ناشناس

چیکار کنم که پدرم به ازدواجمون رضایت بده؟

سلام من با پسری 28ساله مدت 1سال دوست بودم وقصد ازدواج و تشکیل زندگی بود منتظر شرایط بودیم ک بالاخره فراهم شد و با مادرم صحبت کردیم ک خانواده را در جریان بگذارند ک قرار خواستگاری تعیین شود از طرفی پسردایی من ک 4سال ازمن کوچکتراست خواستگار بنده را پیدا کرده و تهدیدش کرده و بی احترامی کرده و بعدم همه چیزو ب پدر من منتقل کرده ک اینا دوست هستن باهم و فلان بعداز این ماجرا خواستگار من زنگ زد ب پدرم ک زودتر بیان جلو اما پدر من چون افکار سنتی داره کلا مخالفه و حتی حاضر نمیشه این اقارو یکبار ملاقات کنه حالا من موندم و از طرفی آیندم و اونیکه دوسش دارم و از طرفی پدرم و احترام ب حرف ایشون شما بگید چ کنم ؟ ممنونم
سه‌شنبه، 21 فروردين 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

چیکار کنم که پدرم به ازدواجمون رضایت بده؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام
من با پسری 28ساله مدت 1سال دوست بودم وقصد ازدواج و تشکیل زندگی بود منتظر شرایط بودیم ک بالاخره فراهم شد و با مادرم صحبت کردیم ک خانواده را در جریان بگذارند ک قرار خواستگاری تعیین شود از طرفی پسردایی من ک 4سال ازمن کوچکتراست خواستگار بنده را پیدا کرده و تهدیدش کرده و بی احترامی کرده و بعدم همه چیزو ب پدر من منتقل کرده ک اینا دوست هستن باهم و فلان
بعداز این ماجرا خواستگار من زنگ زد ب پدرم ک زودتر بیان جلو اما پدر من چون افکار سنتی داره کلا مخالفه و حتی حاضر نمیشه این اقارو یکبار ملاقات کنه
حالا من موندم و از طرفی آیندم و اونیکه دوسش دارم و از طرفی پدرم و احترام ب حرف ایشون
شما بگید چ کنم ؟
ممنونم


مشاور: خانم ضیایی


سلام و احترام خدمت شما پرسشگر محترم. از اینکه سوال خود را با ما در میان گذاشتید سپاسگزارم.احساس شما را به خاطر موقعیتی که پیش آمده درک می کنم، امیدوارم صحبت هایم بتواند راهگشا باشد.
بیان کردین" پدر من چون افکار سنتی داره کلا مخالفه و حتی حاضر نمیشه این اقارو یکبار ملاقات کنه ": اگر بخواهم این مسأله را تحلیل کنم باید بگویم؛ ما در خانواده هایی بزرگ شدیم، که مسأله ی محرم و نامحرم برایشان خیلی مهم هست و دین اسلام هم، سفارش زیادی در این باره کرده هست، به خاطر اینکه از خیلی آسیب ها در امان بمانیم. و خانواده شما هم، سعی کرده فرزندی تربیت کند که به این مسأله پای بند باشد  (البته من در مورد شما بزگوار هیچ قضاوتی نمی کنم  و فقط از دریچه ی نگاه پدرتان دارم موضوع را بررسی می کنم) و دخترشان به شیوه ی سنتی، از بین خواستگارهایی که دارد و با نظارت خودشان، یکی را انتخاب کند.با این پیش فرض و ذهنیت، حالا که پدر شما متوجه این موضوع شدن، سرسخت ایستادن و مخالفت می کنند که البته باید به ایشان حق دهیم، چون برایشان هضم این قضیه سخت هست و با توجه به صحبت هایی که پسردایی تان با پدرتان داشتند، در واقع مهر تأییدی بر باورهایشان زده شده است و ظاهرا پدر شما تصور خوبی از خواستگارتان ندارد.خب با این اوصاف اگر شما بخواهید ذهنیت پدرتان را نسبت به خواستگارتان عوض کنید، باید فاکتورهای خیلی قوی از شخصیت ایشان در دست داشته باشید  تا بتوانید از انتخابی که کردید، دفاع عقلانی کنید.
 طبیعتا این دفاع بر پایه ی معیارهای سنجیده و منطقی، بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست.
اگر از نظر عقلانی  و با توجه به اولویت معیارهایمان، توانسته باشیم، فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شأنی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، و ... رعایت شده باشد، می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج می باشد و در چنین صورتی می توان از انتخاب خود دفاع کرد.اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزند به دلیل عدم تطابق ملاک ها و معیارها و  هم شأنی فرد با فرزند یا خانواده است و معمولا زمانی که فرزند تنها از روی احساس و هیجان انتخاب کرده باشد، چنین مشکلاتی خواهند داشت. چون وقتی شور و هیجان بالا باشد، به طرز عجیبی منطق پایین می آید و ما چشممان را بر روی خیلی مسائل مهم می بندیم و وقتی که هیجان تعدیل میشه و به خودمان می آییم، که دیگر خیلی دیر شده است.خب، حالا من از شمابزرگوار، می خواهم نگاهی به معیارهایتان داشته باشید و آن ها را مرور کنید:
آیا فرد مورد نظر را بر اساس ملاک های خود انتخاب کرده اید؟
آیا ملاک های اصلی شما را دارد؟مثلا نظیر ایمان و تدین، اخلاق نیک، شرافت و نجابت خانوادگی، سلامت روانی و....
آیا صفت خاصی در خواستگارتان وجود دارد که به خاطر همان ویژگی خاص، شما حاضر شده اید با او ازدواج کنید و سایر داشته ها و نداشته ها را غافل نشده اید؟
اگر مطمئن شدید انتخاب شما کاملا معقول و منطقی و بر اساس ملاک و معیارهای سنجیده بوده، آن موقع می توانید برای راضی کردن پدرتان اقدام کنید. مواردی را برای راضی کردن پدر گرامی تان، خدمتتان عرض می کنم:
- با توجه به اتفاقات پیش آمده و صحبت هایی که پسردایی تان با پدرتان داشتند، کمی صبوری لازم هست که به قول معروف آب ها از آسیاب بیفتد و از  بار هیجانی این مسأله کاسته شود. چون الان زمان مناسبی برای صحبت کردن نیست و پدرتان نسبت به این آقا دید و تصور منفی دارند و لازم هست مدتی بگذرد تا خشم پدرتان، اندکی فروکش کند ، بنابراین به صلاح هست در سکوت و آرامش، ماجرا را پیش ببرید.چون در فضای هیجانی، افراد نمی توانند خوب به مسأله نگاه کنند و تصمیم بگیرند.
- ویژگی های مثبت و بارزی که خواستگارتان دارد که همین صفات ایشان، باعث شده که شما بخواهید آن را به عنوان همسر آیندتون انتخاب کنید را مطرح کنید. البته اگر فضا به گونه ای هست که می دانید حرف شما دیگر خریداری ندارد، سعی کنید یک نفری را واسطه قرار دهید که صحبت هایش نفوذ داشته باشد. مثلا پدر بزرگ، مادربزرگ، عموو....
- در صورت موافقت پدرتان و صورت گرفتن مراسم خواستگاری، مشاوره ی پیش از ازدواج حتما توصیه می شود.  و درنهایت، جلب رضایت خانواده، آرامش زیادی را برای شما به همراه دارد و  موجب می شود درصد خطا در انتخاب همسر کاهش یافته، چرا که ممکن هست پدرتان به مسائل مهمی توجه کند که از نظر شما مورد مغفول قرار گرفته باشد و همچنین برخورداری از حمایت روحی و روانی ایشان بسیار موثر و راهگشا خواهد بود. به امید لحظاتی خوب و خوش برای شما

بیشتر بخوانید:
دلایل نادرست ازدواج و ده نوع رابطه ی بی سر انجام



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.