ناشناس

مهمترین دردم بابامه که به مامانم خیانت میکنه.تو رو خدا شما کمکم کنید.

سلام شبخوش. من بشینم از درد تو سینه ام بگم زیاده اما الان مهمترین دردم بابامه بابام هم به مامانم خیانت میکنه هم اینکه بامامانم خوب نیست بهش فحش میده هی این واون میکوبه تو سرش منم نمیتونم واقعا تحمل کنم از بچگی هم بابام انقد تو گوشم خونده که مامانم فقط میخواد ابروی بابام ببره و منم نقطه ضعفش هستم با مامانم اصلا رابطم خوب نبود اما الان که ازدواج کردم نمیتونم مامانم نبینم نمیتونم کاراو حرفای بابام تحمل کنم چند ماه دیگه عروسیمه تنها خوشحالیم اینه از این خونه فرار میکنم همین البته انقد هم بد نیست ها بابام جونم براش درمیره اما اینکاراش نمیتونم تحمل کنم من خودم یکبار بعد دوماه عقد طلاق گرفتم. مقصر ازدواج قبلیم هم بابام میدونم چون تو ازدواج قبلیم من فقط یک طعمه شدم برای انتقام از خانوادم . توروخدا شما کمکم کنید
شنبه، 5 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مهمترین دردم بابامه که به مامانم خیانت میکنه.تو رو خدا شما کمکم کنید.

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

سلام شبخوش. من بشینم از درد تو سینه ام بگم زیاده اما الان مهمترین دردم بابامه بابام هم به مامانم خیانت میکنه هم اینکه بامامانم خوب نیست بهش فحش میده هی این واون میکوبه تو سرش منم نمیتونم واقعا تحمل کنم از بچگی هم بابام انقد تو گوشم خونده که مامانم فقط میخواد ابروی بابام ببره و منم نقطه ضعفش هستم با مامانم اصلا رابطم خوب نبود اما الان که ازدواج کردم نمیتونم مامانم نبینم نمیتونم کاراو حرفای بابام تحمل کنم چند ماه دیگه عروسیمه تنها خوشحالیم اینه از این خونه فرار میکنم همین البته انقد هم بد نیست ها بابام جونم براش درمیره اما اینکاراش نمیتونم تحمل کنم من خودم یکبار بعد دوماه عقد طلاق گرفتم. مقصر ازدواج قبلیم هم بابام میدونم چون تو ازدواج قبلیم من فقط یک طعمه شدم برای انتقام از خانوادم . توروخدا شما کمکم کنید


مشاور: علی محمد صالحی

عرض سلام و ادب.
توضیحاتی داده شد، ولی در نهایت، سوال یا مسئله خاصی رو مطرح نکردی. به هر صورت من چند نکته ای رو بیان میکنم. نکته اول، اینکه گفتی «بابام به مامانم خیانت میکنه»، حرف خیلی سنگینی هست که میزنی و نباید اگه نسبت به این مسئله یقین کامل نداری، چنین چیزی رو بیان کنی، از طرف دیگه اگه مطمئن هستی، رفتار بد از هر کی باشه بده، و تو در عین حالی که پدرت رو دوست داری و بقول خودت جونت براش در میره، ولی طبیعی هست که رفتارهای بد اون رو نپسندی و از رفتارهای نامناسبش بیزار باشی، با وجودی که خودشو در هر حال دوست داری.
نکته بعد اینکه، فرزندان نباید در زندگی خانوادگی، طرف یکی از والدین رو بگیرن و به تعبیر دیگه با پدر یا مادر، یک جبهه مشترک، بر علیه والد دیگه تشکیل بدن. به نظر میرسه، برای تو این اتفاق افتاده و پدرت تو رو با حرفهایی که بر علیه مادرت زده، تو جبهه خودش آورده و شما دو تا علیه مادرت موضع گیری میکردید و مادرت رو تنها گذاشتید. البته بیان نکردی که خواهر – برادر دیگه ای داری یا نه، اگه داشته باشی ممکنه اونا هم تو جبهه یکی از پدر و مادر قرار گرفته باشن. در هر صورت این مسئله که در خانواده چند جبهه شکل بگیره، موجب ادامه یافتن تنشها خواهد شد. کاری که الان میتونی انجام بدی اینه که، در عین حالی که به هر دو نزدیک هستی و به هر دونفرشون احترام میذاری، در جبهه هیچ کدوم بر علیه دیگری قرار نگیر، و اجازه بده اگر تنش یا اختلافی هم بینشون هست خودشون با هم برطرف کنن، و در مباحث بزرگترا دخالت نکن، چون تو به هر دوتاشون احتیاج داری و معمولا هم، در اختلاف ها هر دو نفر سهیم هستند و اینطور نیست که یکطرف کاملا بی تقصیر باشه و دیگری صد در صد مقصر باشه. و اگر تا الان در جبهه پدرت بر علیه مادرت بودی، از این به بعد مادرت باید احساس کنه که تو دیگه بر علیه اون، با پدرت متحد نیستی و منصفانه و عادلانه قضاوت میکنی، و این باعث میشه تا به مادرت نزدیکتر بشی و روند گذشته تا حدودی بهم بخوره.
موفق و شاد و خوشبخت باشی.  
 
بیشتر بخوانید:
به صرف یک بشقاب خیانت



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.