ناشناس

درمان بی انگیزگی و خستگی زندگی زناشویی چیه؟

با سلام و خسته نباشید از کانال شما نیازمند راهنمایی شما هستم علیرغم انگیزه و اشتیاق ١٣سال پیش در زندگی با وجود اینکه شاغل بودم و اویزان شوهر نبودم در مخارج خودم با توجه به هزینه های بالای اقتصادی و هندلینگ همیشگی همه موارد در زندگی که حتی یک نمونه اس در خاطر و ذهن همسر من نمانده و همیشه از من موجودی پر خرج تلقی می کند الان بچه هشت ساله دارم نمی خواستم جلو بچه دعوا کنم ولی واقعا همسرم با حرفهایش من را می ازارد که مدیریت هزینه نداری الان همین قدر ته مارت مونده استرس پشت استرس و منار همه این موارد همیشه خودش رو ذوری نشان میداد که من بی پول نیستم طلای عروسیم رو فروختم خونه خرید الان شوهر خواهرم ٢٣میلیون باید بهش بدهد که ندارد ورشکست شد فعلا یک منت او را به دوش می کشم دو پدرم معتاد هست و سر کوفتش حتما رو من هست من واقعا الان بیزار هستم از دست این زندگی که همش دهنمدبسته بوده ماهی ٨٠٠هم در اوردم ناچیز بوده ولی خیلی کادو ها رو از اون دادم الان واقعا از اینکه ازدواج کردم پشیمانم با یک بچه چه کنم خانواده و شغل ندارم که جدا شوم به شدت عصبانی هستم همش خشمم را از بچه پنهان می کنم از زندگی که رابطه زناشویی اش هم با منت است متفرم یعنی ترس از بچه دوم تماس بدنی نداریم و ... خلاصه از ادامه زندگی بیزارم علی رغم اینکه کارم حساس و معلمم خشمم را کنترل می کنم و گاهی ارضای جنسی دارم خشمم را اینگونه خالی می کنم از خودم بیزارم از همسرم و بچه ام بیشتر احساس می کنم انها مانع پیشرفت من هستن کار تمام وقت داشتم الان ندارم نیمه وقت کار می کنم این رفتارها و جدالها ازارم میدهد دوست دارم زلزله بیاد زیر اوار بمانم یا سرطان بگیرم همش تحت مراقب بیمارستان باشم شبها با عذاب می خوابم به شدت کابوس می بینم گاهی اونقدر انرژی دارم از اول صبح تا ته شب کار می کنم در منزل گاهی از رختخواب به سختی بلند میشوم لطفا راهنمایی فرمایید چون حالم خیلی بد هست به خاطر اینکه همسرم مغرور هست هیچگاهدمشاوره نیامد من هم اولین بار هست مشاوره می خواهم به خاطر بچه و حفظ خانواده راهنمایی ام کنید دیابت دارم و خیلی حرص و جوش میخورم اخیرا حتی برای تکلیف نوروزی پسرم به او داد زدم تا انجام دهد و معلم اصلا چک نکرد و بعد از رفتار خودم پشیمان شدم پسرم رفتار ناشایست من را دیده خشم و من عذاب وجدان دارم در خشم دندانهایم را به هم می فشارم قلبن درد میاد خواهشا راهنمایی کنید
جمعه، 17 فروردين 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

درمان بی انگیزگی و خستگی زندگی زناشویی چیه؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 39 ساله )

با سلام و خسته نباشید از کانال شما
نیازمند راهنمایی شما هستم
علیرغم انگیزه و اشتیاق ١٣سال پیش در زندگی
با وجود اینکه شاغل بودم و اویزان شوهر نبودم در مخارج خودم
با توجه به هزینه های بالای اقتصادی
و هندلینگ همیشگی همه موارد در زندگی
که حتی یک نمونه اس در خاطر
و ذهن همسر من نمانده
و همیشه از من موجودی پر خرج
تلقی می کند
الان بچه هشت ساله دارم
نمی خواستم جلو بچه دعوا کنم
ولی واقعا همسرم با حرفهایش
من را می ازارد
که مدیریت هزینه نداری
الان همین قدر ته مارت مونده
استرس پشت استرس
و منار همه این موارد
همیشه خودش رو ذوری نشان میداد
که من بی پول نیستم
طلای عروسیم رو فروختم
خونه خرید
الان شوهر خواهرم ٢٣میلیون باید بهش
بدهد
که ندارد
ورشکست شد
فعلا یک منت او را به دوش می کشم
دو پدرم معتاد هست
و سر کوفتش حتما رو من هست
من واقعا الان بیزار هستم
از دست این زندگی
که همش دهنمدبسته بوده
ماهی ٨٠٠هم در اوردم
ناچیز بوده
ولی خیلی کادو ها رو از اون دادم
الان واقعا از اینکه ازدواج کردم پشیمانم
با یک بچه چه کنم
خانواده و شغل ندارم
که جدا شوم
به شدت عصبانی هستم
همش خشمم را از بچه پنهان می کنم
از زندگی که رابطه زناشویی اش هم با منت است
متفرم
یعنی ترس از بچه دوم
تماس بدنی نداریم
و ...
خلاصه از ادامه زندگی بیزارم
علی رغم اینکه کارم حساس و معلمم
خشمم را کنترل می کنم
و گاهی ارضای جنسی دارم
خشمم را اینگونه خالی می کنم
از خودم بیزارم
از همسرم و بچه ام بیشتر
احساس می کنم انها مانع پیشرفت من هستن
کار تمام وقت داشتم
الان ندارم
نیمه وقت کار می کنم
این رفتارها و جدالها
ازارم میدهد
دوست دارم زلزله بیاد زیر اوار بمانم
یا سرطان بگیرم
همش تحت مراقب بیمارستان باشم
شبها با عذاب می خوابم
به شدت کابوس می بینم
گاهی اونقدر انرژی دارم
از اول صبح تا ته شب کار می کنم در منزل
گاهی از رختخواب به سختی بلند میشوم
لطفا راهنمایی فرمایید
چون حالم خیلی بد هست
به خاطر اینکه همسرم مغرور هست
هیچگاهدمشاوره نیامد
من هم اولین بار هست
مشاوره می خواهم
به خاطر بچه و حفظ خانواده
راهنمایی ام کنید
دیابت دارم
و خیلی حرص و جوش میخورم
اخیرا حتی برای تکلیف نوروزی
پسرم
به او داد زدم تا انجام دهد
و معلم اصلا چک نکرد
و بعد از رفتار خودم پشیمان شدم
پسرم رفتار ناشایست من را دیده
خشم
و من عذاب وجدان دارم
در خشم دندانهایم را به هم می فشارم
قلبن درد میاد
خواهشا راهنمایی کنید


مشاور: سجاد علیدوست

سلام و عرض ادب و احترام
مشکلات شما وسختی های زیادی که دارید درک میکنم.واقعا شرایط بدی دارید. تحمل چنین شرایطی واقعا فرسایش دارد و به مرور شور و نشاط انسان را میگیرد و حتی باعث بروز مشکلات جسمی هم میشود.پس باید راه چاره ای پیدا کنیم.مشکلات شما بخش های مختلفی دارد،مشکلاتی که پدر شما با اعتیاد باعث آن است.مشکلاتی که خواهر شما بابت بدهی به همسرتان ایجاد کرده است.مشکلاتی که در روابط جنسی و زناشویی دارید.مشکلاتی که در خانواده شما وجود دارد.و مشکلات روحی فردی خودتان.شما هرگز نمیتوانید تمام این امور را با هم حل کنید.برخی را باید با تغافل از کنارش عبور کنید، برای برخی روزانه انرژی صرف کنید و کنترل کنید و برخی را فقط تحمل کنید.پس هرگز نگاه شما به مشکلاتتان جمعی و در نظر گرفتن همه ی مشکلات نباشد.یک به یک باید تصور کنید، فکر کنید و برای حل هر کدام به یک فرمول برسیدو در نهایت خواهید دید که برخی واقعا یا حل شده و یا اهمیت خود را از دست داده است.مشکل اعتیاد دامن گیر بسیاری از خانواده میباشد که متاسفانه پدر شما هم مبتلا شده است. شما برای پدر خود کار خاصی نمیتوانید انجام دهید. گرچه قطعا تلاش هایی برای  ترک مواد داشته اند اما شما به تنهایی قدرت حل آن را ندارید. پس این جریان را قبول کنید و با آن کنار بیایید. اگر در این مورد سرکوفت های همسرتان اذیتت کننده است باید روابط خود را اصلاح کنید تا منجر به بحث و سرکوفت نشود.
بدهی شوهر خواهر شما هم ارتباطی  به شخص شما ندارد و قدرتی برای حل آن ندارید. صرف نظر از این که همسرتان خودش پول را به باجناق خود داده و شما تقصیری ندارید. پس برای  این دو جریان هیچ انرژی صرف نکنید و اصلا از وجود ان ناراحت نشوید.تنها میتوانید دعا کنید که خداوند حل کننده ی هر مشکلی است.روابط زناشویی تحت هیچ شرایطی نباید قطع شود. ترس بچه دار شدن را با روش های دیگر کنترل کنید. مثل استفاده از کاندوم؛ میتوانید با مراجعه به متخصص زنان و زایمان  در این خصوص اطلاعات کسب کنید ومشورت نمایید.اگر رابطه زناشویی شما هم با منت همراه است باز هم حق ترک هم خوابگی را ندارید.پس حتما در اسرع وقت روابط زناشویی را از سر بگیرید.مشکلات جسمی ایجاد شده بر شما هم منشا روانی دارند شما خودتان به مشاوره حضوری نیاز دارید تا بتوانید به آن آرامش و سکینه ی خاطر برگردید و بتوانید برای اصلاح خانواده تلاش کنید و برای فرزند خود مادر نمونه باشید.پس حتما به مشاوره مراجعه کنید.این رفتار همسر شما با دلایل مختلفی میتواند باشد، مثل نبود سکس و روابط زناشویی، مشکلات مالی و طلب هایی که وصول نمیشوند، سردی و طلاق عاطفی بین شما و ایشون و یا مشکلات و مسائل مختلف. وقتی مشکلات مالی زیاد باشد انسان حساس میشود به خرج خانه و تمام هزینه ها تا بتواند مخارج را تامین نماید.این نکته ای که گفتید کار کردید تا محتاج همسر نباشید اشتباه است. دیدگاه خود را باید تغییر دهید. مردان نیازمند این هستند که زن  به آنها تکیه کند و محتاج باشد. شما باید درآمد ها را تلفیق کنید و مخرج را از یک خزینه خارج و خرج کنید. متاسفانه شما در زندگی مهارت های زندگی و همسرداری بلد نیستید و باید برای یادگیری آن اقدام کنید.ابتدا هر دو شما باید اطلاعات خود را در این زمینه بالا ببرید. سپس گلایه و شکایت را کنار بگزارید و شروع کنید به انجام وظایف خود به نحو احسن.شما مدتی را فقط و فقط تمرکز خود را روی انجام وظایف و محبت به همسر و فرزند کنید. بدون ذره ای گله گی یا برخورد خود تند و عصبانیت. بعد از مدتی خواهید دید که چقدر زندگی شما را تحت الشعاع قرار داده و شرایط بهتر شده.
حتما خودتان به مشاوره حضوری مراجعه نمایید.
و من الله توفیق

بیشتر بخوانید:
مهارت های زندگی - مهارت حل مسئله



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.