ناشناس
تنها مشکلی که با دخترم دارم اینه که خیلی میخواد مرفه زندگی کنه.باید چه کنیم؟
در مورد رفتارای دخترم....نفر اول کلاسه از نظر درسی...از بچگی جوری بزرگش کردم که راحت بیاد حرفاشو بهم بزنه.خیلی با هم رفیقیم
فقط تنها مشکلی که باهاش دارم اینه که خیلی میخواد مرفه زندگی کنه
به روز میاد...
مشاور: علی محمد صالحی
عرض سلام و احترام خدمت شما.
اینکه دختر شما حرفاشو بهتون میزنه یک امتیازه مهمه، و این نشونه اعتمادیه که اون به شما داره و بقول خودتون باهاتون رفیقه. اما اینکه میخواد مرفه زندگی کنه، دلایلی متعددی میتونه داشته باشه، یکی از اون دلایل میتونه الگوگیری از دوستانش باشه، یعنی سبک زندگی و شیوه تفکر دوستانش، براساس مرفه بودنه، و این مسئله بر دختر شما هم تاثیر گذاشته، که البته خود شما هم به این نکته اشاره کردید، دلیل دیگه ای که میتونه رو این مسئله تاثیر گذاشته باشه، سبک تربیت خود شماست، یعنی اگه شما دخترتون رو بخصوص در کودکی، به شیوه ای تربیت کرده باشید که همیشه خواسته های اونو به هر قیمتی برآورده کردید هم، میتونه تا حدی موجب این قضیه شده باشه. مسائل دیگه مثل تعداد فرزندانتون، و فرزند چندم بودن هم، ممکنه در این ویژگی دختر شما نقش داشته باشه. اما در هر حال چند نکته اینجا قابل توجهه.
اولا اینکه ویژگیهای خوب و مثبت دخترتون خیلی بیشتر از این مسئله هست، که میخواد مرفه زندگی کنه، منظورم اینه که این مسئله رو بیش از آنچه هست برای خودتون بزرگ و بحرانی نکنید و به صفات مثبت اون اهمیت بیشتری بدید. نکته بعد اینکه، در عین حالی که برای پدر و مادر خیلی سخته که فرزندشون چیزی بخواد و خواسته فرزندشون رو برآورده نکنن، اما اون چیزی که از این مسئله مهمتره اینه که پدر و مادر نباید از اصولی که برای خودشون دارند و بهش معتقد هستند کوتاه بیان، مثلا گفتید «من و پدرش با این جور عملا (عمل دماغ) مخالفیم»، یعنی یکی از اصول شما اینه که با عمل دماغ دخترتون مخالف هستید، حالا اگه دختر شما خیلی اصرار بکنه و شما رو مجبور کنه که از اصول خودتون عقب نشینی کنید، هر چند وقت یک بار این قضیه تکرار میشه و باید کم کم از همه اصول و قوانینی که شما تو خونوادتون دارید، عقب نشینی کنید و بگذرید. هر چند که گفتم گاهی مواردی هست که پدر و مادر ممکنه خیلی اذیت بشن ولی نباید قوانین خونوادتون رو نقض کنید. چون در هر خانواده ای، بعضی قوانین نانوشته وجود داره که اگر رعایت نشه و هر دفعه به بهانه ای نقض بشه، بعد از مدتی مسائل و مشکلات زیادی در اون خانواده ها پیش میاد. بهترین راه حل مواجه با برخی درخواستهای نابجای دخترتون، همین کاری هست که انجام میدید، یعنی اگه درخواستی داشت که منطقی و بجا بود، و میتونید برآورده کنید، خب اشکالی نداره که بخواستش توجه کنید و برآورده کنید، اما اگه خواسته او نابجا و غیر منطقیه، خیلی شفاف و منطقی و خلاصه، براش توضیح بدید که به چه دلیل با درخواست اون مخالفید. مثلا اگه اون بگه میخوام دماغم رو عمل کنم شما میتونید بگید که: «عزیز من دماغ تو هیچ مشکلی نداره، و نیازی به عمل نداره؛ الان ممکنه تو دلیل مخالفت ما رو درک نکنی و ناراحت بشی، ولی مطمئنا در آینده متوجه میشی و ما رو بهتر درک میکنی»، بعد از اینکه یکبار بصورت منطقی و شفاف براش توضیح دادید، بعدش هرچی اون اصرار کرد فقط بگید «این کار به مصلحت تو نیست»، و اگه اون مرتب اصرار کرد شما فقط همین جمله آخر رو تکرار کنید. یا اگه قهر کرد بازم نباید کوتاه بیایید چون تشویق میشه و یاد میگیره که هر موقع درخواستی داشت و شما مخالف بودید، میتونه از طریق قهر کردن به خواستش برسه. علاوه بر این اگه در یک موقعیت با اینکه به نظر شما خواسته اون غیر منطقیه، ولی شما به هر دلیلی، مجبور شدید که کوتاه بیاید و خواستش رو برآورده بکنید، در برابر امتیازی که بهش میدید و خواسته غیر منطقی اونو برآورده میکنید، یک امتیاز از او بگیرید، بر فرض مثال اگه شما از پوشش اون رضایت کامل رو ندارید، از این موقعیتی که مجبور شدید خواسته غیر منطقی اونو برآورده کنید یک امتیاز بگیرید و بگید بشرطی که لباس پوشیدنت اینطور بشه، یا هر امتیاز دیگری که خودتون میدونید. برای اینکه او مفت مفت از شما امتیاز نگیره و عادتش نشه. اما راجع به اینکه گفتید «خیلی احساس بدبختی میکنه»، اولا باید اعتماد به نفسش افزایش پیدا کنه، برای اینکار تشویقش کنید که خودش از طریق مطالعه و مشاوره، اعتماد به نفسش رو افزایش بده، ثانیا باید بین ارزشهای واقعی و ارزشهای غیر واقعی، بتونه فرق بذاره، یعنی به یک رشد و پختگی برسه و متوجه بشه که بعضی چیزها هرچند در ظاهر برای برخی ارزش هستند ولی ارزش واقعی نیستند، مثلا اینکه در کدوم شهر زندگی میکنی یا خونه ما کجاست ارزشهای واقعی نیستند، ارزش واقعی اینه که سالم باشی و سالم زندگی کنی نه اینکه به هر قیمتی و به هر صورتی زندگی کنی.
موفق و شاد و خوشبخت باشید.
بیشتر بخوانید:
اعتماد به نفس چگونه شکل می گیرد؟
اینکه دختر شما حرفاشو بهتون میزنه یک امتیازه مهمه، و این نشونه اعتمادیه که اون به شما داره و بقول خودتون باهاتون رفیقه. اما اینکه میخواد مرفه زندگی کنه، دلایلی متعددی میتونه داشته باشه، یکی از اون دلایل میتونه الگوگیری از دوستانش باشه، یعنی سبک زندگی و شیوه تفکر دوستانش، براساس مرفه بودنه، و این مسئله بر دختر شما هم تاثیر گذاشته، که البته خود شما هم به این نکته اشاره کردید، دلیل دیگه ای که میتونه رو این مسئله تاثیر گذاشته باشه، سبک تربیت خود شماست، یعنی اگه شما دخترتون رو بخصوص در کودکی، به شیوه ای تربیت کرده باشید که همیشه خواسته های اونو به هر قیمتی برآورده کردید هم، میتونه تا حدی موجب این قضیه شده باشه. مسائل دیگه مثل تعداد فرزندانتون، و فرزند چندم بودن هم، ممکنه در این ویژگی دختر شما نقش داشته باشه. اما در هر حال چند نکته اینجا قابل توجهه.
اولا اینکه ویژگیهای خوب و مثبت دخترتون خیلی بیشتر از این مسئله هست، که میخواد مرفه زندگی کنه، منظورم اینه که این مسئله رو بیش از آنچه هست برای خودتون بزرگ و بحرانی نکنید و به صفات مثبت اون اهمیت بیشتری بدید. نکته بعد اینکه، در عین حالی که برای پدر و مادر خیلی سخته که فرزندشون چیزی بخواد و خواسته فرزندشون رو برآورده نکنن، اما اون چیزی که از این مسئله مهمتره اینه که پدر و مادر نباید از اصولی که برای خودشون دارند و بهش معتقد هستند کوتاه بیان، مثلا گفتید «من و پدرش با این جور عملا (عمل دماغ) مخالفیم»، یعنی یکی از اصول شما اینه که با عمل دماغ دخترتون مخالف هستید، حالا اگه دختر شما خیلی اصرار بکنه و شما رو مجبور کنه که از اصول خودتون عقب نشینی کنید، هر چند وقت یک بار این قضیه تکرار میشه و باید کم کم از همه اصول و قوانینی که شما تو خونوادتون دارید، عقب نشینی کنید و بگذرید. هر چند که گفتم گاهی مواردی هست که پدر و مادر ممکنه خیلی اذیت بشن ولی نباید قوانین خونوادتون رو نقض کنید. چون در هر خانواده ای، بعضی قوانین نانوشته وجود داره که اگر رعایت نشه و هر دفعه به بهانه ای نقض بشه، بعد از مدتی مسائل و مشکلات زیادی در اون خانواده ها پیش میاد. بهترین راه حل مواجه با برخی درخواستهای نابجای دخترتون، همین کاری هست که انجام میدید، یعنی اگه درخواستی داشت که منطقی و بجا بود، و میتونید برآورده کنید، خب اشکالی نداره که بخواستش توجه کنید و برآورده کنید، اما اگه خواسته او نابجا و غیر منطقیه، خیلی شفاف و منطقی و خلاصه، براش توضیح بدید که به چه دلیل با درخواست اون مخالفید. مثلا اگه اون بگه میخوام دماغم رو عمل کنم شما میتونید بگید که: «عزیز من دماغ تو هیچ مشکلی نداره، و نیازی به عمل نداره؛ الان ممکنه تو دلیل مخالفت ما رو درک نکنی و ناراحت بشی، ولی مطمئنا در آینده متوجه میشی و ما رو بهتر درک میکنی»، بعد از اینکه یکبار بصورت منطقی و شفاف براش توضیح دادید، بعدش هرچی اون اصرار کرد فقط بگید «این کار به مصلحت تو نیست»، و اگه اون مرتب اصرار کرد شما فقط همین جمله آخر رو تکرار کنید. یا اگه قهر کرد بازم نباید کوتاه بیایید چون تشویق میشه و یاد میگیره که هر موقع درخواستی داشت و شما مخالف بودید، میتونه از طریق قهر کردن به خواستش برسه. علاوه بر این اگه در یک موقعیت با اینکه به نظر شما خواسته اون غیر منطقیه، ولی شما به هر دلیلی، مجبور شدید که کوتاه بیاید و خواستش رو برآورده بکنید، در برابر امتیازی که بهش میدید و خواسته غیر منطقی اونو برآورده میکنید، یک امتیاز از او بگیرید، بر فرض مثال اگه شما از پوشش اون رضایت کامل رو ندارید، از این موقعیتی که مجبور شدید خواسته غیر منطقی اونو برآورده کنید یک امتیاز بگیرید و بگید بشرطی که لباس پوشیدنت اینطور بشه، یا هر امتیاز دیگری که خودتون میدونید. برای اینکه او مفت مفت از شما امتیاز نگیره و عادتش نشه. اما راجع به اینکه گفتید «خیلی احساس بدبختی میکنه»، اولا باید اعتماد به نفسش افزایش پیدا کنه، برای اینکار تشویقش کنید که خودش از طریق مطالعه و مشاوره، اعتماد به نفسش رو افزایش بده، ثانیا باید بین ارزشهای واقعی و ارزشهای غیر واقعی، بتونه فرق بذاره، یعنی به یک رشد و پختگی برسه و متوجه بشه که بعضی چیزها هرچند در ظاهر برای برخی ارزش هستند ولی ارزش واقعی نیستند، مثلا اینکه در کدوم شهر زندگی میکنی یا خونه ما کجاست ارزشهای واقعی نیستند، ارزش واقعی اینه که سالم باشی و سالم زندگی کنی نه اینکه به هر قیمتی و به هر صورتی زندگی کنی.
موفق و شاد و خوشبخت باشید.
بیشتر بخوانید:
اعتماد به نفس چگونه شکل می گیرد؟