من اون موقع باردار بودم برای اینکه منو حرصم بدن خونه رو بدون اجازه ى ما دادن به مستاجر وازبابت رهن اونجا 60 م گرفتن بدون اینکه حتی هزینه هایی که کردیم رو بدن. ( البته الان بعد از مدتها, پول تجهیز رو برگردوندن)برج 3 امسال مادرم فوت شد. من عزادار مادرم بودم ولی خانواده ى شوهرم بااینکه باردار بودم هیچ کدام احوالی از من نپرسیدن.این حرکتشون خیلی منو آزرد. ولی حالا که خدا یه پسر به ما داده هفته ای یک بار ما رو دعوت به شام میکنه.ومن اصلا" دوست ندارم رفت وآمد کنم.من شاغل هستم واصلا" وقتش رو هم ندارم.ازطرفی ازاینها رنجیده خاطرم.وبابت رفت وآمد، مدام تو خونه ى ما تنش ایجاد میشه.چکار کنم؟؟ازاینکه اینطور به من دهن کجی کردن وخونه ى ما رو دادن مستأجر خیلی عصبانی شدم.ولی سپردمشون به خود خدا.من چیزی ازاونا نمیخوام فقط نمیخوام ببینمشون.چه راه حلی پیشنهاد می فرمایید؟( مساله ای که بیشتر باعث آزار من میشه اینه که جدیدا" گفته پول تجهیز رو که دادیم, خونه هم که دست مستأجره).این توضیح هم لازمه که همسرم تو دوران مجردی, 60 میلیون به برادراش قرض داده والان نمیتونه بگیره .وسهم الارثش رو ازخونه همون موقع برای رهن دفتر وکالت برادرش واگذار کرده. واز سند خونه سهمی به نام نداره.من با این مسایل زیاد مشکلی ندارم.فقط نمیخوام بامادر شوهرم رفت وآمد کنم.اصلا"ادب ونزاکت نداره.هرچی دهنش بیاد میگه.منی که ازهیچ, برای شوهرم یه زندگی خوب وعالی وبینظیر توخانواده ش درست کردم رو با جاری معتادم, مقایسه میکنه.خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید.
پنجشنبه، 2 فروردين 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

باخانواده همسرم اختلاف دارم،لطفا راهنماییم کنین"

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 32 ساله )

باسلام وتبریک سال نو.خدمت شما عرض کنم سه ساله ازدواج کردم.یه کودک 8 ماهه داریم.خودم کارمند دولت وهمسرم مهندس راه وساختمان هستند.زندگی خیلی خوبی داریم.ازهرجهت همخوانی داریم ولی مشکل زندگی ما، مادرشوهرم هستن.پدرشوهر ندارم.خانواده ى شوهرم خونه شون رو داده بودن مشارکت ومالک 4 واحد شدن.بعد از عقد من وشوهرم به ما قول یک واحد 150 متری دادن وما اون واحد رو که خشک بود تجهیزش کردیم.حدود یک سال اونجا با مادرشوهرم داخل یک مجتمع بودیم که به ما تواین مدت واقعا" سخت گرفت.مثلا" میگفت جایی میروید به من اطلاع بدین.یاکلید خونه ى ما رو میخواست.شب زنگ میزد,میگفت دیشب تاساعت یک ونیم بیدار بودین.امشب زودتر بخوابید.یکبار گوشم رو به شوخی وجدی گرفت گفت تو آشغالهاتون بطری دلستر دیدم.چرا خوردین؟ خلاصه دیدیم واقعا" نمیتونیم وازاونجا دراومدیم.با اینکه من اون موقع باردار بودم برای اینکه منو حرصم بدن خونه رو بدون اجازه ى ما دادن به مستاجر وازبابت رهن اونجا 60 م گرفتن بدون اینکه حتی هزینه هایی که کردیم رو بدن. ( البته الان بعد از مدتها, پول تجهیز رو برگردوندن)برج 3 امسال مادرم فوت شد. من عزادار مادرم بودم ولی خانواده ى شوهرم بااینکه باردار بودم هیچ کدام احوالی از من نپرسیدن.این حرکتشون خیلی منو آزرد.
ولی حالا که خدا یه پسر به ما داده هفته ای یک بار ما رو دعوت به شام میکنه.ومن اصلا" دوست ندارم رفت وآمد کنم.من شاغل هستم واصلا" وقتش رو هم ندارم.ازطرفی ازاینها رنجیده خاطرم.وبابت رفت وآمد، مدام تو خونه ى ما تنش ایجاد میشه.چکار کنم؟؟ازاینکه اینطور به من دهن کجی کردن وخونه ى ما رو دادن مستأجر خیلی عصبانی شدم.ولی سپردمشون به خود خدا.من چیزی ازاونا نمیخوام فقط نمیخوام ببینمشون.چه راه حلی پیشنهاد می فرمایید؟( مساله ای که بیشتر باعث آزار من میشه اینه که جدیدا" گفته پول تجهیز رو که دادیم, خونه هم که دست مستأجره).این توضیح هم لازمه که همسرم تو دوران مجردی, 60 میلیون به برادراش قرض داده والان نمیتونه بگیره .وسهم الارثش رو ازخونه همون موقع برای رهن دفتر وکالت برادرش واگذار کرده. واز سند خونه سهمی به نام نداره.من با این مسایل زیاد مشکلی ندارم.فقط نمیخوام بامادر شوهرم رفت وآمد کنم.اصلا"ادب ونزاکت نداره.هرچی دهنش بیاد میگه.منی که ازهیچ, برای شوهرم یه زندگی خوب وعالی وبینظیر توخانواده ش درست کردم رو با جاری معتادم, مقایسه میکنه.خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید.


مشاور: احسان فدایی

با سلام و تبریک سال نو خدمت شما مراجع محترم، از همراهی شما با مشاورین «راسخون» سپاسگزاریم.
خواهر محترم! لحظات سختی را پشت سر گذاشته اید و حرف‌های زیادی را شنیده و تحمل کرده‌اید ولی آنچه شما در این زندگی نگه داشته علاقه به همسر و فرزندتان است که انشاء الله با همین همراهی آینده خوبی در انتظار شماست.
نکته اولیه و مهمی که در رابطه شما با مادر شوهر و کلا خانواده شوهرتان بسیار مهم و حیاتی است رعایت میزان و حد این رابطه است. متأسفانه شما از ابتدا عادت های افراطی و توقع های متعددی را برای این خانواده ایجاد کرده اید که تغییر این الگوی ایجاد شده و انتظاراتی که الان از شما دارند قدری زمان بر است. اصلا نگران ناراحتی دیگران نباشید و فقط سعی کنید همه روابط را به حد تعادل بازگردانید. البته بی احترامی ممنوع است و باید در عین جرأت و احترام برخورد کنید تا این توقعات کاهش یابد.
متأسفانه مادر شوهرتان خوبی های زندگی فرزند و عروسش را نادیده میگرید و بر نقاط منفی متمرکز می شود. وقت این حالت اتفاق می افتد، او بدخلقی می کند و رفتارهای حق به جانبه ای به خود میگیرد و حتی تصور می کند می تواند از حقوق شما نیز استفاده نماید. البته همسر بسیار خوبی دارید و این خود نشان از پیشرفت بسیار بزرگی در زندگی تان است ولی اگر برخوردتان را با مادر شوهر نیز اصلاح نمایید همه چیز درست می شود ولی هیچ گاه آرمانگرایانه یک زندگی کاملا بدون مشکل را تصور نکنیدو بدانید که هر زندگی ای این فراز و نشیب ها را دارد.
بهترین نوع تعامل عروس با خانواده شوهر حفظ احترام و فاصله‌هاست، احترام گذاشتن به اصول ارتباطی و پرهیز از صمیمی شدن بیش از اندازه است تا از دخالت خانواده‌ شوهر و کینه کدورت‌های احتمالی جلوگیری شود. اگر آنها رفتار نادرستی با شما دارند، طبیعتاً شما نمی توانید مقابله به مثل کنید و یا شما تا ابد نمی‌توانید با خانواده شوهرتان به دشمنی برخیزید و یا به مقابله با آنان بپردازید و یا این بخش از وجود شوهرتان را از وجودش جدا کنید و مانع ارتباط و یا تعامل شوهرتان با خانواده‌اش شوید، پس هوشمندانه و هوشیارانه با خانواده شوهرتان رفتار کنید و بکوشید به جای حساسیت‌های افراطی با آنها و یا دشمنی با آنها تعامل نیکوی و مطلوبی داشته باشید و در همه حال حرمت و احترام آنها را نگه دارید، این طوری آنها نیز متقابلاً به شما احترام می‌کنند و حتی اگر در صدد دشمنی بربیایند، در ظاهر ناچارند اظهار دوستی کنند؛ همین مسئله از بسیاری از ناراحتی‌ها و کینه کدورت‌ها می‌کاهد.
این نکته را بدانید اخلاقاً هر چقدر شما به خانواده شوهرتان نیکی کنید و ارتباط تان را همچنان با آنها ادامه دهید، مأجور خواهید بود و در حقیقت نیکی به خانواده شوهر نوعی نیکی به خود شوهرتان تلقی می شود که در افزایش صفا و صمیمیت بین شما نقش دارد.
هرگز نباید از آنها توقع داشته باشید که دائماً به شما احترام کنند. همین که شما به اصول ارتباطی پایبند هستید و احترام آنها را نگه می دارید، کافی است.
البته اگر خدای ناکرده آنها با شما به بدی هم رفتار کردند و یا دچار خطا شدند باز ادب اسلامی همواره اقتضا می‌کند که شما با خانواده شوهرتان و دیگر انسان‌ها حتی اگر با شما به بدی رفتار نمودند، خوش‌رفتار و با محبت باشید تا به‌تدریج در دل آنها نفوذ کنید و سبب اصلاح سوء رفتار آنها شوید. ضمن اینکه شما با این کار موجبات خشنودی و رضایت خالق آفرینش را فراهم می‌آورید و تمام آثار ارزشمند و مثبت رفتار پسندیده را برای خویش جلب می‌نمایید.
حتی لازم نیست دائم به همسرتان شکایت کنید بلکه اگر کمی بدخلقی مادرشوهرتان را تحمل کنید کم کم خودش عادت می کند و بقیه جاری ها نیز به تبع از شما یاد می‌گیرند. تأکید می کنیم این نوع رفتار نباید منجر به تنها ماندن ایشان یا دلشکستگی یا دلخوری شود بلکه در عین جرأت باید احترام را حفظ نمایید.
 در حال حاضر و در موقعیتی که شما با آن روبرو هستید باید گفت برخورد صحیح با همسر نخستین و مهم‌ترین گام به سوی برخورد صحیح با خانواده اوست. سعی کنید پیوند میان او و خانواده‌اش را درک کنید و از او بخواهید در این پیوند پایدار باشد. یادتان باشد خانواده همسرتان برای او مانند خانواده شما برای خودتان است.
- نیش و کنایه را با لبخند پاسخ بدهید
کمی طنز داشتن برای بهتر شدن رابطه با خانواده همسر و بویژه مادرشوهرتان می‌تواند خیلی موثر باشد. اگر کنایه‌ای به شما می زنند سعی کنید با کمی لبخند و طنز آن را با شوخی رد کنید. عصبانیت اوضاع را بدتر می‌کند. لبخند زدن در جواب کنایه‌هایی که می‌شنوید باعث می‌شود کنایه‌ها کمتر شود.
- به خانواده همسرتان احترام بگذارید
به خانواده همسرتان به چشم کسانی بنگرید که می‌توانند دوست شما باشند. حتی اگر زیاد شما را دوست ندارند کاری نکنید که ارتباط‌تان بدتر شود. هرگز با آنها با لحن بد صحبت و به آنها توهین نکنید. به آنها علاقه نشان بدهید و به حرف‌شان گوش کنید. ناراحتی‌ها آرام آرام از بین می‌روند.
- حرف‌تان را روشن و واضح بزنید
اگر می‌بینید خانواده همسر با شما مشکل دارند و به شما اجحاف می‌کنند رو در رو مشکل‌تان را به آنها بگویید. سعی نکنید حرف‌تان را از طریق شخص دیگری به گوش آنها برسانید. بکوشید پیش از این که دیر بشود مشکل را رک و راست به آنها بگویید.
- مهربانی و محبت از هر چیزی موثرتر است
با مهربانی سخت‌ترین دل‌ها هم نرم می‌شوند. از هر موقعیتی برای نشان دادن محبت‌تان به خانواده همسرتان استفاده کنید. به آنها نشان بدهید که شما هم مانند فرزندشان نگران آنها هستید. هرگاه توانستید به آنها کمک کنید. اگر بیمار هستند از آنها نگه‌داری کنید و اگر در مسافرت‌هستند از خانه شان مواظبت کنید. کم کم محبت در وجود هر دو طرف جوانه خواهد زد.
- خودتان باشید
تا آنجا که می‌توانید به خانواده همسرتان محبت کنید و به آنها احترام بگذارید ولی به خاطر آنها خودتان را عوض نکنید. همیشه الویت‌های‌تان را حفظ کنید. یادتان باشد مجبور نیستید به خاطر خانواده همسرتان خودتان را عوض کنید مگر این که برای شما فایده‌ای داشته باشد. اگر به خودتان و تصمیم‌های‌تان احترام بگذارید مردم به شما احترام خواهند گذاشت.
- با تجربه و بالغ باشید
ساختن با خانواده همسر به بلوغ فراوانی نیاز دارد. باید بپذیرید آنها پدر و مادر شما نیستند پس همیشه کمی فاصله بین شما وجود خواهد داشت. هنگام برخورد با خانواده همسرتان سعی کنید خودتان را به جای ‌آنها بگذارید. به جای شکایت از این که چرا به شما تبعیض می شود از غریزه‌‌تان کمک بگیرید و هوشمندانه رفتار کنید.
- بعضی رفتارها را بپذیرید و از توقعاتتان کم کنید
این مطلب را مرتب به خودتان بگویید و به خودتان بقبولانید که هر کس یک عقیده و سلیقه ای دارد که گرچه من قبولش نداشته باشم اما برای خودش قابل احترام است، بنابراین اگر مادر شوهر شما حرفی میزند یا توقعی دارد که باعث ناراحتی شما می شود و یا به سلیقه خودش برای شما خریدی کرده، شما بگویید به هر دلیل عقیده اش این است و عقیده هر کس هم محترم است و من نباید اعتراض کنم که چرا این طور فکر می کند.
این را بدانید عروس و مادر شوهر حرف های مشترک ندارند چون سن هر دو آنها متفاوت است و این کاملا قابل درک است. پس باید مقداری صبر خود را نیز بالا ببرید.
ضمنا توصیه می کنیم از این لحظه به بعد به هیچ وجه چشم توقع به دارایی های مادر شوهر یا مال او نداشته باشید و اقتصاد زندگیتان را کاملا از او جداسازید.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:
ده فرمان برای بهبود رابطه عروس و مادر شوهر



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.